روزنامه خراسان
1402/05/30
عشق بیچون و چرای فردوسی به ایران و اهل بیت(ع)
گروه ادب و هنر –شاید شما هم این جملات را شنیده باشید که «فردوسی شاعری آریایی و عربستیز بود»، «فردوسی در یکی از ابیات شاهنامه از اعراب به سوسمارخوار تعبیر کرده است»، «در شاهنامه حتی یک کلمه عربی وجود ندارد»، «فردوسی شاعری زنستیز بوده است» و.... اینها ادعاهایی است که در طول تاریخ درباره اثر جاودانه حکیم ابوالقاسم فردوسی مطرح شده است؛ ادعاهایی که تا امروز از سوی شاهنامهپژوهان زیادی رد یا به ندرت، تأیید شده است. با وجود این، پس از گذر سالها همچنان پرسشهای تازهای درباره این اثر، در ذهن مخاطبان به وجود میآید. چندی پیش، بنیاد فردوسی توسی با هدف پاسخگویی به برخی سؤالات فارسیزبانان که در نقاط مختلف دنیا زندگی میکنند به سراغ استاد جلال خالقیمطلق، از برجستهترین شاهنامهپژوهان معاصر که اکنون در هامبورگ آلمان سکونت دارد، رفت و تعدادی از پرسشهای مخاطبان درباره شاهنامه فردوسی را با او مطرح کرد. سوالات و پاسخ دکتر خالقیمطلق به آنها در صفحه اینستاگرام این بنیاد بارگذاری شده است. تعدادی از این پرسشها را به همراه پاسخهای این استاد برجسته، در ادامه میخوانید. آیا بعدازاین باید منتظر نسخهای جدید از شاهنامه باشیم؟ این رویداد ویژه، بسته به اتفاقات، اقبال و بخت ماست. باید ببینیم نسخه قدیمیتری ازآنچه در دسترس ماست، برای استناد به آن به دست ما میرسد یا خیر. نمیخواهم بگویم این احتمال درحد هیچ است اما این احتمال بسیار کم است. هماکنون ما باید با همین نسخههایی که در دسترس داریم کار تصحیح شاهنامه را انجام دهیم. بررسی سبکشناسی نسخهها تا چه حد میتواند به حل برخی سؤالات در شاهنامهشناسی کمک کند؟ هر مسئله را باید عنوانبهعنوان بررسی کرد. سبکشناسی نسخهها در برخی از عناوین هیچ کمکی نمیکند ولی در برخی از عنوانها کمکهای مفیدی به حل مسئله دارد، پس ما باید تکبهتک عنوانها را خوانده و بررسی کنیم تا بر اساس همین بررسیها متوجه شویم چه تعداد از ابیات شاهنامه را فردوسی گفته و چه مقدار، بعدها به شاهنامه افزونشده است. آیا وزن عروضی شاهنامه برای آواز خواندن و ساخت موسیقی مناسب است؟ درجایی از قول من نوشتهاند که وزن عروضی شاهنامه (به دلیل تکراری و سخت بودن) برای آوازخواندن مناسب نیست؛ اما من یادم نمیآید که کجا چنین چیزی گفته یا نوشته باشم. بیتردید، شاهنامه را میتوان بهصورت آواز خواند، همچنان که هنوز هم میخوانند ولی به دلیل یکنواخت بودن وزن شاهنامه، آواز بهصورت یکنواخت درمیآید؛ مگر اینکه در خواندن، کمی بیتها را عوض کنند. امروز نقالها و آوازخوانها شاهنامه را میخوانند، بهتازگی هم محسن مرعشی، از خوانندگان شناختهشده، شاهنامه را با عنوان «شهپرنامه» اجرا کرده است. چرا در شاهنامه از شهرهای غرب کشور و کردستان صحبتی به میان نیامده است؟ اتفاقاً در شاهنامه از اقوام کردزبان، صحبت به میان آمده اما تعداد این ابیات بسیار کم است چون جغرافیای شاهنامه بیشتر مربوط به مشرق ایران و بهویژه خراسان است؛ اما حماسههایی در شاهنامه وجود دارد که در غرب ایران اتفاق افتاده و میتوان میان حماسههای شرق و غرب ایران مقایسههایی داشت. دکتر آرش مفاخر این پژوهشها را انجام داده، البته مهدی سیدی نیز کتابی ارزنده به نام «جغرافیای تاریخی شاهنامه» را نوشته و بهصورت کامل دراینباره توضیحاتی داده است. در شاهنامه فردوسی بیتهایی با مضمون عرض ارادت فردوسی به امیرالمؤمنین(ع)آمده است؛ ازجمله این بیت :«برین زادم و هم برین بگذرم/چنان دان که خاک پی حیدرم» آیا این بیتها از فردوسی است یا خیر؟ در اینکه این بیتها از فردوسی است، هیچ تردیدی نیست. فردوسی اهلتشیع بوده است. تشیع و ایراندوستی در زمان فردوسی پشت و روی یک سکه هستند و ما نباید تحت تأثیر مسائل سیاسی روز، فردوسی را غیرمسلمان و غیرشیعه تلقی کنیم. فردوسی مسلمان و شیعه دوازدهامامی بوده و در این شکی نیست. این موضوع را باید بپذیریم و نباید با این موضوعات که در اثر تحقیق ثابتشده، مخالفت کنیم. آیا بیت «ز شیر شتر خوردن و سوسمار/عرب را بهجایی رسیده ست کار و ...» که در نکوهش اعراب نوشتهشده از فردوسی است؟ خیر. این بیتها از فردوسی نیست. این را دیگران به شاهنامه وارد کردهاند. حقیقت این است که با بودن و نبودن این بیت، چیزی بر ایراندوستی فردوسی اضافه و کم نمیشود؛ بنا به مستندات و پژوهشهای انجامشده، فردوسی ایراندوست بوده و لزومی ندارد این چند بیت از فردوسی باشد تا او را ایراندوست بدانیم. چرا در بخش داستان اسکندر، واژههای عربی بیشتر است؟ به این دلیل است که این بخش از شاهنامه از مسیر ترجمه عربی وارد مآخذ فردوسی شده است. آیا شاهنامه هنوز فضاهای تازهای برای انجام پژوهش دارد؟ بله در پژوهشها میتوان به موضوعاتی درباره حقوق مدنی، تشکیلات سیاسی، اجتماعی، خانوادگی، تشکیلات کشورداری، درباری، سپاهی، اداری و موضوعات دیگری از این قبیل پرداخت. آیا در شاهنامه مرگاندیشی و زیست اخلاقی نسبتی مستقیم با هم دارند؟ این پرسش فلسفی خوبی است که برای پاسخ به آن باید تحقیقات فراوانی انجام شود. مرگ در شاهنامه جایگاه بسیار مهمی دارد و فردوسی به این مسئله بسیار اندیشیده و آن را بیان کرده است. سرهنویسی در شاهنامه چقدر رعایت شده است؟ از دیدگاه شما، سرهنویسی کار درستی است؟ به نظر من سرهنویسی کار درستی نیست؛ چون زبان را خشک میکند و از لطف زبان کم میکند. اما از سویی دیگر به کاربردن فراوان واژههای بیگانه نیز درست نیست. سرهنویسی تا جایی مفید است که آنچه ما میگوییم و مینویسیم خوب فهمیده و خوب دریافت شود ولی جایی که زبان خشک میشود، نباید سرهنویسی کرد. ما باید به واژههای زبان فارسی بسیار توجه کنیم و تا جایی که میتوانیم با توجه به توضیحاتی که داده شد از واژههای فارسی استفاده کنیم. فردوسی به سرهنویسی علاقه داشته است؛ اما نه به آن صورتی که هیچ واژه عربی به کار نبرد. در شاهنامه حدود 500 واژه عربی بهکاررفته است که بعضی از آنها یکبار و بعضی دو و برخی چند صدبار تکرار شدهاند. کلماتی مانند «تعدیل» فقط یکبار در شاهنامه آمده ولی برخی کلمات که خیلی روزمره بوده بیشتر بهکاررفته است. البته این واژهها شامل نامهای خاص (نام شخص و شهرها) میشود. باید به این نکته توجه داشت که اگر برای فردوسی، فرقی نداشت که فارسی بگوید یا عربی، شاهنامه از کلمات عربی پر میشد. فردوسی در این راه، تلاشهای زیادی کرده و مأخذی که از آن بهره برده نیز بسیار مؤثر است. این مآخذ واژه عربی کمتری داشته و فردوسی هم تلاش کرده تا جایی که سخنش مصنوعی نشود واژه عربی به کار نبرد.
سایر اخبار این روزنامه
نوبت به ایدههای سوخت جایگزین نرسید؟
عشق بیچون و چرای فردوسی به ایران و اهل بیت(ع)
علامه مجلسی؛ پرچمدار نهضت فارسینویسی متون دینی
دست مدارس دولتی در جیب مردم
آغازی بر پایان لشکر سایبری منافقین
درس هایی از پرونده های فساد بانکی
سهم گمشده خراسان رضوی از کرسیهای مجلس
برگرد سرِ جات!
تصمیم عجیب یحیی، نیمار ناراحت و ایده وزارتخانه های منطقه ای لاریجانی
حکم قطعی ابر بدهکار بانکی صادر شد
جهش مرگ های مخدری
راز کاپوت های خون آلود!
قرارگاه گرهگشایی