فعالیت مرموز جریان ضدتوسعه در ایران
بهمن آرمان
اقتصاددان
معتقدم باید نسبت به اهداف و نیات آنهایی که نرخ گاز برای صنایع فولاد، پتروشیمی و صنایع دیگر انرژی بر را به حدی رساندند که این رقم سه برابر میانگین قیمت در خلیج فارس شد؛ تردید داشت، در همین دوره، قیمت گاز طبیعی سایر صنایع انرژی بر مانند فولاد، آلومینیوم، کاشی و سیمان که از اقلام عمده صادراتی هستند را آنچنان افزایش دادند که نه سرمایه گذاری در این صنایع اقتصادی انجام می شود و نه میتوان تولید و صادراتی مقرون به صرفهای داشت. شعله آسیب به بخش تولید، تنها تولید را هدف قرار نمیدهد بلکه پیامدهای مخربی بر قیمت های داخلی دارد و صادرات و سرمایه گذاری را غیرممکن میکند، رئیس انجمن تولیدکنندگان فولاد هشدار داده بود با این قیمت ها، تاب آوری صنعت فولاد از بین رفته است.به نظر میرسد جریان ضدتوسعه ای که در کشور فعال بوده، اکنون قدرت بیشتری پیدا کرده و به دنبال سرکوب مسیرهای منتهی به تولید است و باید نظام تصمیم گیری های اساسی و حکمرانی کشور نسبت به این جریان حساس باشد، ایران توسعه یافته، مطلوب برخی همسایگان و کشورهای منطقه نیست و متاسفانه ما در سال های گذشته، نسبت به کشورهای منطقه دچار عقب ماندگی های جدی شده ایم. به اقدامات و اهداف روسیه و عربستان نگاه کنید! فقط یکی از شرکت های عربستان با 2 تریلیون دلار ارزش، اولین یا دومین شرکت بزرگ بورس نیویورک است، اما با این حال آنها پتانسیل های ایران را ندارند؛ به همین جهت جریان های زیادی، از توسعه ایران وحشت دارند. بانک مرکزی، در نهایت در حال رسیدن به این نتیجه است که نرخ ریال در برابر سایر ارزها را به یکدیگر نزدیک کند و نقطه پایانی بر چندنرخی ارز بگذارد. دلار 4200تومانی، فساد گستردهای در کشور به وجود آورد و ارز زیادی از کشور خارج کرد. اکنون بانک مرکزی، تلاش می کند در جهت عکس این سیاست حرکت کند و نرخ برابری ریال در برابر سایر ارزها را با واقعیت های اقتصادی ایران هماهنگ کند.این یک گامی رو به جلو است، باید پذیرفت در کشوری که نرخ تورم حدود 50 درصد برآورد می شود، طبیعتا نمی توان انتظارداشت، قیمت ارز یا بنزین و یا حامل های انرژی، همچنان ثابت بماند. به نظر می رسد بانک مرکزی، در مرحله ای قرار گرفته که خود را برای پذیرش این واقعیت که دلار 49 هزار تومانی فعلی نمایانگر واقعیت های اقتصادی ایران با تورم حدود 50درصدی نیست، آماده میکند؛ زیرا دلار 50 هزارتومانی نمایانگر واقعیت های اقتصادی ایران نیست. بنابراین باید نرخ برابری ریال در برابر سایر ارزها، متناسب با نرخ تورم، اصلاح شود. از این جهت، این گام بسیار مثبتی است که بانک مرکزی برمیدارد.اما از سوی دیگر، متاسفانه به نظر میرسد با توجه به ضعف کارشناسی، تصمیم گیری و پشتیبانی در وزارت اقتصاد دولت رئیسی؛ آنها به جای اینکه کمکی به پیشبرد بدون صدمه از این مرحله کنند، به کشور آسیب میزنند. آنها برای تامین کسر بودجه دولت میتوانستند راههای دیگری به جای افزایش قیمت گاز طبیعی و انرژی، برای صنایع انرژی بر انتخاب کنند اما متاسفانه با این اقدام، نه تنها قدرت صادراتی ایران را از آن گرفتند، بلکه به افزایش قیمت های داخلی نیز منجر خواهد شد. دولت باید کمیته خروج بحران تولید با مشارکت تولید کنندگان، شرکت های تولید کننده فولاد، سیمان، آلومینیوم و کاشی، وزارتخانه های صمت، نفت، اقتصاد و سایر وزارتخانههای اقتصادی تشکیل دهد؛ چراکه افرادی که اکنون در وزارت اقتصاد مسئولیت رفع موانع تولید را دارند، اساسا تجربه، توان و دانش عبور از چنین بحرانی را ندارند. متاسفانه در تیم کارشناسی اطراف رئیسی، ضعف های مهمی مشاهده میشود. انتظار این است که وزرا از دانش و بینش بیشتری برخوردار باشند تا دولت بتواند اقدامات درستی صورت دهد. در دوره مسئولیتم، بر روی این طرح که مجریان سرمایه گذاری های بزرگ بتوانند از طریق بورس، منابع مالی مورد نیاز خود را تامین کنند کار کرده بودم و اکنون این طرح در سازمان بورس به مرحله اجرا رسیده است. اگر منابع مالی به سمت بورس کشیده و در پروژههای توسعه ای به کار گرفته شود، اجرای چنین سیاست هایی فشار تورمی که انتظار میرود را کاهش خواهد داد. علاوه بر آن، اشتغال افزایش مییابد و رشد اقتصادی تقویت میشود.