چگونه می‌توان با انتخابات ۱۴۰۲ روبرو شد؟

آنقدر اوضاع كشور خراب است و آنقدر مشاركت مردم در انتخابات بي‌حاصل شده كه جبهه اصلاحات در بيانيه‌اش اعلام كرده كه اين جبهه براي انتخابات مجلس در اسفند ۱۴۰۲ «توصيه‌اي» ندارد. البته اين جبهه نگفته براي انتخابات كاري نكنيد، لذا همچنان اين سوال پيش روي ما است كه در اين انتخابات چه مي‌توان كرد؟  در شرايط فعلي براي پاسخ به اين سوال از دو رويكرد مي‌توان استفاده كرد، من مدافع رويكرد دوم هستم.  در رويكرد اول از «تقدم اصلاحات ساختاري بر اصلاحات سياستي» دفاع مي‌شود و انتخابات مهندسي شده را جدي نمي‌گيرد. اين رويكرد قبل از انتخابات انتظار دارد حكومت تغييرات ساختاري را بپذيرد تا زمينه انتخابات معنادار فراهم شود. تغييراتي مثل برقراري تناسب ميان اختيارات و مسووليت مقامات، پايان دادن به نظارت حداكثري استصوابي، بي‌طرفي دادگاه‌ها در برابر منتقدان، عدم تحميل اجباري سبك زندگي، عدم دخالت نهادهاي نظامي در سياست، در اقتصاد و در فرهنگ و...
در رويكرد دوم كسي منكر نياز كشور به اصلاح‌ ساختاري نيست ولي از «تقدم اصلاح سياست‌ها» نسبت به اصلاح «ساختارها» دفاع مي‌كند و همچنان انتخابات ۱۴۰۲ را جدي مي‌گيرد. در اين رويكرد تلاش اين است كه حتي‌الامكان كساني به مجلس بروند كه مثل «خالص‌گرايان» تمام دغدغه آنها سياست كنترل فضاي مجازي و حجاب اجباري و اتومبيل شاسي‌بلند نباشد. بلكه دنبال تقويت سياست‌هاي مروج رشد اقتصادي پايدار، كنترل تورم و افزايش سرمايه‌گذاري باشند. دنبال سياست‌هاي كنترل تخريب محيط زيست و جلوگيري از شخم‌زدن نظام اداري ايران باشند. (و سياست‌هاي ديگر). 
اصلاح همين سياست‌ها اولا اوضاع زندگي مردم را بدتر از شرايط فعلي نمي‌كند و ثانيا روند تدريجي اصلاح‌ سياست‌ها خود زمينه‌ساز اصلاح ساختارها مي‌شود. 
طبق اين رويكرد دوم شايسته است كه: 


۱- از حكومت خواسته شود كه فرصت ثبت‌نام نامزدها در آينده تمديد شود.
۲- نامزدهاي شايسته و غيرخالص‌گرا در شهرها شناسايي شوند.
۳- افراد شايسته تاييد صلاحيت شده به مردم معرفي شوند و براي راي آوردن آنها تلاش شود. 
۴- رئوس سياست‌هاي پيشنهادي اصلاحي به مردم معرفي شود. 
۵- همان نيرويي كه براي راي‌آوري شايستگان تلاش مي‌كند، پس از انتخابات مي‌تواند پيگير سياست‌هاي اعلامي از سوي نمايندگان منتخب باشد. 
در برابر رويكرد دوم، حاميان رويكرد «تقدم اصلاحات ساختاري بر اصلاحات سياستي» خواهند گفت كه حكومت خالص‌گرا اجازه اجراي رويكرد «تقدم اصلاحات سياستي» را نخواهد داد. آنها تمام اركان قدرت را در دست دارند و در انتخابات ۱۴۰۲ دنبال انتخاباتي مثل انتخابات مجلس يازدهم در ۱۳۹۸ با مشاركت حدود 40 درصد هستند تا بتوانند راحت‌تر سياست‌هاي متوهمانه (در عين حال سود‌آور) خود را پيگيري كنند. لذا از نظر رويكرد اول شركت در انتخابات يك بيگاري بي‌حاصل براي انحصارگران حاكم است. يك مشروعيت‌سازي براي خالص‌گرايان است. 
در پاسخ به انتقاد طرفداران تقدم اصلاحات ساختاري مي‌توان گفت:  حق با شما است؛ حكومت پس از خيزش اعتراضي مهسا و پس‌از ناكامي‌هاي «دولت يكدست» هنوز نشانه‌اي كه قصد داشته باشد انتخابات منصفانه و مشروعيت‌بخش براي حكومت برگزار كند را ندارد. حكومت وقتي آقاي جنتي ۹۷ ساله را به رياست شوراي نگهبان مي‌گمارد اين يعني كه حكومت مي‌خواهد دست سازمان‌هاي اطلاعاتي در حذف شايستگان باز باشد. وقتي حكومت «پيش ثبت‌نام» راه مي‌اندازد يعني علاقه‌ ندارد راه براي حضور شايستگان هموار شود. 
با اين همه مانع‌تراشي فوق باعث نمي‌شود كه ما ايرانيان خود را از حق ثبت‌نام و از حق مشاركت فعال در انتخابات - آن هم از شش ماه قبل از انتخابات - محروم كنيم. اگر حكومت وارد فرآيند «خود براندازي» شده نبايد شهروندان جامعه مدني وارد فرآيند «خود استصوابي‌گري» شوند. 
در شرايطي كه حكومت دنبال «خود اصلاحي» نيست و در شرايطي كه نيروهاي جامعه مدني، آن توان را ندارند كه به حكومت تغييرات ساختاري را بقبولانند، اتفاقا شايسته است كه شهروندان از حق شهروندي خود استفاده كنند و به قصد اصلاح «سياست‌ها» در انتخابات فعال شوند. اگر در اين راه نامزدها‌ي آنها تاييد نشدند و اگر اصلا مردم در انتخابات شركت جدي نكردند، حداقل نيروهاي حامي شركت در انتخابات ضرر نكرده‌اند بلكه وظيفه مدني خود را در برابر شرايط خطير كشور ايفا كرده‌اند. 
چرا وضعيت فعلي كشور خطير است؟ چند سالي است كه در صحنه اصلي سياسي كشور فقط دو بازيگر اصلي و مخرب وجود دارد. از يك طرف «خالص‌گرايان» هستند كه انتخابات را بدون شرمندگي مهندسي مي‌كنند، معترضان ناراضي را جمع مي‌كنند و يك لحظه از شخم ‌زدن بروكراسي و فراري دادن نخبگان و استادان را از دست نمي‌دهند. سمت ديگر صحنه سياسي، «سرنگوني‌طلبان» هستند و بي‌صبرانه منتظر فروپاشي سياسي در اثر انفجار نارضايتي‌ها در اثر گراني‌ها و كمبود انرژي و ديگر كالاها هستند. اوضاع كشور خطير است چون صحنه سياسي از حضور ميانه‌ها، واقع‌گراها و عقلا خالي است. در چنين صحنه‌اي مواجهه با انتخابات بر اثر رويكرد اول صحنه سياسي را بيشتر به نفع تندروهاي طرفين خالي مي‌كند. در شش ماه پيش رو كنشگري انتخاباتي تلاشي است كه كوشش مي‌كند «خود خواسته» صحنه سياسي را براي تندروهاي طرفين خالي نكند.