استحکام ملت امام‌حسین (ع)

«گفت مشق نام لیلی می‌کنم/ خاطر خود را تسلی می‌کنم/، چون ندارم جرعه‌ای از جام او/ عشق بازی می‌کنم با نام او» روزگار نشان داده لیلی ممکن است هر روز به شکلی درآید، شاید روزی معشوقی سیه‌چرده باشد در بیابان‌های حجاز که شاعری به نام قیس بن ملوح عامری را مجنون خود کند و به یاد او داستان‌های عاشقانه نوشته‌شود تا نقل خلوت عاشقان شود یا روز دیگر آزاد‌مردی بی‌همتا همچون حسین بن علی شود که تا آخرین قطره خونش را در صحرای کربلا برای امر به معروف و نهی از منکر نثار حضرت دوست می‌کند و سرآغاز قیامی می‌شود که ۱۴۰۰ سال بعد نیز از گوشه گوشه‌ای دنیا عده‌ای به جوش و خروش در می‌آیند تا یاد آن را هر طور که شده زنده نگه دارند. بر این اساس شاید اکنون باید گفت سؤال اصلی برای انسان‌بودن یا نبودن نیست، بلکه مسئله چگونه بودن است و تمثیلاً این انتخاب لیلی است که می‌تواند به حرکتی مستحکم منتج شود. رهایی از اومانیسم
این روز‌ها و همزمان با سپری شدن راهپیمایی اربعین عده‌ای تلاش دارند هر طور که هست از ابهت این اجتماع میلیونی بکاهند، از مقایسه آن با اجتماع چند سال یکباره هندو‌ها گرفته تا خبرسازی در خصوص برخی از جشنواره‌های رقص و آواز هر کدام تلاشی برای ساختن نوعی لیلی قلابی برای انسان عصر ارتباطات است که خود را از حصار رفاه‌طلبی اومانیسیتی رها کرده و در بیابان‌های سوزان عراق قطره قطره عشق را از دست میزبانان بزرگ و کوچکی نوشیده که مخلصانه هرچه دارند، آورده‌اند تا نشان دهند فاصله لیلی کربلا با دیگر لیلی‌ها اندازه فاصله زمین تا عرش خداوندی است.
عشق‌بازی جاماندگان
در این میدان عشق بازی حتی آن‌هایی که نتوانسته‌اند پا بر زمین کربلا بگذارند نیز تلاش کردند تا نشان دهند اگر کیلومتر‌ها میان آن‌ها و راهپیمایان صحرا‌های عراق فاصله است، اما دل‌های آن‌ها درگیر ریگ‌های بیابان‌های کربلاست و مگر نه اینکه مولای متقیان به آن مردی که پس از پیروزی در جنگ جمل گفت‌ای کاش برادرم اینجا بود، او دوست داشت در کنار شما باشد و در کنار شما بجنگد، فرمودند نه‌تن‌ها او با ما بود، بلکه کسانی با ما بودند که هنوز در اصلاب پدران و ارحام مادران خود نیز نیستند. در منظومه این منطق است که جاماندگان اربعین تلاش می‌کنند هر چند نتوانسته‌اند امسال خود را به صحرای کربلا برسانند، اما به با راهپیمایی نمادین نشان دهند که اگر به چند کلاف نخ هم شده خریدار یوسف فاطمه هستند و بر این اساس فرقی نمی‌کند، شما در تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، زاهدان و اهواز یا در روستای مهریان کهگیلویه بویراحمد باشید. امسال جاماندگان اربعین امام‌حسین (ع) نه فقط در ایران و لبنان بلکه از ملبورن استرالیا تا وسط سن فرنسیسکو ایالات متحده ندای یا حسین و لبیک یا مهدی را به گوش جهانیان رسانده‌اند و هر چند دولت‌هایی مانند دولت باکو تلاش کنند تا این ندا را خاموش کنند، هنوز زنان و مردان با ایمانی هستند که در اوج خفقان و ممنوعیت برای اولین‌بار راهپیمایی جاماندگان اربعین را تا خروجی شهر باکو و حرم خواهر امام‌رضا علیه‌السلام (بی‌بی هیبت) برگزار می‌کنند.


میزبانی از زائران حبیب
یکی از مهم‌ترین جلوه‌های مراسم اربعین پذیرایی مخلصانه‌ای است که زن و مرد و پیر و جوان عراقی از زوار امام‌حسین (ع) انجام می‌دهند، اتفاقی که جلوه‌هایی از آن در مراسم جاماندگان امسال نیز پدیدار شد، آنجا که خانواده‌ها و مغازه‌های بسیاری در مسیر پیاده‌روی در خانه و مغازه خود را برای خدمت به زوار باز کردند. خانه‌های زیادی از زائران برای استراحت دعوت می‌کردند و مغازه‌های زیادی نیز بعضی با شربت و آب معدنی، بعضی با پاشیدن آب روی مردم برای گرفتن هرم گرما و بعضی با پختن و توزیع نذری هر کدام به نحوی در این مسیر خدمتی داشتند. در این میان هرگروه و دستگاهی هم تلاش کرده‌بود تا به نحوی خدمت خود را در اختیار عاشقان اباعبدالله قرار دهد، از میز خدمت ادارات گرفته تا ویزیت رایگان بیماران یا جابه‌جایی بیش از ۱۶۰ هزار نفر با مترو هر کدام شیوه‌ای برای ارائه خدمت به جاماندگان اربعین حسینی بود.
این حسین کیست!
همه این پذیرایی‌ها، اما شاید گوشه‌ای از چیزی باشد که انسان در مسیر راهپیمایی اربعین شاهد آن است. انتشار تصویر نوه گاندی و نوه نلسون ماندلا در کربلا شاید نشانه واضحی باشد از اینکه مغناطیس حسین (ع) شیفتگان آزادی را نه‌تن‌ها از شیعیان بلکه حتی از میان مذاهب و فرهنگ‌های دیگر نیز به خود جذب کرده‌است، اما اگر پا در مسیر این سفر گذاشته باشی، می‌فهمی کاری که امام (ع) کرده‌است، بزرگ‌تر از این حرف‌هاست و اگر چهره سرشناسی خود را به این دریا رسانده فقط آمده تا دیگر قطره نباشد و جزئی از اقیانوس محبان حسین (ع) شود. در این سفر بسیار پیش می‌آید که به یکباره متوجه شوی میزبان امشبت فلان وزیر دولت عراق یا فلان فوق تخصص اورولوژی است که ریاست یکی از بیمارستان‌های مهم بغداد را نیز برعهده دارد، اما مگر به این راحتی پذیرفتنی است که ببینی همین فردی که ده‌ها عنوان همراه اسم خود دارد، دست به سینه برای خدمت زوار ایستاده و همسرش که او نیز خود پزشک است از صبح تا شب گرمای مطبخ را با جان و دل پذیراست تا کرور کرور زائر امام‌حسین (ع) را پذیرایی کند. این اتفاق هر روز نیز ممکن است برای تو تکرار شود و مثلاً می‌شود روز بعد نیز میهمان فلان استاد دانشگاهی باشی که نه‌تن‌ها خودش و خانواده‌اش در خدمت زوار اباعبدالله (ع) هستند، بلکه حتی برادرش نیز در کویت مشغول به کار است و پول می‌فرستد تا این برادر بهتر به زائران خدمت رسانی کند. در کنار همه این‌ها یک شب هم میهمان خانه‌ای ساده متعلق به یک کارگر ساده و خانواده‌اش هستی که تمام سال پول‌های خود را ذخیره کرده‌اند تا هر چقدر که می‌توانند از زوار امام‌حسین (ع) میزبانی کنند و همین بالا و پایین رفتن‌هاست که به تو نشان می‌دهد آنچه در مورد جامعه مهدوی گفته می‌شود، چقدر واقعی است و این جامعه چقدر دوست‌داشتنی خواهد بود.
تویی که می‌شناسمت
این موضوع نیز خالی از لطف نیست که یادآور شویم اگر سه دهه پیش می‌پرسیدی کدام دو ملت با هم دشمن‌ترین هستند، شاید ایران و عراق یکی از گزینه‌هایی بود که بیشتر از همه به آن اشاره می‌شد. امروز، اما او التماس می‌کند زائر ایرانی امام‌حسین (ع) را به خانه خود ببرد و در حالی که همه چیزش را در طبق اخلاص برای او گذاشته، اصرار دارد پای خسته زائر را ماساژ دهد و اگر مخالفت کنی، ناراحت می‌شود که او را قابل ندانسته‌ای. حال چگونه ممکن است تویی که با او بیشتر از بسیاری از همشهریانت آشنا شده‌ای اجازه دهی از دست داعش و امثال آن در رنج باشد و به دادش نرسی. دیگر کار از برگزاری بزرگ‌ترین تئاتر‌های خیابانی یا ارائه محصولات دانش برای رساندن سریع‌تر شربت به دست زوار گذشته است، اکنون این قلب ملت ایران و عراق است که به دست لیلی افتاده‌است تا همانگونه که رهبر انقلاب درباره اربعین امسال فرمودند «همچنان که در این راهپیمایی با استحکام و اراده حرکت شد، انشاءالله در همه کار‌ها در راه معنویت، حقیقت و حاکمیت توحید حرکت شود.»