روزنامه خراسان
1402/06/21
حال و هوای زائران پیاده 300 سال قبل
جواد نوائیان رودسری – نیازی به توضیح نیست که مشهد، از بدو پیدایش، ماهیتی زیارتی داشتهاست. شهادت مظلومانه امام رضا(ع) در آخرین روز ماه صفر سال 203 و دفن پیکر مطهر آن حضرت در سرداب کاخ حُمَید بن قَحطبه، سرآغاز شکلگیری شهر مشهدالرضا(ع) بود. به تدریج و طی قرنهای بعدی، با توسعه کمّی و کیفی این شهر، نقاط جمعیتی مهم اطراف آن، مانند نوغان و تابران نیز، از رونق افتاد و بخش مهمی از جمعیت آن ها در مشهد ساکن شدند؛ اتفاقی که البته، وقایع تاریخی ناشی از هجوم مغولان و لشکرکشیهای تیمورلنگ در آن بیتأثیر نبود. با این حال، آنچه بیش از هر چیز، مشهد را به عنوان یک مکان شاخص در جغرافیای جهان اسلام تثبیت کرد، ماهیت زیارتی آن بود؛ ماهیتی که مشهد را به مقصد اصلی بسیاری از سفرهای معنوی تبدیل کرد و در طول تاریخ 1200 ساله آن، اسباب تغییرات فراوان و رویدادهای خواندنی و جذابی شد که بنا داریم، در روزهای پایانی ماهِ صفر و همزمان با آغاز حرکت زائران پیاده به سوی مشهدالرضا(ع)، به بررسی آنها بپردازیم. امیدکه آنچه نوشته میشود، مقبول شما ارادتمندان به سلطان سریر ارتضا، حضرت امام علی بن موسیالرضا المرتضی(ع) واقع شود.تاریخ طولانی سنت زیارت با پای پیاده باور بسیاری از ما این است که پیاده به زیارت امام رضا(ع) آمدن، سنتی است که در دهههای اخیر رایج و با اقبال بسیار مردم روبهرو شده؛ در حالی که چنین نیست. خوب است بدانید که سنت پیاده به زیارت رفتن، نه فقط برای حرم امام حسین(ع) یا امام رضا(ع)، بلکه برای حرمهای مطهر همه ائمه معصومین علیهمالسلام و نیز، مرقد مطهر رسولخدا(ص) در مدینه و مسجدالحرام در مکه، از همان قرون اولیه اسلامی متداول بود و مؤمنان میکوشیدند تا در ایام معینی از سال، خودشان را با پای پیاده به مکانهای زیارتی برسانند تا از فیض حضور در این اماکن مقدس، بیشتر بهرهمند شوند. بنابراین، مشهد هم از این قاعده مستثنا نبود و زائران امام رضا(ع) در همه ایام سال و به ویژه ماهها و روزهایی که زیارت آنحضرت توصیه شدهبود، به مشهد سفر میکردند. این سفرهای معنوی به تدریج هم در مبدأ، هم در مقصد و هم در بین راه، شیوهها و آداب خاصی را به وجود آورد که اندکاندک، به سنتهای نیکو و حسنه مبدل شد؛ سنتهایی که هدف از تأسیس آن ها، تسهیل امر زیارت برای زائران بود. با وجود این، نباید فکر کنیم که زائران پیاده در سدههای پیشین، مسیر را به آسودگی زائران امروزی و با کمترین دغدغه طی میکردند؛ پیمودن جاده زیارت، سختیها و دشواریهای متعددی داشت، مشکلاتی که به ظاهر طی طریق را سخت میکرد، اما نمیتوانست در عزم زوار پیاده برای رسیدن به حرمِ یار خللی وارد کند. یکی از خواندنیترین فرازهای تاریخ زیارت مشهدالرضا(ع)، رویدادهای ثبت شدهای است که خبر از عنایت ثامنالحجج(ع) به زائران و به ویژه زوار پیاده حرمش دارد. خوب است قبل از آنکه بخواهیم به دیگر زوایای این سنت قدیمی ورود کنیم، با هم به مرور یکی از این روایتهای تاریخی که مرحوم ملاهاشم خراسانی آن را در کتاب ارزشمند «منتخب التواریخ» نقل کردهاست، بپردازیم. «منتخب التواریخ» کتابی با محتوای تاریخ ائمه معصومین(ع) است، اما در بخش مربوط به زندگانی امام رضا(ع)، گزارشهای ناشنیده و نیز، مشاهدات متعدد نویسنده را درباره تاریخ شهر مشهد در بر میگیرد که در میان آنها میتوان روایتهای دست اول و بسیار مهمی درباره برخی وقایع، مانند ماجرای به توپ بسته شدن حرم رضوی را به دست نیروهای روسیه تزاری یافت. نگاهی هرچند گذرا به متن کتاب نشان میدهد ملاهاشم خراسانی که از علما و فضلای دوران خود بوده، در انتخاب گزارشها و نقل رویدادها، دقت و وسواس فراوانی داشته و از بیهودهگویی پرهیز میکردهاست. مقدمهای بر یک گزارش روایتی که ملاهاشم خراسانی در کتاب خود نقل میکند، مربوط به دوران حضور میرمحمدتقی رضوی به عنوان متولی آستان قدس در مشهد است. میرمحمدتقی که به «میرشاهی» هم ملقب بود، در سال 1117 خورشیدی درگذشت و حدود یک دهه قبل از آن نیز، مسئولیت اداره امور آستان قدس رضوی و حرم مطهر را برعهده داشت. او را مردی باتقوا و اهل زهد توصیف کردهاند. شیخ عبدالنبی قزوینی، فقیه و متکلم مشهور قرن ۱۲ هجری قمری که موفق به ملاقات با میرمحمدتقی رضوی شدهاست، درباره وی مینویسد: «وقتی وارد روضه مقدسه رضوی میشد، گویی قالبی بیروح یا نقشی بر دیوار بود و اعتنا به هیچ مقام و شوکت و صولتی نمینمود. در امانتداری و حقگویی در برابر قدرتمندان، وحید عصر بود. روزی رضاقلی میرزا فرزند نادرشاه به دستور پدرش به تسخیر ماوراءالنهر مأمور شد، هنگام حرکت به خدمت میرمحمدتقی آمد و استمداد نمود، میر فرمود: اگر برای خدا میروی، خدا همراهت هست و در غیر این صورت به هدف نمیرسی. او افراد زیادی را به مهمانی میخواند و غذاهای لذیذ میخورانید، ولی خود به اندک چیزی قناعت میکرد». گزارش ملاهاشم خراسانی، مربوط به دوران تولیت میرمحمدتقی و زمستان بسیار سرد سال 1110 خورشیدی است. ماجرای زائران پیاده بحرینی زمستان آن سال، سردتر از هر زمستان دیگری بود؛ پیران و ریشسفیدان، چنین سرمایی را به یاد نمیآوردند. افزون بر این، اوضاع کشور هم آشفته و جنگهای پیدرپی در نقاط مختلف، وضعیت زندگی مردم را سخت پریشان کرده بود. در چنین شرایطی، حرکت به سوی مشهد به قصد زیارت حرم مطهر امام رضا(ع)، آن هم با پای پیاده کاری دشوار و پرخطر به حساب میآمد. حال اگر این وضع را در کنار سرمای جانکاه زمستان سال ۱۱۱۰ خورشیدی بگذاریم، اوضاع برای زائران حرم رضوی، به مراتب سختتر و دشوارتر خواهد شد. با این حال، این مشکلات و آن سرمای سخت نمیتوانست در برابر عشقی که زائران به زیارت مرقد غریب توس داشتند، تاب بیاورد. اواخر پاییز همان سال بود که تعدادی از شیعیان بحرین، تصمیم گرفتند برای زیارت، راهی مشهد شوند و هر خطری را به جان بخرند. این که در آن مسیر طولانی و در آن اوضاع به هم ریخته، چه بر سر شیعیان بحرینی آمد و چگونه توانستند از مشکلات و مصائب مسیر نجات پیدا کنند، بماند. آنها اوایل دیماه به مرزهای خراسان رسیدند و شادان از این که طی روزهای بعد، به زیارت امام و مولایشان نایل میشوند، تصمیم گرفتند ساعات حرکت روزانه را افزایش دهند،اما همین مسئله، باعث شد که توان چهارپایان برای حمل بار کاهش یابد و به علاوه، سرمای سخت آن ایام، حرکت کاروان زائران را با دشواری فراوانی روبهرو کرد؛ تا این که در چند فرسخی مشهد، در نزدیکی طُرُق و به دلیل سنگینی بارش برف، عملاً زمینگیر شدند. به تدریج، سرما بر آنها که اهل منطقه گرمسیر بودند، غلبه کرد و دست و پایشان بیحس شد. در دوردستها، نشانی از آبادی یا نوری که بتواند راهنمای آنها باشد، به چشم نمیخورد. زائران بحرینی، خود را در دو قدمی مرگ میدیدند. آنچه از بالاپوش و فرش داشتند، روی خودشان کشیدند و به صورت حلقهوار، کنار هم نشستند و آتشی کمفروغ روشن کردند، اما بوران و برف، عملاً اجازه روشن ماندن آتش را نمیداد. در آن شرایط، روی بالاپوشهای زائران، پر از برف شده بود و در پی آن، نم لباس و بالاپوش و سرمای ناشی از آن، به مشکلات دیگرشان اضافه کرد. در همان حال بود که زوار بحرینی، یکصدا و از صمیم قلب، مولای خود را صدا زدند و از او طلب کمک کردند. «حکیم حُسنا» و رؤیای صادقه او میرمحمد تقی، آن شب را در حرم میگذراند؛ آمده بود تا یکی دیگر از شبهای طولانی زمستان را به عبادت در آن مکان مقدس بگذراند. گوشهای از دارالزهد مبارکه را انتخاب کرده و در آن مشغول عبادت بود. درهای حرم را بسته بودند و فقط تعدادی از خادمان، به نظافت و انجام وظایف همیشگی خود اشتغال داشتند. یکی از آن خادمان، فردی بود که وی را «حکیم حسنا» میخواندند. او نیز، وقتی از کارها و وظایفش فارغ شد، به گوشهای از دارالزهد رفت تا دمی عبادت کند،اما ناگهان خواب بر او غلبه کرد، به دیوار تکیه داد و چشمانش را برای دقایقی بست. میرمحمدتقی، همچنان مشغول عبادت و ذکر بود که ناگاه دید حکیم حسنا از جایش پرید و با سرعت به سوی او آمد. میر از او پرسید: «چه شده؟ سبب این آشفتگی چیست؟» حکیم حسنا با اضطراب گفت: «در رؤیا دیدم که امام رضا(ع) از روضه منوره خارج شد و به من فرمود، برو به میرمحمدتقی بگو که مشعلها را بر فراز منارهها روشن کند. گروهی از زائران من که از بحرین آمده و در راه هستند، در میان برف و باران گرفتار شده و در نزدیکی طرق راه گم کردهاند. بگو دستور دهد که جمعی از خادمان، به دنبال آنها بروند و نجاتشان دهند». میرمحمدتقی، با شنیدن این سخنان، به سرعت از جا برخاست و گفت:«پس چرا معطلی؟» حکیم حسنا را به دنبال خدام فرستاد و دستور داد که بر فراز منارهها مشعل روشن کنند و نگهبانان دروازه پایین خیابان نیز، همان کار را انجام دهند. آنگاه خودش، به همراه حکیم حسنا و تعداد زیادی از خادمان، راه جاده طرق را در پیش گرفت. همراهان میرمحمدتقی، با شگفتی او را دنبال میکردند. خیلی از آنها نمیدانستند قضیه چیست؟ اما ساعتی بعد که زائران بحرینی از مرگ حتمی نجات یافتند، معلوم شد که آن چه اتفاق افتاده، عنایت خاص ثامنالحجج(ع) به زائرانش بوده است. مانند چنین گزارشهایی را در دوره معاصر نیز، علما و دانشمندان سلیمالنفسی مانند مرحوم آیتا... احمد مجتهدی تهرانی نقل کردهاند؛ روایاتی مانند استقبال از شیخ محمدجواد خراسانی که علاقهمندان میتوانند در متون تاریخی و روایی، رد و نشانی از آن ها بجویند. حواشی 130 سال قبل زائران پیاده حالا که روایت زائران بحرینی را نقل کردیم، بد نیست درباره شرایط درآمدن به کسوت زائری، به ویژه زائر پیاده در سدههای قبل هم، کمی صحبت کنیم. شناخت شرایط و وضعیتی که زائران مشهدالرضا(ع) با آن روبهرو بودهاند، با بررسی سفرنامهها بیش از دیگر منابع معلوم میشود. در این زمینه، سفرنامههای دوره قاجار ارزش بسیاری دارند. عبدا... مستوفی که در سال ۱۳۱۶قمری / ۱۲۷۷شمسی از تهران به مشهد سفر کرده در یادداشتهای خود آوردهاست که این سفر، دستکم سه ماه طول میکشد؛ طبق گفته او، یک ماه برای رفتن، یک ماه برای برگشتن و یک ماه هم برای اقامت در مشهد و زیارت حرم مطهر. به نظر میرسد که دلیل طولانی بودن مسیر رفت و برگشت دو عامل بوده است؛ نخست وضعیت نامناسب راهها که موجب میشد وسایل نقلیه آن دوره نتوانند با سرعت حرکت کنند و دوم، ناامنی عجیب و غریبی که به ویژه در میانه دوره قاجار، در مسیر مشهد به تهران وجود داشت؛ هجوم دایمی ترکمانان و غارت کاروانهای زیارتی که سبب میشد زائران در بسیاری از مکانهای بینراهی، مانند میاندشت و میمه، به اجبار توقف کنند. سختیها و خطرات مسیر، زوار را مجبور میکرد در برخی شهرها و روستاهای بین راه مانند سمنان، دامغان، شاهرود، میامی، سبزوار و نیشابور یک شب بمانند که این خودش، دستکم شش روز از سفر را در بر میگرفت. اقامت در مناطق بین راه هم خودش حکایتی داشت. شاید باور بسیاری از ما این باشد که عموم کاروانها از کاروانسراهای بین راهی برای اقامت استفاده میکردند، اما همه جا کاروانسرا نبود، تازه اگر هم وجود داشت، نمیشد در برخی از آنها اقامت کرد و ناچار زائران باید در منازل روستایی و ... اتاقی اجاره میکردند که در بسیاری از موارد، همان هم پیدا نمیشد. از سوی دیگر، مسافرت شبانه هم امکان نداشت و به همین دلیل، کاروانها ناچار بودند با طلوع آفتاب حرکت کنند و با غروب آن در هر نقطهای که هستند، متوقف شوند. اگر کاروانسالار در محاسبه مدت طی کردن مسیر اشتباه میکرد یا مسئلهای پیش میآمد که سبب کم شدن سرعت کاروان میشد که واویلا بود! افضلالملک که در سال ۱۳۲۱قمری / ۱۲۸۲شمسی مسیر زیارتی تهران به مشهد را طی کرده است، در سفرنامه خود به ناامنی عجیب منطقه اشاره میکند و میگوید که بسیاری از روستاها به همین دلیل، اصلاً خالی از سکنه است! افزون بر اینها، زائر پیش از شروع حرکت به سمت مشهد، باید حواسش به فصل و آب و هوا هم میبود. در هر فصلی نمیشد مسیر زیارتی را طی کرد؛ تابستانهای کویر، گاه موجب مرگ افراد میشد و زمستانهای سرد هم خیلیها را به کام مرگ میکشید. برای همین، زائران پس از کلی مشورت و همفکری، زمان مناسب حرکت را انتخاب میکردند و قدم در جاده زیارت میگذاشتند. چون عشق حرم باشد ... پس از این توضیحات مختصر، لابد با خودتان میگویید با این اوصاف، نباید جمعیت زائران حرم رضوی در آن دوره زیاد بوده باشد،اما چنین تصوری خطاست. گزارشهای تاریخی عکس این مسئله را نشان میدهد. خانیکوف، سیاح روس که در میانه دوره قاجار به مشهد سفر کرده، از روی پخت روزانه ۷۵۰ کیلوگرم برنج برای زائران مستحق و نیازمند در آشپزخانه حضرتی، نتیجه گرفته که آمار سالانه زائران مشهد مقدس، چیزی حدود ۵۰ هزار نفر است. درست در همین زمان، جمعیت مشهد را کمتر از ۵۰ هزار و بلکه ۴۰ هزار نفر تخمین میزنند؛ یعنی تعداد زائران حرم رضوی، به نسبت جمعیت شهر مشهد، کم از روزگار ما نداشت.
سایر اخبار این روزنامه
دلارزایی عربستان از شن و ماسه!
چند دهه پرکاری و خاطرهسازی در سینمای ایران
ریزگردها؛ مهمان ناخوانده ای که صاحبخانه شد!
عامل قتل خواربار فروش دستگیرشد
دستور رئیسی برای ساخت ورزشگاهی در شأن ایران
بحران زایی آمریکا برای ایران
گروه بحران علیه ایران
در جاده قدم زدن به یادت زیباست
پشتپرده سفر جنجالی اون ، انتقاد باقری از مخالفان مذاکره و ادعاهای تکراری گروسی
مسیر متفاوت شهر و روستا در توزیع درآمد 1401
دانش نظامی؛ پیشران صنایع غیرنظامی
حوادث مرگبار در جروبحثهای ساده
سبزترین خانه ایران
حال و هوای زائران پیاده 300 سال قبل