روزنامه خراسان
1402/05/30
علامه مجلسی؛ پرچمدار نهضت فارسینویسی متون دینی
هنگامی که صحبت از علامه مجلسی به میان میآید، عموماً ذهن مخاطبان به سوی اثر سترگ وی، «بحارالانوار»، جلب میشود؛ گنجینهای از روایات و احادیث که باید آن را بزرگ ترین جامعِ حدیثِ جهان اسلام بدانیم. با این حال، اگر برای شناخت وی، تنها به این کتاب تکیه کنیم، در حق علامه مجلسی، از جاده انصاف به دور افتاده و مرتکب ظلمی نابخشودنی شدهایم؛ چرا که توانمندی و آثار ارزشمند وی، تنها متکی به یک عرصه نیست و بحق، نام علامه، سزاوار اوست. امروز، در روز بزرگداشت علامه مجلسی، فرصتی دست داد تا در خدمت استاد ارجمند و مترجم گرانقدر، دکتر محمود مهدوی دامغانی باشم؛ استادی که بارها در سخنان ارزشمند ایشان، نکاتی درباره علامه مجلسی و جایگاه علمی و ادبی وی شنیدهبودم. به همین دلیل، از دکتر مهدوی دامغانی خواستم که هر چند به اجمال، درباره ویژگیهای این عالم نامدار و خدمت گزار عالَم اسلام، نکاتی را بیان کند که مانند همیشه، با بزرگواری پذیرفت و آنچه در پی میآید، مشروح این گفتوگوست. استاد! صحبت درباره علامه مجلسی و خدمات آن مرحوم به جهان اسلام و بالاخص، عالم تشیّع است. از حضرتعالی درخواست دارم که به مبحث، ورودی متفاوت از موارد مشابه – که بر موضوع اثر سترگ بحارالانوار تکیه بیشتری دارند – داشته باشید. چه میتوان گفت درباره جایگاه و منزلت کسی که فقط تألیفات وی به زبان فارسی، بیش از 50 اثر میشود و این، علاوه بر کتاب بحارالانوار در صد و چند جلد و نیز، شرح آن بزرگوار است بر اصول کافی که با عنوان «مِرآةُ العُقُول فی شرح اخبار آل الرسول» و در 13 جلد، در دسترس ماست. خداوند رحمت کند مرحوم محمدتقی بهار، استاد ادب فارسی و شاعر نامور خراسانی را که در کتاب ارجمند «سبکشناسی»، به موضوع نگارشهای علامه مجلسی به زبان فارسی اشاره کردهاست. این خدمت بزرگ علامه بود که برای عامه مردم که از دانستن زبان عربی محروم هستند، معارف اسلامی و متون دینی و اعتقادی را به زبان فارسی و قابل فهم برای همه بنویسد و آن ها بتوانند افزون بر معارف دینی، روایتهای مربوط به تاریخ اسلام را هم، از منبعی مطمئن و علمی دریافت کنند. علامه مجلسی، به عنوان عالمی شهیر و تأثیرگذار، هم طرفدار دارد و هم منتقد؛ هرچند که شمار منتقدان هیچگاه بر طرفداران فزونی نگرفتهاست. برخی از این انتقادات، چندان در جاده انصاف نیست و گاه، بیانصافی در آن ها موج میزند. به اعتقاد شما، ریشه این نوع از انتقادات کجاست؟ ببینید، چنین انتقاداتی، عموماً نوعی شتابزدگی در اظهار نظر است، نمیگویم از سر بیاطلاعی که خدای ناکرده اسائه ادبی نباشد، میگویم از سر شتابزدگی است. این افراد آنچنان که باید، نه علامه مجلسی را میشناسند و نه آثار وی را؛حتی آثار علامه را بررسی هم نکردهاند. این رفتارها، به ویژه از حدود دهه سوم قرن گذشته خورشیدی، به چشم میخورد؛ ناهنجاریهای سخنان امثال احمد کسروی و افرادی که جا پای او گذاشتند، اینها گاه از دایره ادب هم، بیرون میرفتند و به ساحت علامه جسارت میکردند. خداوند رحمت کند شیخ فاضل و دانشمند متقی، مرحوم شیخ عبدالرحیم ربّانی شیرازی را که بدون تردید، از مفاخر بزرگ سده ما و شیراز مدتها به حضور و وجود وی آراستهبود. او کتابی را در یک جلد و در 250 صفحه درباره علامه مجلسی و خدمات وی نوشت که خوشبختانه آن را در جلد نخست بحارالانوار آوردهاند. افزون بر این، مرحوم آقای دوانی – که خدایش بیامرزد – در ترجمه جلد 53 بحارالانوار که درباره زندگی حضرت مهدی(عج) است، مقدمهای را مرقوم فرموده که بنده، دوستان اهل تحقیق را به مطالعه آن ها دعوت میکنم. واقعاً چرا باید با شتابزدگی و بدون تحقیق، سخنانی را بازگو کنیم که وجهه علمی و منصفانه ندارند؟ در دورهای، مسئله توهین به علامه مجلسی تا آنجا پیش رفت که مرحوم آقای خمینی – که خدایش رحمت کند – به دفاع از ساحت وی پرداختند و یکی دو بار ایراد سخن فرمودند که جسارتی به ناحیه این مرد بزرگ نشود. میدانم که سالهاست با آثار علامه مجلسی آشنا هستید و حتی یکبار، اگر اشتباه نکنم، در مجله بهار سال 1353 دانشکده الهیات مشهد، به تفصیل درباره آثار او به زبان فارسی، مطلب منتشر فرمودهاید. با توجه به این آشنایی دیرینه، برجستگی کار علامه مجلسی را در چه میدانید؟ به طور دقیقتر، کدام وجه از شخصیت و فعالیتهای علمی وی، نظر شما را به خودش جلب کردهاست؟ در این زمینه، میتوانم به موارد متعددی اشاره کنم که طرح همه آن ها، در این مجال مختصر نمیگنجد؛ اما در مجموع چند مورد مهم و قابل ذکر را خدمت شما و خوانندگان ارجمندتان، عرض خواهم کرد. نخست اینکه علامه مجلسی در شناخت احادیث، یک نقاد خوب و برجسته است. او بسیار عالی روایات ضِعاف را نقد و بررسی میکند. نمونههای نقادی وی بسیار است و اهل علم و مطالعه، حتماً با مواردی از آن آشنایی دارند. دوم اینکه علامه مجلسی در طرح آنچه صواب است، صداقت، صراحت و شجاعت بسیاری دارد. مثلاً ایشان در جایی، رسماً مرقوم میفرماید که درباره مختار ثقفی، متوقف هستم و نمیدانم سرنوشت وی چه شد و چه سرانجامی یافت؟ طرح این مسئله، آن هم در شرایط آن روزهای اصفهان، کاری شجاعانه بودهاست و اینکه شخصی بیاید و بگوید من درباره مختار و اینکه آیا او در نهایت رستگار شد یا نه؟ متوقف هستم و نمیتوانم به تحقیق حرفی بزنم، به دور از حاشیه نبودهاست. شگفتا که گاه برخی از اهل خرد، در چنین مواقعی به کتاب بحارالانوار مراجعه نمیکنند تا از آن بهره ببرند. نمونه دیگر از این شجاعت و صراحت را میتوان در جلد 45 بحارالانوار، صفحه 74، دید. علامه مجلسی در آنجا و به نقل از مسعودی، مورخ شیعی مذهب، نقل میکند که تعداد کشتهشدگان سپاه عبیدا... بن زیاد در واقعه کربلا، فقط 80 تن بود؛ موضوعی که طرح آن، در روزگاری که باورها و روایتهای متفاوتی در جامعه رواج داشت، چندان ساده و بیدردسر نبود. سوم، دقت فوقالعاده در نقل روایات و نیز، آوردن جزئیات بسیار دقیق در متون روایی است. مثلاً، شما در هیچ منبع و مأخذی مانند بحارالانوار، نمیتوانید گزارشهای مربوط به شهدای کربلا را با این دقت پیدا کنید. با مطالعه بحارالانوار متوجه میشوید که آمار شهدای کربلا بیش از 72 تن است. یا گزارش مربوط به محل دفن سر مطهر امام حسین(ع)، در هیچ منبعی به اندازه بحارالانوار تجزیه و تحلیل نشده است. میدانید که وسعت روایات مربوط به این قضیه، حتی پژوهشگران برجسته را هم سرگردان میکند و به دشواری میاندازد. در ضمن، خیلیها در خیلی نقاط، از باب افتخار و تبرک جستن، مدعی دفن سر مطهر امام حسین(ع) در دیار خود شدهاند؛ در مصر، سوریه و حتی مدینه. با این حال، علامه مجلسی با کمال دقت، روایات و مطالب کتابهایی مانند «فرحة الغری» سید بن طاووس و «کامل الزیارات» ابن قولویه قمی را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاست که محل دفن سر مطهر امام حسین(ع) در نجف اشرف و در جوار مرقد مطهر پدر گرامی اوست. علامه مجلسی استدلال میفرماید که ائمه(ع) به ویژه امام صادق(ع) هرگاه به زیارت نجف، مشرف میشدند، از زیارت سیدالشهدا(ع) نیز، غفلت نمیکردند. برگردیم به موضوع نقد شخصیت علامه مجلسی و آثار او. شما فرمودید که برخی از این نقدها، از سر شتابزدگی بوده و لازم است که افراد، پیش از طرح نقد، سری به آثار علامه بزنند. اگر امکان دارد، در این زمینه توضیح بیشتری ارائه بفرمایید. عرض کردم که آثار علامه مجلسی به زبان فارسی، بیش از 50 جلد است و همانطور که شما اشاره کردید، من طی مقالهای به بررسی و معرفی تعدادی از آن ها که قابل معرفی بود، پرداختهام. آیا ما میتوانیم، اصلاً حق داریم که بدون مراجعه به کتابی مانند «حقالیقین» که در چند جلد تألیف شده و در اثبات و حقانیت عقاید شیعه است، به نقد علامه ورود کنیم؟ آیا حق داریم بدون مراجعه به آثار دیگر علامه، به قضاوت درباره شخصیت وی بپردازیم؟ آیا میتوان مردمی را که به دنبال شناخت تاریخ ائمه شیعه(ع) هستند، از مطالعه کتاب «جلاءالعیون» محروم کرد؟ آیا کسانی که به انتقادات غیرمنصفانه و گاه، در کمال تأسف، اسائه ادب نسبت به علامه مجلسی رو میآورند، از جایگاه بلند وی در ترجمه متون مذهبی آگاهند؟ چه کسی میتواند قصیده دعبل خزاعی را به شیوایی و روانی علامه مجلسی ترجمه کند؟ این ترجمه، خوشبختانه سالها قبل در مجله آستان قدس و در 20 صفحه، به صورت یکجا منتشر شد؛ ترجمهای که نشاندهنده مهارت، سلیقه و هنرمندی علامه در گزینش واژگان معادل است. به عنوان نمونه، آن مرد بزرگ، احتمالاً برای نخستین بار، واژه عربی «سمراء» را به زیبایی، «گندمگون» ترجمه فرمود؛ حال آنکه پیش از آن و حتی برخی افراد متأخر، این واژه را «سیه چرده» معنا کردهاند. نگاهی به آثار سترگ علامه مجلسی، مانند بحارالانوار و مِرآةُ العُقُول نشان میدهد که زحمات علامه مجلسی و تلاش این بزرگمرد فراموش شدنی نیست. او اثری با نام «مشکاة الانوار» در فضایل و آداب قرائت قرآن دارد که واقعاً خواندنی و قابل استفاده است یا آثاری مانند «عین الحیات» و «حیاتالقلوب» که هرکدام گنجینهای از معارف شیعه محسوب میشود، بنابراین، باید به دور از تعصب و بیانصافی، کارها و خدمات علامه مجلسی را دید. برخی از منتقدان علامه مجلسی، خاورشناسانی مانند ادوارد براون هستند که متأسفانه دیدگاه آن ها بر گروهی از پژوهشگران ایرانی هم تأثیر گذاشته است. امثال ادوارد براون مُغرِض یا لوئی ماسینیون را چه رسد که درباره علامه مجلسی سخن بگویند؟ چه کسی به آن ها این حق را داده است؟ من یک بار به نقد خبیثانه براون در همان مقالهای که اشاره کردید، پاسخ دادم، منتها درد اینجاست که برخی چنان غربزده شدهاند که میپندارند سخن اینان، شُسته و رُفته و به دور از هر غرضی است؛ این اشتباه محض است. مأموریت این افراد در هم کوبیدن ستونهای علمی شیعه بوده و اتکای صرف به آثار آن ها برای نقد، قطعاً مقرون به صواب نیست.
سایر اخبار این روزنامه
نوبت به ایدههای سوخت جایگزین نرسید؟
عشق بیچون و چرای فردوسی به ایران و اهل بیت(ع)
علامه مجلسی؛ پرچمدار نهضت فارسینویسی متون دینی
دست مدارس دولتی در جیب مردم
آغازی بر پایان لشکر سایبری منافقین
درس هایی از پرونده های فساد بانکی
سهم گمشده خراسان رضوی از کرسیهای مجلس
برگرد سرِ جات!
تصمیم عجیب یحیی، نیمار ناراحت و ایده وزارتخانه های منطقه ای لاریجانی
حکم قطعی ابر بدهکار بانکی صادر شد
جهش مرگ های مخدری
راز کاپوت های خون آلود!
قرارگاه گرهگشایی