شمشیر سزار بر سر شام

سوریه هم اکنون در یک جنگ ترکیبی تمام عیار قرار دارد؛ به طوری که شاهد افزایش سطح درگیری ها در گوشه گوشه خاک سوریه هستیم. پیش از آغاز جنگ داخلی، سوریه اقتصادی متوسط اما رو به رشد داشت و اگرچه مانند دیگر کشورهای عربی درآمدهای هنگفت حاصل از فروش نفت و گاز در اختیار نداشت، اما تولید روزانه حدود ۴۰۰ هزار بشکه نفت و فروش بخشی از ذخایر گازی از میادین شرقی و مرکزی این کشور بخشی از بودجه عمومی را تامین می کرد و نیاز این کشور به واردات سوخت را نیز کاهش می داد؛ با آغاز جنگ، بخش بزرگی از تاسیسات استخراج نفت و گاز و خطوط لوله این کشور نابود شدند یا آسیب جدی دیدند؛ آمریکایی ها با اقدام به اشغال مناطق نفت خیز، استان های حسکه و دیرالزور و دولت دمشق را از منابع با ارزش خود محروم کردند.به ناچار دولت سوریه از کشورهای حامی خود نظیر روسیه و ایران درخواست ارسال فراورده های نفتی نظیر بنزین و مازوت کرد، اما این مسئله نیز با محدودیت های ایجاد شده توسط آمریکا با مشکلاتی همراه شده است.مجموعه این مشکلات موجب شده است تا وضعیت اقتصادی در سوریه بحرانی شود تا از طرفی این روزها شاهد تشدید مشکلات معیشتی و اقتصادی در سوریه ناشی از تحریم‌های سزار (یا قیصر) آمریکا و خسارت های سال‌های جنگ باشیم  و از طرف دیگر اعتراضات معیشتی در سوریه جان تازه ای بگیرد.در جنوب این کشور صدها شهروند سوری از هفته گذشته در استان السویداء علیه هزینه های بالای زندگی و وخامت اوضاع اقتصادی تظاهرات کردند. تعدادی از بازرگانان و کسبه نیز در همسویی با این اعتراضات دست به تحصن و اعتصاب زدند و ادارات دولتی شهر نیز به تعطیلی کشیده شدند. السویداء که تحت کنترل دولت مرکزی است و پایگاه اقلیت دروزی در سوریه به شمار می‌رود از وضعیت وخیم اقتصادی رنج می‌برد و همین فرصت خوبی برای رسانه‌های ضدسوری فراهم کرده است تا این اعتراضات را نشانه پایان نیافتن بحران در این کشور اعلام کنند. برخی از این رسانه‌ها با این ادعا که جرقه بحران داخلی سوریه در سال 2011 نیز اتفاقاً ابتدا با اعتراضات علیه وضعیت معیشتی و گرانی از السویداء و درعا شروع شد از امکان شکل گیری دور جدیدی از تنش و بحران داخلی در سوریه خبر می‌دهند. بلافاصله با موج سازی رسانه های غربی و عربی، در مناطق دیگری نظیر درعا و شرق حلب نیز تظاهرات ضد دولتی البته با تعداد محدود شرکت کننده برگزار شد؛ جالب این جاست که همزمان، تروریست‌های تکفیری در ادلب مجدد فعال شدند و حملاتی تروریستی را به مناطق تحت کنترل دولت انجام دادند که البته جنگنده‌ها و توپخانه سوریه و روسیه نیز در هفته‌های گذشته حملات بسیار سنگینی علیه زیرساخت‌های تروریست‌ها انجام دادند تا مانع از این حملات شوند.دیروز نیز خبر رسید تعدادی تروریست داعشی از زندان «الصناعه» در شهر الحسکه فرار کرده‌ اند.زندانیانی که بیشتر از فرماندهان بلندپایه داعش بودند.تمام این ها در حالی است که شاهد افزایش حضور آمریکا در دیر الزور برای قطع کردن ارتباط نیروهای نزدیک به ایران در مرز عراق و سوریه هستیم.در جبهه جنوب سوریه نیز شاهد افزایش نقش نیروهای ائتلاف آمریکایی در پایگاه التنف برای ناامن سازی درعا و السویداء هستیم که  البته ناامن سازی جنوب بیش از هر چیز حاصل همکاری اردن و نیروهای آمریکایی است و هدف این همکاری  مقابله با نیروهای جبهه مقاومت  است که قصد مسلح سازی کرانه باختری را از طریق جنوب سوریه دارند.دو شب پیش هم رژیم صهیونیستی به فرودگاه حلب حمله کرد که در نتیجه، این فرودگاه از خدمت خارج شد.همزمانی هدف قرار دادن این فرودگاه که از ارکان پشتیبانی لجستیک جبهه شمالی سوریه به شمار می‌رود، با حملات پراکنده اخیر تروریست‌ها به مواضع ارتش سوریه در شمال این کشور، نشانه‌ای آشکار از هماهنگی و تقسیم کار میان تروریست‌های صهیونیست و تروریست‌های تکفیری برای بحران‌آفرینی مجدد در سوریه است که  هدف آن بازتولید اعتراضات یک دهه پیش در خاک سوریه است.به هر روی،در وضعیت تداوم تحریم‌ها که اعمال قانون سزار در این راستاست، دولت سوریه احتمالاً بیشترین آسیب را خواهد دید. چه ‌این که به نظر می‌رسد با توجه به سقوط ارزش پول ملی سوریه و ناتوانی دولت از ارائه خدمات عمومی ، ایالات متحده زمان مناسبی را برای تشدید قانون تحریمی سزار انتخاب کرده است. بالطبع تداوم تحریم‌های سوریه، اقتصاد لبنان را نیز بیش از گذشته در معرض فشار قرار می‌دهد.ازاین رو شاید بتوان از امتناع عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی از باز کردن سفارتخانه خود در دمشق آن هم پس از گذشت سه ماه از حضور بشار اسد در نشست اتحادیه عرب در جده و به عبارتی پایان رسمی ماراتن 12 ساله تخاصم اتحادیه عرب با دولت سوریه،رمزگشایی کرد.