روزنامه جوان
1402/06/20
ماجرای خبرنگاری که آدمکش تکفیریها شد!
سال 2013 ژنرال سيسي پيچهاي حكومتش را در قاهره محكم كرده و تقريباً همهكساني كه منطقه را ميشناختند، بهخوبي ميدانستند كه مصر ديگر به دوران محمد مرسي باز نخواهد گشت. اين شرايط سياسي خاص باعث شد كه يكي از گروههاي برانداز از فرصت پيشآمده از جنگ و آشوب در سوريه استفاده كرده و برخي از اعضايش را به دمشق بفرستد، روزي كه قرار بود اين افراد اعزام شوند به آنها گفته شد كه بهزودي اسد از كاخ مهاجرين رفته و حكومت جديد نياز به تنفس تازه دارد.
قرار بود گروه مصري «امت واحده» در سوريه تنها كار تبليغي كرده و در امور خيريه فعال باشد، جالب آنكه آنها پيش از اعزام اصول اوليه خبرنگاري را هم آموزشديده تا بتوانند آنچه در مناطق جنگزده مشاهده ميكنند در شبكههاي اجتماعي منعكس كنند. از ميان افرادي كه از مصر به سوريه اعزام شدند دو نفر سرنوشت جالبي دارند؛ يكي «ابو شعيب المصري» كه جذب داعش شد و ديگري «ابوالفتح الفرغلي» كه به گروهك تروريستي تحريرالشام پيوست، اين دو درحاليكه قرار بود در سوريه مشغول امور تبليغي و اجتماعي باشند به شكل عجيبي تكفيري شدند!
«يوسي ميلمان» كه از مشهورترين تحليلگران در مناطق اشغالي بوده و در روزنامه صهيونيستي معاريو يادداشت مينويسد، بعدها در مقالهاي درباره سرنوشت گروه امت واحده نوشت و در آن توضيح داد كه موساد چگونه توانست اپوزيسيون مصر را استحاله كرده، طوري كه آنها از يك فعال فيسبوكي تبديل به يك تكفيري شوند. در پايان اين يادداشت آمده بود كه نفوذ ايران در منطقه را با همين شيوه ميتوان كنترل كرد.
طي روزهاي گذشته تحليلهاي مختلفي در خصوص ديدار وزير اطلاعات رژيم صهيونيستي با برخي خبرنگاران ضدانقلاب صورت گرفته است، اما اين تفسيرهاي متفاوت به دليل نداشتن يك تصوير دقيق از نوع نگرش صهيونيستها به ضدانقلاب و نيز نوع برداشت گروهكهاي برانداز از ماهيت رژيم صهيونيستي دچار «بخشينگري» شده است.
تحلیل رفتار عمده گروهكهاي ضدانقلاب حكايت از آن دارد كه تمامي اين جريانهاي متضاد سياسي در يك موضوع مهم با يكديگر اشتراك دارند، تمامي اين گروهكهاي اقماري روي اين نقطه اتفاقنظر دارند كه بدون حمله نظامي تمامعيار خارجي احتمال تغييرات سياسي در ايران نزديك به صفر است، به عبارتي عمده گروههاي راديكال در خارج از كشور كه خود را بهاصطلاح برانداز ميخوانند تغييرات اجتماعي در داخل ايران را امري محال ارزيابي ميكنند. براي همين در يك سال گذشته برخي گروههاي مؤثر اپوزيسيون مانند ناياك روي برگهاي بدنام اما مسلحي چون گروهك تروريستي منافقين، احوازيه و حتي احزاب كردي سرمايهگذاري كردهاند.
اين گروهها اگرچه فاقد پايگاه اجتماعي هستند، اما توان رزم مسلحانه خواهند داشت. اين وضعيت باعث ميشود كه گرايش ضدانقلاب به سرويسهايي چون موساد بيشتر از سرويس اطلاعات خارجي آلمان يا فرانسه باشد. سرويس اطلاعاتي كشورهاي اروپايي روي تحولات اجتماعي سوار شده و عميق برخورد ميكنند، اما رژيم صهيونيستي روي «ضرب تحولات» تأكيد دارد. مروري بر رفتار «ميكائيل برشتولد» سفير آلمان و «سايمون شركليف» سفير انگليس در تهران در حد فاصل اغتشاشات پاييزي نشان ميدهد كه تحركات هر دو سفارتخانه بهسوي فعال كردن گسلهاي اجتماعي بوده است؛ درحاليكه موساد روي اقدامات ضربتي و محدود عمل كرده است. اين ضربتي عمل كردن باب ميل گروهكهاي معاند است.
البته زاويه ديد رژيم صهيونيستي به اپوزيسيون ايراني نيز جالبتوجه و مهم است. اگر براي سرويسهاي جاسوسي غربي گروهكهاي ضدانقلاب صرفاً يكمهره بازي با وزن كم در جهت چانهزني سياسي بوده و كاركرد آنها كاملاً تاكتيكي است. در آنسو موساد حداقل در 10 سال گذشته با طيف متنوعي از اپوزيسيون در داخل و خارج از كشور ارتباط گرفته است. برخي گزارشهاي معتبر بيانگر آن است كه رژيم صهيونيستي توانسته است با طيفي رنگينكماني از براندازان ارتباط برقرار كند، اين ارتباطات كه اغلب علني نيز شده است، از گروهكهاي مليگرا تا مركزگرا، قومگرا و حتي رفرميستها را شامل شده است. اين بيپروايي ناشي از عطش رژيم صهيونيستي در تأمين منافع و رقابت آشكار با جمهوري اسلامي ايران در منطقه است.
در سناريو طراحيشده به دست صهيونيستها جامعه كم رونق اپوزيسيون ايراني نه بهعنوان يك كارت بازي بلكه در سطح يك «متحد ابزاري» عمل كرده و همراستا با سطح تنش موجود اقدام خواهد كرد. سفر رضا پهلوي به مناطق اشغالي و نيز ارتباط «گيلا گامليل» وزير اطلاعات رژيم صهيونيستي با تعدادي از خبرنگاران فارسي زبان را بايد از اين زاويه خاص ارزيابي كرد. رژيم صهيونيستي ازنظر جمعيتي و عمق استراتژيك جغرافيايي فاقد پشتوانه حداقلي است تا وارد جنگ كلاسيك با كشوري در وسعت ايران شود، ازاينرو ايدهآلترين اقدام رفتن به سراغ كمهزينهترين گزينه اما با ريسك بسيار بالا است. بهصورت طبيعي جذب علني مؤتلف بومي بازدهي بيشتري نسبت به جمعكردن براندازان و ضدانقلاب در دانشگاه جورج تاون و استنفورد دارد.
واقعيت روي صحنه حكايت از آن دارد كه گروهكهاي ضدانقلاب از شركت بينتيجه در اجلاسهاي متنوعي چون «هاليفكس» و «مونيخ» نااميد شده و دستشان از سخنراني در نشست غيررسمي شوراي امنيت سازمان ملل خالي مانده است. در اين وضعيت تنها گزينه قابل اتكا همراهي با شبكه امنيتي رژيم صهيونيستي است. اين همافزايي با انجام يك مأموريت رسانهاي مشترك در لندن كليد خورده است؛ در اين پروژه خاص خبرنگاران ضدانقلاب نقش بولتن تبليغي موساد را بازي خواهند كرد.
از سويي برخي اطلاعات كارشناسي شده در حوزه نفوذ، خبر از آن ميدهد كه از مدتها قبل شبكهاي از ساواك با هدايت پرويز ثابتي بازسازيشده و در حال حاضر با عنوان گروههاي حامي سلطنتطلبان و نيز برخي كانالهاي كاور شده توسط منافقين در شبكههاي اجتماعي فعال است كه سرنخ همه اين فعاليتها در رژيم صهيونيستي است.
از نگاه موساد ميتوان يك سمپات براندازي را تبديل به يك ماشين آدمكشي تكفيري كرد؛ بدون آنكه آن فرد متوجه تغيير وضعيت خود شود. درست مانند طرحي كه سال 2013 در سوريه پياده شد! در اين شرايط خاص برخورد مهندسيشده با «ظرفيتهاي نفوذ» نياز به شناخت دقيق از اتمسفر سياسي موجود دارد. اين بازي درخشان از مدتي قبل با تشكيل گروه هماهنگي مقاومت بيخ گوش رژيم صهيونيستي در كرانه باختري آغازشده است.
سایر اخبار این روزنامه
بازی غرب با ایروان در لاچین
جلال آل احمد غيرت و حريت
ماجرای خبرنگاری که آدمکش تکفیریها شد!
هیچجای دنیا به حامیان آشوب امتیاز نمیدهند
گندم بالاخره ۱۲ یا ۱۵هزار تومان؟
افزایش ۴ برابری صادرات نفت با وجود ۲۲۳ تحریم
«غربزدگی» او همچنان با آزمندي استعمار ميستيزد
حجاب استایل یعنی دور کردن محجبهها از حیا و حیات دینی
پیکر عبدالله یک سال میهمان یالهای بازیدراز بود
نقش دشمن درآشوب از این روشنتر نمیشد
خودزني با رونالدو!
سياسيون سياستزده از دانشگاه چه ميخواهند؟