روزنامه جوان
1402/06/18
نخبگان اگر در چرخه خدمت به کشور تعریف شوند، مهاجرت نمیکنند
«ایران آینده» دغدغهای است که برای یکایک ما ایرانیان وجود دارد و همه ما میخواهیم در ساخت ایرانی سربلند و سرفراز سهیم باشیم، اما در این بین بهرهگیری از ظرفیت نخبگان و حکمرانی دانش بنیان یکی از مهمترین رویکردهایی است که میتواند امید و نشاط اجتماعی را به جامعه تزریق کند و تصویر کاملتری از ایران آینده بسازد. برای دستیابی به این هدف هم لازم است نخبگان به ویژه نخبگان راهبردی را که در حل مسائل و چالشهای اجتماعی میتوانند نقش آفرین باشند در پازل حکمرانی کشور گنجانده و از ظرفیتهای این گروه استفاده کنیم. دکتر بابک نگاهداری، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس در ترسیم ایران آینده با تأکید بر اهمیت به کارگیری نخبگان برای حل مسئله و در نظام حکمرانی معتقد است: «اگر نخبگان در چرخه خدمت به کشور تعریف شوند، من بعید میدانم شرفشان اجازه دهد از کشور خارج شوند.» چالشها و برنامههای مرکز پژوهشها، حکمرانی دانشبنیان و اهمیت به کارگیری نخبگان در این حکمرانی موضوعاتی است که درباره آن با دکتر نگاهداری به گفتگو نشستیم.آقای دکتر نگاهداری! اگر اجازه دهید سؤالم را با صحبت حضرت آقا شروع کنم که در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند «گزارشهایی که از مرکز پژوهشها به ما میرسد چندان دلگرم کننده نیست» تعبیر و تفسیر شما از این صحبت رهبری چیست؟
این دیدار در ماههای اولی که من در مرکز پژوهشها حضور پیدا کرده بودم برگزار شد و افراد مختلف تعابیر و تفاسیر متفاوتی از این جمله رهبری داشتند. عدهای با توجه به دوره کوتاه چهار، پنج ماههای که ما در مرکز حضور پیدا کرده بودیم، صحبت را به دورههای گذشته مرکز نسبت میدادند و عدهای هم معتقد بودند این صحبت ناظر به دورانی است که بنده در مرکز حضور داشتم. اما دیدگاه من این بود که به هر حال یک انتقادی از سوی رهبری به عملکرد مرکز پژوهشها مطرح شده است. به همین دلیل هم سازمان مرکز پژوهشها را مخاطب به این صحبت رهبری دانستیم و پیگیری کردیم تا این دغدغه رهبری را رفع کنیم.
با عنایت به تأکید رهبری بر تقویت بنیه کارشناسی مرکز پژوهشها، ما چند اقدام را در دستور کار قرار دادیم. برنامهریزی ما برای افزایش بنیه کارشناسی مرکز، روز آمد کردن روش پژوهشها بود. مرکز پژوهشها تا این دوره بیشتر بر مبنای تحقیق و توسعه مبتنی بر پژوهشگران درون مرکز کار میکرد، اما ما در کنار حفظ این ظرفیت رویکرد نوآوری باز را هم به رویکرد کارشناسی مرکز اضافه کردیم تا دروازه مرکز را بیش از گذشته به روی پژوهشکدهها و مراکز علمی بیرونی بازکنیم. در این راستا مرکز نوآوری و خانه خلاق مرکز پژوهشها با اندیشکدههای بیرونی کار میکند که با راهاندازی اندیشکدههای حکمرانی و مراکز قانونگذاری استانی پیگیری شد تا ما بتوانیم از نخبگان استانها و پژوهشگران استانها استفاده بهتری کنیم. از سوی دیگر هیچگاه در مرکز پژوهشها نیرو با فراخوان عمومی جذب نمیشد، اما ما برای اولین بار برای استفاده حداکثری از ظرفیت نخبگان کشور به منظور تأمین نیروی کارشناسی مرکز با فراخوان عمومی کارشناسان را جذب کردیم که این در راستای عدالت هم است و فرصت برابر برای پژوهشگران فراهم میکند. ۵هزار نفر از پژوهشگران در این فراخوان شرکت کردند که در نهایت با بررسی سوابق، مصاحبههای حضوری، کار آزمایشی و تهیه گزارشهای تخصصی ۲۰۲ نفر انتخاب شدند و در حال حاضر کارهای پژوهشی مرکز را انجام میدهند. راهکار دوم ما تغییر روش شناسی کارمان بود. پروژهای انجام شد تحت عنوان «نقشه جامع پویاشناسی ابر چالشهای حکمرانی کشور» و نزدیک هزار و۶۷ متغیر استراتژیک دخیل در حکمرانی در ۳۷ پلتفرم شناسایی شد. یعنی ۳۷ ابر چالش کشور را شناسایی کردیم.
شبکه روابط علی معلولی و متغیرهای دخیل در این ابر چالشها را هم شناسایی کردیم. نقشه جامع پویایی شناسی و شبکه روابط علی معلولی آنها از سوی نرمافزارهای شبیهسازی ترسیم شد. الان امکان شبیهسازی قانونگذاری و سیاستگذاری در همه چالشهای کشور امکانپذیر است. یکی دیگر از اصول شبکه روابط نقشه جامع پویاشناسی تغییر در طرز تفکر پژوهشها بوده است و از تفکر خطی به تفکر چرخهای رسیدهایم و سطح کار کارشناسی مرکز را افزایش داده است. هر کدام از وزارتخانهها و کمیسیونها بخواهند میتوانیم خدمات کارشناسی را در اختیارشان قرار دهیم.
شما بازوی کارشناسی مجلس هستید. با عنایت به آنچه اشاره داشتید چقدر کمیسیونهای مجلس در ارائه طرحهایشان از شما مشورت میگیرند و دولت هم چقدر برای ارائه لوایحش از ظرفیت کارشناسی مرکز پژوهشها استفاده میکند؟
مرکز پژوهشها طبق اساسنامه صرفاً وظیفه پشتیبانی تخصصی از مجلس را بر عهده ندارد و موظف به ارائه مشورت به قوای سهگانه است. خدماتی که ما به دولت میدهیم کمتر از مجلس نیست. سال گذشته طبق نامه رسمی، ۵۴۷ بسته نظارتی به مجلس پیشنهاد دادهایم و ۵۲۷ بسته عملیاتی مستخرج از گزارشهای مرکز پژوهشها به دولت پیشنهاد شده است. یعنی تقریباً به شکل برابر به دولت و مجلس ارائه خدمات داشتهایم. دولت هم از بستههای پیشنهادی ما که در حوزههای مختلف اداره کشور در اختیار ش میگذاریم استقبال میکند. ما هم سعی کردیم در اداره کشور چه در بعد نظارتی و چه عملیاتی، حداکثری نقش آفریننده داشته باشیم. مجموعه این فعالیتها باعث شد مرکز پژوهشها در این دوره محصولاتش دو، سه برابر افزایش پیدا کند.
به طور نمونه در دورههای گذشته در یک سال، ۳۳ پیشنویس قانون آماده میشد، در این دوره به ۱۱۶ پیشنویس رسید، یعنی تولید پیشنویسهای قانونی مورد نیاز کمیسیونها افزایش یافت. آیا برآوردی وجود دارد که چقدر از اینها به تصویب رسیده است؟
برآوردی از اینکه چقدر به تصویب رسیده نداریم، اما گزارشهای نظارتی ما هم رشد دو برابری داشتند. یعنی با همین افزایش شبکه پژوهشگرانی که از بیرون همکاری داشتهاند؟
هم این و هم با زحمت خود بچههای مرکز به این نتیجه رسیدهایم. ما یک برنامهریزی داشتیم و برنامه سالانه با نظارت و پایشهای فصلی انجام دادیم. به طور نمونه ۷۲۱ اقدام در ۱۴۰۱. این چشم انداز به طور فصلی پایش میشود و این مسئله باعث شده است دفاتر فعالیتهایشان را تقویت کنند. علاوه بر این پاسخدهی به درخواستهای کارشناسی نمایندگان از ۲۹ به ۷۵ رسید. ۲۵ درصدی هم که نمیتوانستیم پاسخ دهیم به این دلیل بود که نیازمند اطلاعاتی بودیم که در دستگاههای دولتی بود و با وجود مکاتبه در اختیار مرکز قرار داده نمیشد. سومین کاری که پیش گرفتیم تبدیل شدن از کارگزار پیرو به کارفرمای پیشرو بود، یعنی به صورت پیشدستانه با تحلیلهای رو به آینده برای نظام حکمرانی کشور تصمیمسازی کنیم نه اینکه منتظر باشیم طرح و لایحهای بیاید و ما نظر کارشناسی بدهیم. مصداقی بخواهید بگویید این تبدیل شدن از کارگزار پیرو به کارفرمای پیشرو چه خروجیای داشت؟
نمونه این روند در برنامه هفتم توسعه اتفاق افتاد و ما یک سال و چهار ماه قبل از اینکه دولت برنامه پیشنهادی خود را برای برنامه هفتم توسعه دهد، برنامه پیشنهادی مرکز پژوهشها را با جزئیات کامل ارائه کردیم و حتی احکام مواد قانونی را هم نوشتیم و این بسته کامل را در تیر ماه ۱۴۰۱ در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دادیم. همچنین من شخصاً آن را در اختیار شخص رئیسجمهور قرار دادم. منتشر هم نکردیم تا دولت بتواند بهتر از آن استفاده کند. چقدر از این متن پیشنهادی شما در متن دولت برای لایحه هفتم توسعه استفاده شده است؟
بالاخره این طرح در اختیار سازمان برنامه، بودجه و مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت و خودم در مرکز حضور پیدا کرده و از پیشنهادات مرکز پژوهشها برای برنامه هفتم دفاع کردم، اما بخشی از این طرح بسته پیشنهادی استفاده شد و بخش دیگر استفاده نشد.
درصد استفاده از این بسته پیشنهادی بسیار مهم است؟
حقیقت ما درصد آن را برآورد نکردیم.
تغییراتی که در حال حاضر در کمیسیون تلفیق روی قانون برنامه هفتم توسعه در حال اعمال است چقدر با پیشنهادات مرکز همخوانی دارد و در سیاستها و فرآیندی که در کمیسیون دنبال میشود مؤثر است؟
مرکز در کمیسیون تلفیق کرسیهای خودش را دارد و در همه جلسات کارشناسی کمیتههای بیستوهشتگانه کمیسیون تلفیق مرکز پژوهشها حضور دارد و در یک ارتباط نزدیک با نمایندگان محترم مؤثر نقشآفرینی میکند. همچنین ما در جلساتی که رئیس محترم مجلس برای کمیسیون تلفیق هر روز برگزار میکند حضور داریم و مرکز نظرات کارشناسی خود را مطرح میکند، اما بالاخره انتخاب نهایی با نمایندگان است. اگر بخواهم مصداقیتر از شما سؤال بپرسم، گاهی در مجلس با لایحهها و طرحهای حساسی مانند همین لایحه حجاب و عفاف مواجهیم که اخیراً با تصویب نمایندگان قرار شد طبق اصل ۸۵ قانون اساسی در کمیسیون قضایی و حقوقی بررسی شود. این ماجرا یکسری سؤالها، ابهامات و انتقاداتی در پی داشت. آیا مرکز پژوهشها در چنین مواردی هم ورود پیدا میکند و نظر کارشناسیاش را به مجلس و کمیسیونها ارائه میدهد؟
یکسری از تصمیمات مانند همین مسئله اصل ۸۵ از تصمیمات مجلس است و بحث کارشناسی نیست بلکه بحث مدیریتی است.
شما گزارشهای کارشناسی منتشر میکنید؛ گزارشهایی که برخی امیدآفرین است و بخشی دیگر بر مبنای واقعیتها و گاهی هشدارآمیز. همچنانکه لازم است بین امیدآفرینی و اعتماد اجتماعی توازنی برقرار شود. شما یکسری مخاطب عام دارید که مردم هستند و یکسری مخاطب خاص که در دستگاهها حضور دارند و باید تصمیمات مدیریتی بگیرند. چه بخشی از گزارشهای شما بحث امیدآفرینی را در خود لحاظ میکند و برای اعتمادسازی اجتماعی در سطح گستردهتر چه برنامهای دارید؟
یکی از کارهای انجام شده در مرکز پژوهشها، تدوین منشور ایران آینده است. دشمن به طور ویژه تلاش میکند ایران را بیآینده نشان دهد و زمینه مهاجرت و خروج نخبگان را از کشور فراهم آورد.
ما تمرکز کردیم و یک گروه آینده پژوهی و رویدادهای نوآیند یک و دو را در سراسر کشور برگزار کردیم و به تمام رؤسای دانشگاهها نامه نوشتیم و محورهای ایران آینده را برای آنها تبیین کردیم تا برای امیدآفرینی نشستهایی را در دانشگاهها بگذارند. همچنین منشور ایران آینده را در هفت، هشت محور اصلی تدوین کردیم و در اختیار مسئولان قرار دادیم. با دانشگاهها هم در ارتباط هستیم تا گفتوگوی اجتماعی در خصوص مسئله ایران آینده شکل دهیم و اعلام آمادگی کردیم. نسبت این منشور ایران آینده با الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت چیست؟
ما بحث را مقداری کوتاه مدتتر میبینیم. گروههای مختلف آیندهپژوهی که برای تدوین این سند به مرکز دعوت کردهایم تأکیدشان بر کوتاه مدتتر دیده شدن بازهها بود، چراکه تحولات در دنیا به سرعت انجام و مسائل نوپدید شکل میگیرد. بحث این بود که ما روی ۱۰ سال تمرکز کنیم. اینکه در ۱۰ سال آینده ایران چه چشم اندازی را میتوانیم ترسیم کنیم.
مؤلفههای این بیآیندگی که اشاره داشتید چه چیزهایی است؟
دشمن در درجه نخست در پی جدا کردن و فاصله انداختن بین مردم و حاکمیت است. یعنی کاهش سرمایه اجتماعی بین مردم و حاکمیت و القای فضای بیاعتمادی نسبت به حاکمیت. پس حکمرانی مردم پایه باید در ایران آینده مورد توجه قرار گیرد تا این رویکرد خنثی شود. یا القای اینکه مدیریت در جمهوری اسلامی علمی و دانش بنیان نیست و حکمرانی کشور به علم، دانش و مدیریت نخبگان که بازیگران اصلی این حوزه هستند هیچ توجهی ندارد. در واقع دشمن به نخبگان القا میکند هیچ آیندهای در ایران برای شما وجود ندارد که بخواهید در کشور بمانید. این حکمرانی دانش بنیان دقیقاً چیست و چه ساختارها و مؤلفههایی دارد؟ یعنی اگر مجلس آینده دانش بنیان باشد با مجلس فعلی چه تفاوتهایی دارد؟
حکمرانی علمی بسیار پیچیده با متغیرهای درونی و بیرونی و پیچیدگی روابط هر کشوری است. در نتیجه فهم چنین شرایطی و تحلیل همه جانبه این مسئله و هر تصمیمگیری به عنوان یک سیاست پیچیده است و در نظر گرفتن همه مؤلفهها برای تصمیمگیری یک کار دانشی سنگین میطلبد. این کار میطلبد افراد نخبه و با توانمندیهای ذهنی بالا بیایند تا بتوانند تحلیل درستی از شرایط داخلی و خارجی کشور داشته باشند و تصمیمات درست را در مقاطع مختلف قوانین و مدیریتها با ابتنا به روشهای علمی و تخصصی و پرهیز از روشهای غیرعلمی انجام دهند. این اساس حکمرانی دانش بنیان است که همجنس حکمرانی تخصصی و تصمیم گیریهای کارشناسی و توجه به نظرات کارشناسی و تخصصی است. یعنی ما به کارآفرینان متخصص در بدنه حکمرانی کشور برای سپردن امور و کارها چه در قوه مقننه بهای بیشتری بدهیم. اینجا تأکید روی نیروی انسانی است. یعنی به کارآفرینان متخصص نسبت به کارگزارانی که شاید با نگاه سیاسیتر انتخاب شوند بهای بیشتری دهیم. رویکرد سیاسی انتخاب نیرو مطمئناً ما را از حکمرانی دانش بنیان دور و نخبگان راهبردی کشور را نسبت به اینکه میتوانند در اداره کشور کمک کنند ناامید میکند. الان یکی از تأکیدات مقام معظم رهبری این است که نخبگان را برای مدیریتهای آینده کشور آماده کنید، ولی نخبگان کشور به ویژه نخبگان راهبردی که میتوانند در دغدغه عمومی و اجتماعی ایفای نقش کنند، هنوز خیلی جدی گرفته نمیشوند. باید عرصه را برای حضور نخبگان باز کنیم. اگر نخبگان در چرخه خدمت به کشور تعریف شوند، من بعید میدانم شرفشان اجازه دهد از کشور خارج شوند. اما ما خیلی وقتها نخبگان را در چرخه خدمت به کشور تعریف نمیکنیم. در نتیجه آنها وقتی میبینند نقشی برای آنها تعریف نشده است یا به خارج از کشور مهاجرت میکنند یا اگر مهاجرت هم نکنند در داخل کشور منزوی میشوند و نمیتوانند نقش آفرین شوند. ما باید اصلیترین مأموریتمان این باشد که نخبگان کشور را به صورت حداکثری در چرخه خدمت به پیشرفت کشور تعریف و جایگذاری کنیم. در چنین شرایطی من بعید میدانم شرف نخبگانی هیچ نخبهای که علاقهمند به مردم و میهنش است اجازه دهد میهنش را ترک کند. اما اگر این نقش را تعریف نکنیم نمیشود به آنها هم ایراد گرفت. آقای دکتر نگاهداری! یکی از لایههای حضور نخبگان در صحن مجلس است که همان نمایندگی مجلس میشود، اما ظرفیت محدودی دارد و در نهایت ما ۲۹۰ نماینده داریم. اگر همه اینها هم از نخبگان باشند باز بخشی از نخبگان از این چرخه خارج میشوند. طبیعتاً در خیلی از کشورها از طریق مجامع مشورتی که البته در مجلس ما هم است بقیه نخبگان علمی کشور را به فرآیند قانونگذاری متصل میکنند. مقداری از این فرآیند باید در مرکز انجام شود و آنطور که شما اشاره داشتید بخشی از این مسئله هم انجام شده است. چه کار میشود کرد که مجموعهای از استادان دانشگاه و مجموعهای از نخبگان فکری کشور به خصوص در استانها که به پایتخت کمتر دسترسی دارند، طی فرآیندی در کار قانونگذاری سهیم باشند و نوعی جمعسپاری نخبگانی در حوزه قانونگذاری اتفاق بیفتد. به نظر شما برای تحقق این هدف آیا نیازمند قانونگذاری و تغییر فرآیندها هستیم یا با همین ابزار موجود میشود آن را محقق نمود. در واقع چه کار میشود کرد که ما در کنار این مجلس موجود ۲۹۰ نفری دوازدهم یک مجلس بزرگتر به صورت غیر رسمی داشته باشیم که جمعسپاری قانونگذاری را انجام و به این نمایندگان مجلس مشورت دهد؟
دغدغه شما دغدغه درستی است. حضور نخبگان در مجلس یک اثر مستقیم دارد که نماینده و نقش آفرین شدن در تصمیمگیری و قانونگذاری است. یک اثر غیر مستقیم هم دارد که وقتی تصمیمگیریها نخبگانی و با رویکردهای تخصصی و درستتری صورت میگیرد، فضای عمومی جامعه و فضای کسب و کار اقتصادی و اجتماعی کشور هم تحت تأثیر قرار میگیرد و خود این امیدآفرینی گستردهتری را در عرصه عمومی ایجاد میکند و موجب میشود نخبگان در حوزههای دیگر مشارکت کنند. این اثر غیر مستقیم است، یعنی ما در تصمیمگیریها و تصمیم سازیهای دانش بنیان، فضای عمومی جامعه را برای مشارکت حداکثری نخبگان بیشتر کنیم. اما این دغدغه که بتوانیم در خود قانونگذاری غیر از نمایندگی، ظرفیتهای دیگری برای حضور و مشارکت نخبگان ایجاد کنیم، دغدغه مرکز پژوهشها هم بوده است که در این زمینه میتوان از نوآوریهای اجتماعی سود جست. در حال حاضر میگویند نوآوریهای اجتماعی حتی رابطه بین مردم و حاکمیت را هم جابهجا میکند و تحت تأثیر قرار میدهد. انواع سکوهای جمع سپاری مبتنی بر ظرفیتهای نوآوری اجتماعی میتواند در این خصوص شکل بگیرد. شبکههای اجتماعی و سامانههای جمعسپاری موضوعات مهمی هستند که میتوان از آنها بهره گرفت. مرکز پژوهشها هم سامانه جمع سپاری را راهاندازی کرده است و برای برنامه هفتم توسعه هم سامانه را فعال و نزدیک به ۴۵۰ پیشنهاد از اساتید دانشگاه دریافت کردیم. مخاطبان این سامانه چه کسانی بودند؟
عمومی بود. ما برنامه را بارگذاری کردیم و هرکس هر پیشنهادی داشت میتوانست نظرش را وارد سامانه کند. شاید بسیاری از اساتید ندانند چنین سامانهای وجود دارد. برنامه شما برای تعامل با دانشگاهها و ارتباطگیری با آنها برای اطلاع رسانی در رابطه با چنین سامانهای چیست؟
مجلس هم این سامانه را دارد. مثلاً برای لایحه عفاف و حجاب از طریق این سامانه نظرخواهی کرد. یا مجلس یک پارلمان مجازی دارد که هر کس میتواند عضو این پارلمان مجازی شود. ما هم در مرکز پژوهشها سامانه جمع سپاری داریم. در کنار این یکی از ایراداتی که در دورههای قبل به مرکز پژوهشها گرفته میشد این بود که مرکز پژوهشها با استفاده از پژوهشگرانی که در تهران ساکن هستند کار میکند. چرا نباید از اساتید کشور و صاحبنظران در شهرستانها استفاده شود؟ در این زمینه ما اندیشکدههای حکمرانی و قانونگذاری استانها را راهاندازی کردیم. در حال حاضر ۱۶- ۱۵ اندیشکده راهاندازی شده و بقیه هم در دست راهاندازی است. این کار با مشارکت سه دانشگاه استان است و ساختار اداری نیست که ساختار مرکز پژوهشها را بزرگتر کند بلکه یک شبکهسازی اجتماعی با مشارکت دانشگاههای استان است. چه دانشگاههایی در این اندیشکدهها مشارکت دارند؟
یک دانشگاه از دانشگاههای زیرمجموعه وزارت علوم، یک دانشگاه از زیر مجموعه وزارت بهداشت و یک دانشگاه آزاد سه ضلع کار شدهاند و هر کدام از آنها یک نماینده در شورای علمی اندیشکده دارند. مرکز پژوهشها هم یک نماینده دارد و فضایی هم از دانشگاهها به این شرکت اختصاص یافته است. راهاندازی این اندیشکدهها برای آن است که در موضوعات مهم به ویژه آنهایی که نیازمند برش استانی است و بودجه میخواهد بتوانیم برنامهریزی داشته باشیم. به طور نمونه برنامه هفتم با برش استانی، آمایش سرزمینی با برش استانی و حتی قوانین منطقهای.
ما باید قوانین منطقهای را هم راه و هم جا بیندازیم. قرار نیست همه قوانین ملی تصویب شود. گاهی برای یک منطقه خاص نیازمند قوانین خاص هستیم. اینها چیزهایی است که ما در اندیشکدههای استانی برای ایجاد امکان اشتراک نظر اساتید مختلف در نظر گرفتهایم. در واقع، چون دانشگاهها با شما مشارکت دارند اطلاعرسانی هم انجام میشود؟
بله کاملاً همینطور است. سومین عاملی که دشمن روی آن تمرکز کرده، بحث پابرجایی ایران است. مثلاً به اشکال مختلف القا میکنند که شرایط زیست محیطی ایران به سمت خشکسالی و بیآبی و پریشانی پابرجایی پیش میرود. یا با اشکال مختلف و حرکتهایی که به طور نمونه در شاهچراغ یا جاهای دیگر انجام میدهند القای فضای ناامنی ایجاد کنند و به دنبال آن هستند مردم را به این نتیجه برسانند که ایران جای امنی برای زیست نیست و مشکلات زیست محیطی و ناامنی در آن جدی است. گروهی از نخبگان مشکلشان این است که میگویند کسی از ما مسئلهای نمیخواهد که حلش کنیم. بر همین اساس میگویم تعریف نخبگان در چرخه پیشرفت کشور مهم است. ما باید برای نخبگان سؤال مطرح و آنها را در حکمرانی کشور دخیل کنیم. در چنین شرایطی نخبگان در کشور باقی میمانند. نخبه دوست دارد نقشآفرین باشد و ما باید این شرایط را برایش فراهم کنیم. بنابراین ایران پابرجا، ایران دانش بنیان و ایران فرهنگی محورهای ایران آینده است.
ایران فرهنگی و ایران تمدنی ظرفیتی بسیار بزرگتر از ایران سیاسی دارد. این یکی از محورهایی است که ما میتوانیم در برنامهریزی برای ایران آینده روی آن تمرکز کنیم. یکی از محورهای دیگر ما بهرهوری اجتماعی است. فرهنگ ایرانی با بهرهوری کلاسیک ارتباط برقرار نمیکند. صاحبنظران بهرهوری در کشور ما معتقدند ما ایرانیها کارهای جمعی را خیلی بهتر انجام میدهیم. وقتی یک احساس تکلیف جمعی به مردم ایران دست میدهد، به شدت در صحنه حضور دارند و بهرهوری به شدت بالا میرود. شاهد مثال این مسئله هم جهاد سازندگی در ابتدای انقلاب، دوران دفاع مقدس و کمیتههای انقلاب در اوایل انقلاب است که همه اینها نشان میدهد مردم هرجا احساس تکلیف کنند حضور مییابند. بنابراین ایران بهرهور با رویکرد بهرهوری اجتماعی یکی از تصاویری است که ما در آینده باید روی آن توجه و تمرکز کنیم. گسترش ارتباطات جمعی و حرکات جمعی یکی از راههای موفقیت ایران در آینده خواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
مشکلتان با اربعین بر سر چیست؟
انحلال کانون صرافان به جرم باجخواهی
منافع غارتگری از طریق فتنههای جدید
يك تغيير نام فرهنگي از ارشاد تا تمدن
عزم دولت در مقابله با فساد دستگاههای اجرایی
سیب انگلیس استعمارگرپرور است!
فتح قله با استقامت دستیافتنی است
۲هزار نیروی گشت فرانسه در تحمیل بیحجابی اجباری
استحکام ملت امامحسین (ع)
تا وقتی پای منافع در میان است قاچاق هم هست
قاب ورافتادن براندازان
او در عراق سنت پیادهروی اربعین را احیا کرد
نخبگان اگر در چرخه خدمت به کشور تعریف شوند، مهاجرت نمیکنند
حکمت استقامت برای نورانی شدن دانشجو
شوخی هم اگر بود زشت بود