«اربعین» نمایش حضور اجتماعی و سیاسی زنان به جهانیان است

با نزدیک شدن به ایام اربعین و حماسه پیاده‌روی میلیونی آن، حال و هوای دل‌های عاشقان حسینی تغییر می‌کند. انگار مغناطیس عشق حسین (ع) همه دل‌ها را به سوی خود می‌کشد و همه بی‌قرار حضور و اقامه این حرکت عظیم هستند؛ سفری که قطعاً ساده نیست و سختی‌های خودش را دارد، اما عشقی که در ورای آن نهفته است، راه را هموار و مسیر را لذتبخش می‌کند. در این میان بسیاری از استادانی همچون حجت‌الاسلام پناهیان توصیه می‌کنند به صورت خانوادگی سفر اربعین را برگزار کنید، اما برخی هم اشکالاتی به حضور بانوان وارد می‌کنند و معتقدند شرکت در پیاده‌روی اربعین سفری زنانه نیست. زینب غروی از خدام دوزبانه‌ای است که طی سال‌های اخیر افتخار داشته در ایام اربعین خدمتگزار زوار امام حسین (ع) باشد و در چنین ایامی در حرم حسینی حضور داشته باشد. از نگاه این خادم زوار اربعین، حق خانم‌ها و فرزندان آنهاست که پیاده‌روی اربعین را بروند و یک سال خودشان و فرزندان‌شان را بیمه کنند و حضور اجتماعی- سیاسی و هر آنچه را یک زن می‌تواند داشته باشد در همین پیاده‌روی اربعین برای جهانیان به نمایش بگذارند، چون هدف الهی است و اطاعت از امام معصوم (ع) است چراکه ظهور هم یک همایش خانوادگی است. خانم غروی شما به عنوان خادم دوزبانه افتخار این را داشته‌اید برای چند سال در ایام اربعین در حرم امام حسین (ع) خدمتگزار زوار اربعین باشید. ابتدا برای‌مان درباره خودتان و خادم‌های دوزبانه بفرمایید؛ اینکه اصالتاً شما اهل کجا هستید، ایران یا عراق و چرا به هر دو زبان و هر دو فرهنگ تسلط دارید؟
خادمان دوزبانه اربعین خانواده‌هایی هستند که در زمان حکومت صدام به دلیل اینکه هویت ایرانی داشتند، آن‌ها را از عراق اخراج کردند. اکثر این افراد خانواده علما هستند. همچنان که می‌دانید بیشتر علما که در عراق زندگی می‌کنند، ایرانی هستند. این خانواده‌ها به خاطر آنکه ریشه‌های ایرانی داشتند از عراق اخراج شدند و اموال آن‌ها توسط رژیم بعث صدام مصادره شد. این افراد بدون هیچ چیز به ایران برگشتند، اما از برکت اهل بیت (ع) و از آنجا که خدا چشمش به کسانی است که مورد ظلم قرار گرفته‌اند، همه این افراد و خانواده‌ها در ایران تشکیل خانواده دادند و ساکن شدند و در واقع به ایران بازگشتند. این خانواده‌ها به دلیل آنکه هم هویت ایرانی داشتند و هم سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند، ایران را هم وطن خود می‌دانند، اما وقتی راه عتبات باز شد، این گروه برای دیدن خانواده به عراق رفتند و به آنجا هم تعلق خاطر دارند و سال‌ها در آنجا زندگی کرده‌اند. درواقع این خانواده‌ها عشقی دوطرفه به کشور‌های ایران و عراق دارند و هر دو را وطن خود می‌دانند. درست است؟
بله دقیقاً، این گروه از خادمان با این آمادگی قلبی به عراق می‌روند. ابتدا ۴۰خادم دوزبانه داشتیم، اما هر سال تعداد خادم‌ها بیشتر می‌شود. اهمیت حضور خادمان دوزبانه به خصوص خادم‌های خانم را در چه می‌دانید؟
از آنجا که این خدام تعامل‌شان با ایرانی‌ها مثل یک هموطن است، مشکلات خانم‌های زائر خیلی کمتر می‌شود. خانم‌های زائر با تمام سختی و رنجی که در طول ۸۰کیلومتر پیاده‌روی دچار شده‌اند، وقتی وارد حرم می‌شدند با خدامی مواجه می‌شدند که زبان‌شان عربی بود و متوجه زبان آن‌ها نبودند و شاید نمی‌توانستند به خوبی با خادم‌ها ارتباط برقرار کنند، اما خانواده خادم‌های دوزبانه خانم می‌توانند ارتباط خوبی با این زوار برقرار کنند چراکه هم به زبان فارسی و هم عربی مسلط هستند، آن‌ها با فرهنگ، آداب و رسوم هر دو کشور آشنایی دارند. در واقع این خادم‌ها یک عرق دوطرفه دارند و هم ایران و هم عراق را وطن خود می‌دانند و با فرهنگ دو طرف هم آشنا هستند و این آشنایی با فرهنگ بسیار مهم است. طی سال‌های اخیر یکی از موضوعاتی که مطرح می‌شود و موافقان و مخالفانی دارد، حضور بانوان در زیارت اربعین است. برخی از علما و بزرگان معتقدند این حضور باید باشد، آن هم به صورت خانوادگی. برخی دیگر، اما مخالف آن هستند و معتقدند به واسطه مسائلی همچون اختلاط و شلوغی‌های اربعین، سفر اربعین اصولاً سفری زنانه نیست و خانم‌ها نباید در این سفر حضور داشته باشند. نظر شما در این رابطه چیست؟


حضور خادم‌های خانم با تمام آن عاطفه، عشق و فطرت زنانه‌ای که دارند، در ایجاد آرامش برای زوار، بسیار نقش مهمی دارد، به خصوص در آن حجم زائر در اربعین در قسمت خانم‌ها مشکلات بسیار بیشتری نسبت به قسمت آقایان وجود دارد، چراکه خانم‌ها اغلب فرزند و وسیله همراه خود دارند. پس حضور یک خادم متصل و مقتدر که خدا را در نظر گرفته باشد و زائر را در آغوش بگیرد و آرام کند، ضروری است. در چنین صورتی ما چگونه می‌توانیم به حضور بانوان در اربعین خدشه‌ای وارد کنیم، البته خادم‌های خانم در حرم‌ها مستقر هستند و خارج نمی‌شوند و ازدحام جمعیت برای خانم‌های خادم به وجود نمی‌آید. درباره خانم‌های دیگر چطور؟ آیا از نگاه شما به عنوان کسی که این سفر و این حضور را درک کرده‌اید، حضور خانم‌ها در مراسم اربعین منعی دارد؟
من خودم سال گذشته فرزند یک ساله داشتم که به سفر اربعین رفتم. شرایط سخت است، اما در حال حاضر منابر ما آنچنان پرنور است و مخاطبان منابر آنچنان آگاهند که کاملاً واضح شده است که الان حضور خانم با فرزند و به صورت خانوادگی در این پیاده‌روی، حرکتی است که در کل سال بی‌نظیر است و دلیل آن هم همین خانوادگی بودن و با حضور خانم‌ها و بچه‌هاست. این را همه واقفند. شاید این مورد سؤال باشد که آیا حضور یک زن در آن شلوغی مخصوصاً زمانی که وارد شهر کربلا می‌شویم با ازدحام روبه‌رو می‌شویم و همه در کنار هم قرار می‌گیرند درست است یا نه؟ اما به نظر من اینجا مانند حج می‌ماند. آنجا دیگر مرد و زنی وجود ندارد و همه گرد کعبه و گرد خدا می‌گردند و از همه چیز کنده شده‌اند. اگر چنین قوت‌قلب‌هایی به خانواده داده شود و این موضوع واضح شود، حتی اگر با ازدحام جمعیت روبه‌رو شوید، در آن لحظه قلب‌ها رهاست و آنقدر همه به گرد آن امام معصوم (ع) می‌گردند که قلب‌ها الهی و نفس‌ها و حضور الهی است، دیگر هیچ چیزی به جز یک فضای معنوی و الهی وجود ندارد. انگار این برای ما خواسته شده و این برای ما لازم است، به همین خاطر ما می‌بینیم که بسیاری از خانواده‌ها با بچه کوچک در پیاده‌روی اربعین حضور پیدا می‌کنند. این خانواده‌ها با یک هدفی قدم در این مسیر می‌گذارند و می‌خواهند یک چیزی را به دنیا بگویند؛ هدفی که آنقدر بالا و مقدس است که دیگر این مسائل پیش‌پا‌افتاده‌ای است و دامن زدن به آن ما را از رسیدن به این هدف و حرکت عظیم متوقف می‌کند. اصلاً حق خانم‌ها و فرزندان آنهاست که پیاده‌روی اربعین را بروند و یک سال خودشان و فرزندان‌شان را بیمه کنند و حضور اجتماعی- سیاسی و هر آنچه را یک زن می‌تواند داشته باشد، در همین پیاده‌روی اربعین برای جهانیان به نمایش بگذارد، چون هدف الهی است و اطاعت از امام معصوم (ع) است. البته بسیاری از استادان و چهره‌ها همچون استاد پناهیان هم بر حضور خانوادگی در مسیر پیاده‌روی اربعین تأکید دارند.
بله همین طور است. استادان ما بر حضور خانوادگی در اربعین تأکید دارند. اصلاً ظهور یک همایش خانوادگی است. امام زمان (عج) ما از ما نمی‌خواهد که به عنوان یک مرد و زن تنها خانواده‌مان را رها کنیم و خودمان به تنهایی به اربعین برویم. این یک ندا و لبیکی است که باید خانوادگی پاسخ بدهند. من فکر می‌کنم این حق زنان ماست که از حرف‌ها و حاشیه‌هایی که در این زمینه وجود دارد، خودشان را رها کنند. پیاده‌روی اربعین درست جایی است که می‌خواهند حضور زنان را تضعیف کنند. چطور خانم‌ها باید هر جایی حضور داشته باشند، اما اینجا که می‌رسد می‌خواهند از نقطه‌قوت‌های شیعه علیه خودش استفاده کنند و بحث اختلاط زنان و مردان و مسائلی اینچنین را مطرح می‌کنند تا ما را سرکوب کنند. این خیلی واضح است که این پیاده‌روی اربعین یک گردهمایی خانوادگی است و ما خانوادگی می‌رویم تا آن هدفی که باید، محقق شود. نه نفعی در اینجا وجود دارد و نه برای خرید و خوشگذرانی پا به این سفر می‌گذاریم و با تمام شرایط سختی و مشقت بسیار زیادی که همه به جان می‌خرند، با جیب خالی، با دست خالی و بدون بضاعت در این مسیر قدم می‌گذارند. همین چند روز پیش من با اسنپ به خانه برگشتم، راننده اسنپ گفت: «دو هفته است که من از اداره برمی‌گردم با اسنپ کار می‌کنم تا مبلغی را جمع کنم و خانواده‌ام را برای اربعین به کربلا ببرم.» این حس ارادت، این حس اشتیاق و حماسه قطعاً از سوی خدا و امام زمان (عج) در دل مردم قرار داده شده و ید قدرت الهی است. خیلی جمع‌ها و پیاده‌روی‌ها وجود دارد که در این حجم عشق در آن نیست. آنجاست که همه عوض می‌شوند و انسان‌ها حس دیگری می‌شوند، چون همه چیز در طبق اخلاص و برای خداست و زن شیعه به عنوان محور یک خانواده با فرزندانش در این حماسه حضور پیدا می‌کند تا هدفی بسیار بالاتر از آن چیزی را که درباره آن گفته می‌شود، محقق کند. در طول این مدت خادمی حتماً خاطرات زیادی دارید و شاید تمام سال با این خاطرات است که زندگی می‌کنید. یکی از جذاب‌ترین خاطرات‌تان را برای‌مان بگویید.
خاطره که خیلی هست. همه لحظات پیاده‌روی اربعین و خدمت امام حسین (ع) قطعاً چیزی فراتر از خاطره است و اسم خاطره هم نمی‌توان روی آن گذاشت و بخشی از زندگی ماست. انگار در این پیاده‌روی اربعین و حضور خانوادگی مسلمانان در اربعین قرار است یک چیز‌هایی نهادینه و مستقر شود؛ چیز‌هایی که فقط خود خدا می‌داند، چون این حرکت حرکتی است که به دست خداست. وقتی حجم زائر را در پشت ورودی‌های مرز در آن آفتاب و در آن شرایط سخت می‌بینید، شاید برخی بپرسند چرا باید این همه مشقت و سختی را تحمل کنند؟ حتی شاهد بودم که بچه‌های کوچک چندماهه را به سربازان لب مرز می‌دادند که فقط زنده بمانند، اما این حجم از عشق، یک چیز ربانی از طرف خداست. انگار به تو می‌گوید بیا و تو لبیک می‌گویی؛ چیزی که خارج از اراده توست. وقتی خدا حاضر است هر قدر هم که بخواهند سنگ بیندازند، نمی‌شود. خدا حاکم است و افراد را می‌کشد به عشق امام معصوم (ع). عراقی‌ها می‌گویند ما در ایام اربعین آدم‌های دیگری هستیم و آن آدم‌های قبلی نیستیم و وقتی اربعین تمام می‌شود، ما به آدم‌های قبل برمی‌گردیم. در این دوران اربعین آدم حضور خدا را به صورت واضح احساس می‌کند. یکی از خاطراتی که زندگی مرا واقعاً تحت‌الشعاع قرار داد، این بود که من با یکی از خادمان آشنا شدم. آن زمان صحبتی درباره اربعین و فلسفه آن باهم داشتیم. وی بر اساس مطالعات و تجربه خودش می‌گفت بیاییم باهم یک قراری بگذاریم هر بار که به سفر اربعین می‌آییم، این حس اربعین، حس حضور امام معصوم (ع)، عشق‌ورزی به همدیگر و همه آنچه را که اهل بیت (ع) به ما سفارش کرده‌اند، تعاملات زیبا و نوری را که این مدت برای ما در برداشت، برای اربعین سال دیگر نگه داریم و هر روز یک مراقبه‌ای داشته باشیم و هر روز خاطرات اربعین‌مان را مرور کنیم؛ یاد روز‌هایی که گذراندیم و چقدر در آن عشق و نور بود و چقدر به اهل بیت (ع) نزدیک بودیم و هر روزمان را اینگونه بگذرانیم تا اربعین سال دیگر. قطعاً این مسئله چیزی را که برای ما در بر دارد، خیلی بالاتر از همه آن چیز‌هایی است که در ظاهر می‌بینیم. اینکه علما به خصوص به جوان‌ها توصیه می‌کنند که در اربعین حضور داشته باشند، برای این است که ما به نور این اربعین برای تمام طول عمرمان، برای آخرت و برای روز‌های ظهور نیاز داریم. این برای من خیلی ارزشمند بود. من آنقدر اربعین را زندگی کنم که وقتی سال دیگر برای اربعین می‌روم روح و قلبم آماده باشد و عشق بیشتری در جانم وارد شود و در درونم بنشیند و حاکم شود.