ایثار پروانههای عاشق در گلستان حماسه و دلدادگی
جمعیت هلال احمر در دوران دفاعمقدس 490شهید تقدیم وطن کرده است. پرونده روزهای جنگ سرشار از ایثار و مقاومت است. امدادرسانی در جبهه یکی از خدمات پررنگ جمعیت هلالاحمر در دوران هشت ساله دفاعمقدس بود که میتوان به جرأت گفت حضور آنان مانند پروانههای عاشق در گلستان حماسه و دلدادگی، قوت قلب بزرگی برای رزمندگان اسلام بود؛ آنجایی که این فرشتگان مهرورزی با ارائه کمکهای نخستین و انتقال مردان بیادعا به پشت جبههها از شدت آلام مدافعان وطن میکاستند.
با گذشت چندین دهه از تهاجم همهجانبه استکبار جهانی و جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام علیه ایران اسلامی، هنوز دستاوردها و پیامدهای مقاومت و پایداری منحصر به فرد ایرانیان غیرتمند و انقلابی، جلوه نوین و معنادار خود را در معرض دید جهانیان قرار میدهد و آنان را در برابر عظمت فرهنگ جهاد و شهادتطلبی و روحیه مقاومت و دشمنستیزی تربیتیافتگان مکتب امام خمینی (ره) متحیر میسازد.
دوران طلایی دفاعمقدس همچون نگینی تابناک بر تارک تاریخ حماسه و ایثار انقلاب اسلامی میدرخشد و الگوی علمی و عملی بینظیر و در نوع خود کمنظیری است تا همه ملتهای آزاده که به فرموده رهبر معظم انقلاب «حماسه ملت ایران در دفاعمقدس نمایشگر قله ظرفیتهای انسانی مردم این سرزمین بود»، اوج خودباوری را شاهد باشند که چگونه ملت بزرگ و سرافراز ایران در آغاز انقلاب با دستهای خالی با اتکا به قدرت الهی و مردم در آزمون دفاعمقدس توانست ابهت غرب و شرق را در هم بشکند.
در این رهگذر باید به نقش ویژه و تأثیرگذار امدادگران هلال احمر در دوران دفاعمقدس که همچون پروانههای عاشق در اطراف رزمندگان زخمی و مجروح میگشتند تا مرهمی بر جراحت این خاکنشینان افلاکی باشند نیز پرداخته شود. فرشتگان مهربانی با نشان هلال سرخ که با همدلی، دلسوزی، عطوفت، صفا و اخلاص، انس با قرآن و ولایت، توکل، معنویت، مجاهدت فیسبیلالله و از جان گذشتگی در میدان رزم مجاهدتهای بیشماری را با تقدیم 490 امدادگر شهید از خود به یادگار گذاشتند. آنهایی که با امدادگری در جبهه مصداق «صدقوا ما عاهدوالله» بودند و در نجات جان مجاهدان فی سبیلالله در خون خود غلتیدند و در زمره «من ینتظر» درآمدند و امروز همان مجاهدتها را هنگام وقوع انواع حوادث و سوانح طبیعی، غیرطبیعی و انسانساخت در گوشهگوشه این مرز و بوم استمرار میبخشند.
شهدای امدادگر سبکبالانه از خاک به افلاک بال گشودند و ثابت کردند که امدادگر در هر شرایطی امدادگر است؛ یک روز در زلزله، یک روز در سیلاب و یک روز در جبهه جنگ، اما آنچه برای او ورای سختیهای امداد و نجات اهمیت دارد، نجات جان آسیبدیدگان حوادث و مجروحان جنگی حتی به بهای از دست دادن جان خویش است.
جمعیت هلال احمر در زمان جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه ایران فعالیتهای خاصی در زمینه اسکان اضطراری، انتقال مصدومان، فعالیتهای امدادی و درمانی، اعزام آمبولانس به مناطق جنگی، اعزام نیروهای امدادگر به مناطق عملیاتی و ایجاد اردوگاه برای اسکان آوارگان عراقی و سایر خدمات امدادی داشته که متأسفانه در هیچ کجا ثبت، ضبط و مستند
نشده است.
این جمعیت در بخش فعالیتهای ترابری در طول هشت سال دفاعمقدس با بهرهگیری از ۳۴ درصد از خودروهای امدادی و اعزامی خود به مناطق عملیاتی شامل انواع آمبولانسهای سبک و اتوبوسی، ۵۷ درصد از خودروهای سنگین شامل کامیون و تریلر و ۹ درصد از خودروهای عملیاتی شامل جیپ و نظایر آن در ۹ هزار و ۲۳۰ مورد ماموریتهای مختلف امدادی و پشتیبانی از رزمندگان اسلام مشارکت داشته است.
همچنین در این ایام واحد امداد هوایی این جمعیت با سه فروند بالگرد امدادی با انجام یکهزار و ۷۶۸ سورتی پرواز بهمدت سه هزار و ۴۲۹ ساعت پروازی به امر امداد و انتقال مجروحین جنگی به بیمارستانهای مختلف پرداخته است.
سازمان امداد و نجات این جمعیت نیز در حملات هوایی و موشکی رژیم بعثی عراق در اسفند سال ۱۳۶۶ خدمات قابل توجهی به مصدومان و مجروحان این حملات ناجوانمردانه ارائه داد که در این سال و سالهای بعد، امدادگران و نجاتگران هلال احمر شمار زیادی از مجروحان و زیر آوار ماندگان این حملات را نجات دادند. همچنین جمعیت هلال احمر در دوران دفاعمقدس با استفاده از قطار بیمارستانی خود، نقش قابل توجهی در انتقال مجروحان جنگی به سایر بیمارستانهای کشور داشت.
راهاندازی واحدهای امداد تا اعزام به جبهه
طبق اطلاعات به یادگار مانده از دوران دفاعمقدس، این جمعیت از همان ایام آغازین رزم، نیروهای امدادگر یگانهای رزمی بهویژه بسیج را تربیت و واحد امداد جبهه را در مراکز استانها بهمنظور تامین نیروهای درمانی و خدماتی راهاندازی کرد.
همچنین هلال احمر در تامین نیروهای مورد نیاز جبهه ازجمله پزشک، امدادگر، راننده، نیروهای خدماتی، آشپز، نیروهای تاسیساتی و نظایر آن هم کوشا بود.
تجهیز و راهاندازی واگنهای بیمارستانی قطار
در این هشت سال، جمعیت هلال احمر ایران نقاهتگاههایی برای مجروحان هم در مناطق جنگی و هم در پشت جبههها برپا کرده بود که با تکیه بر همین نقاهتگاهها بود که امدادگران در کنار پزشکان و پرستاران در امور درمانی مجروحان مشارکت داشتند.
در کنار این فعالیتها، جمعیت هلال احمر ایران در ستادهای انتقال مجروحان جنگ هم عضو بود. این ستادها در فرودگاهها و ایستگاههای راهآهن مستقر بودند. امدادگران هلال احمر در جابهجایی مجروحان هم تلاش میکردند. آنها در کنار نیروهای سایر ارگانها و با آمبولانسهایی که در اختیار داشتند، مجروحان را بیمارستانها منتقل میکردند.
اما یکی از مهمترین فعالیتهای جمعیت هلال احمر در دوران دفاعمقدس که کمتر بدان اشاره شده، تجهیز و راهاندازی واگنهای بیمارستانی قطار است.
البته هلال احمر نیروهای مورد نیاز و کادر درمانی مربوط را هم تدارک میدید و حتی برای مجروحان و جانبازان جنگ هم دست و پای مصنوعی و انواع پروتز میساخت. همین فعالیتهای مهرورزانه بود که به خیلی از مردم بهویژه جوانان و نوجوانان انگیزهای دوباره میداد و راهی جبهههای جنگ میکرد.
به یاد اسرا؛ از استرداد تا درمان
جمعیت هلال احمر ایران در زمینه اسرا و مفقودان جنگ هم فعالیت داشته است. آن وقتها مرکز امور اسرا و مفقودان وجود داشت و به همت نیروهای جمعیت هلال احمر، نامههای خانواده اسرا در اردوگاههای عراق به خانوادههایشان میرسید. در این مرکز وضعیت مفقودان هم پیگیری میشد.
جمعیت هلال احمر در کمیته حمایت از اسرا و مفقودان هم عضو بود. در این کمیته کارهای مختلفی انجام میشد، مانند انجام مراحل استرداد اسرای مجروح ایرانی از اردوگاههای عراق به ایران. اما این همه کار نبود؛ خیلی از رزمندگان در مدت اسارت شکنجه و زخمی شدند و به درمان نیاز داشتند. در این کمیته امور درمانی اسرا بعد از آزادی هم پیگیری میشد. البته حواس نیروهای امدادگر هلال احمر به خانوادههای اسرا و آزادگان هم بود. اسرا که آزاد میشدند، به خانوادههایشان کمکهای بلاعوض میکردند و برای آنها سبد کالا میفرستاد. هلال احمر ایران اردوگاههایی هم برای مهاجران جنگ تحمیلی راهاندازی کرد و برای آنها کارهای مختلفی ازجمله انجام امور درمانی، حمایت روانی، تدارکات، تهیه پوشاک، غذا و نظایر آن را انجام داد.
مبادله ۶ میلیون پیام بین اسرای ایرانی و خانوادههایشان
یکی از اقدامات بسیار مهم جمعیت هلالاحمر در جنگ تحمیلی پیگیری وضعیت اسرا و مفقودان بود که برای این کار اداره جست وجو و مفقودان زیرنظر اداره کل امور بینالملل این جمعیت تشکیل شد.
از همان روزهای نخست جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام علیه کشور، خانوادههای زیادی که از عزیزان خود بیخبر بودند برای پیگیری سرنوشت عزیزانشان به جمعیت هلالاحمر مراجعه میکردند که پرسنل ستادی هلال احمر فرمهای مخصوص مفقودان را برای آنان تکمیل میکردند و براساس آن، برای فرد مفقود تشکیل پرونده میدادند.
اطلاعات آنها را به زبان انگلیسی به فرمهای جستوجوی مفقودان کمیته بینالمللی صلیبسرخ منتقل و بعد از طریق دفتر نمایندگی کمیته بینالمللی صلیبسرخ در تهران به کمیته بینالمللی صلیبسرخ در ژنو ارسال کردند تا مقامات صلیبسرخ هم چگونگی وضعیت مفقودان را از مقامات عراقی درخواست کنند. هلالاحمر پس از دریافت اطلاعات مربوط به اسرا و مفقودان بیوقفه پاسخها را به خانوادهها و سازمانهای مربوط اعلام میکرد.
در طول جنگ، پروندههای بسیاری برای مفقودان جنگ تحمیلی توسط هلال احمر تشکیل شد. اگر فردی در اردوگاه اسرا در عراق مورد بازدید و ثبتنام نمایندگان کمیته بینالمللی صلیبسرخ قرار میگرفت، کارتهای اسارتشان توسط کمیته بینالمللی صلیبسرخ به جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران فرستاده میشد تا بهدست خانوادههای اسرا برسد.
اسرا هم پیامهای خود را در برگههای مخصوص صلیبسرخ مینوشتند و صلیبسرخ پیامها را به جمعیت هلالاحمر ارسال میکرد که بهدست خانوادههای اسرا برسد.
در طول جنگ تحمیلی و دو سال بعد از جنگ تا بازگشت قطعی اسرا حدود ۶ میلیون پیام خانوادگی بین اسرای ایرانی و خانوادههای آنها رد و بدل شد.
دریافت گواهیهای شهادت، وکالتنامه اسرا از کمیته صلیبسرخ و تحویل آنها به خانوادههایشان، ارسال کتب گوناگون (کتب درسی، علمی، تاریخی، فرهنگ لغت و نظایر آن) از طریق کمیته بینالمللی صلیبسرخ برای اسرا، ارسال عینک بنا به درخواست اسرا، مبادله حدود ۹۰۰ اسیر معلول و مجروح قبل از آزادی انبوه از طریق کمیته بینالمللی صلیبسرخ در طول هشت سال جنگ تحمیلی و دو سال بعد از آن، از فعالیتهای عمدهای بود که توسط اداره جستوجو و بازپیوند خانواده هلالاحمر صورت گرفت.
ارائه معرفینامه به آزادگان برای تشکیل پرونده در سازمانهای مرتبط از اقدامات این اداره بعد از بازگشت آنان بود؛ همچنین درخواست گواهی پزشکی آزادگان از کمیته بینالمللی صلیبسرخ بنا به درخواست آنها. هماکنون هنوز پاسخگویی به استعلامهای سازمانهای مرتبط با جنگ درخصوص اسرای شهید، مفقودان و آزادگان یکی از فعالیتهای هلالاحمر است.
قصه تلخ شیمیایی
ماجرای بمباران شیمیایی در جنگ، قصه تلخ و جانکاهی است که هنوز گریبان خیلی از خانوادهها را گرفته و آنها را رها نمیکند. جمعیت هلال احمر ایران در این موضوع هم ورود و بخشی از کیف و ماسک ضدشیمیایی رزمندگان را تأمین میکرد. البته تأمین تجهیزات شیمیایی در کنار تأمین کیفهای کمکهای اولیه، برانکارد آمبولانسها و سنگرهای بهداری مناطق جنگی بود.
تیمهای عملیاتی امداد و نجات هلال احمر هم آمادهباش بودند؛ آمادهباش حضور در مناطق شهری بمباران شده و بعد هم عملیات تجسس در شهرهای مورد هجوم هوایی و موشکی دشمن. با هر عملیات شیمیایی تعدادی از رزمندگان و حتی مردم بیگناه بعضی از شهرها آلوده میشدند. به مدد جمعیت هلال احمر ایران، اداره امور نقاهتگاه شیمیایی در سالن ۱۲ هزار نفری استادیوم آزادی راهاندازی و تجهیز شد و همین قوت قلب بزرگی برای کسانی بود که در عملیاتهای شیمیایی آسیب دیده بودند.
بیماران شیمیایی وضعیت بدی داشتند؛ رسیدگی به آنها متفاوت بود و تخصص ویژهای هم میطلبید. جمعیت، بیش از ۱۰۰ نفر از کارکنان مرکز و استانهای مختلف را به دانشگاه امام حسین(ع) معرفی کرد تا دورههای تربیت مربی شیمیایی را در دو ماه آموزش ببینند. در این دورهها کلاسهای مقابله با خطرات بمباران شیمیایی در شهرها هم آموزش داده میشد.
در همه این هشت سال، جمعیت هلال احمر ایران از پشت جبههها هم غافل نبود؛ ستاد جمعآوری کمکهای مردمی در سراسر ایران به راه افتاده بود. چادرهایی در نقاط مختلف شهرها برپا بود و مردم هدایایشان را از طریق جمعیت به جبههها ارسال میکردند. هدایایی که لبخند بر لب رزمندهها مینشاند و امید آنها را برای مبارزه دو چندان میکرد.