زن مسلمان انقلابی در خط مقدم ضربه به تمدن غرب

از آنجا که تمدن فرایندی انسانی است، یکی از مؤلفه‌های آن را نیروی انسانی برمی‌شمارند. نگاهی به تاریخ تمام تمدن‌های گذشته نشان می‌دهد وجود نیرو‌های انسانی خلاق، توانمند، آگاه به نیازها، آرمان‌ها، امکانات، بصیر در برابر دشمن، پایبند به ارزش‌ها، مسیر حرکت تمدن‌ساز را نه‌تن‌ها تحقق بلکه تسریع می‌بخشد؛ چنانکه انحطاط نیروی انسانی، انحطاط تمدن را به دنبال دارد. قرآن کریم نیز به همین دلیل ما را به عبرت‌پذیری از روند شکست اقوام گذشته دعوت کرده است. آن‌هایی که دارای ثروت، پیشرفت و دستاورد‌های بزرگی در زندگی اجتماعی خود بودند، اما به دلیل فساد و عمل نکردن به علم، دین، اخلاق و در یک کلام طغیان‌کردن، در مسیر نابودی قرار گرفتند. قوم لوط، هود و قوم ثمود از همین دست اقوام بودند. بنابراین از پیش‌نیاز‌های یک تمدن، وجود انسان‌هایی با ویژگی‌های یک نظام تمدنی است. ویل دورانت نیز تربیت نیروی انسانی بر پایه اخلاق متعالی را لازمه تمدن می‌داند. او حتی ضعف در سبک زندگی تمدن‌ساز را بستر ضعف جسمانی و نژادی می‌داند. چنانکه می‌گوید: «انحطاط عقلی یا اخلاقی که در نتیجه زیستن در شهر‌های پر از لهو و لعب و وسایل تحریک اعصاب دست می‌دهد، یا نتیجه پشت پا زدن به اصول قدیمی است که زندگی مردم بر آن جریان داشته، بدون آنکه بتوانند اصول جدیدی جایگزین آن سازند؛ ضعیف‌شدن نژاد در نتیجه اختلال اعمال جنسی یا افراط برجسته که نتیجه نازایی و تقلیل تدریجی خانواده‌هایی است که بهتر می‌توانند میراث فرهنگی نژاد را از شر زوال محفوظ بدارند.»
این مقدمه‌ای است برای اینکه نقش زنان مسلمان انقلابی را در مبارزه با تمدن غرب بیابیم. این مسئله بر دو پایه استوار است. یک اینکه، مرکز ثقل تمدن نوین اسلامی در تمایز و تقابل با تمدن غرب معنا می‌شود، چراکه ما با اسلام سیاسی، اسلام نظام‌ساز و اسلام تمدن‌ساز مواجهیم و مبانی اسلام در همه عرصه‌ها در یک رقابت و درگیری با مبانی غرب قرار دارد. بدین صورت که مبانی اسلام بر پایه جهان‌بینی الهی است و مبانی غرب بر پایه جهان‌بینی مادی و این نقطه آغاز درگیری بین دو تمدن است. به عبارتی، فرهنگ و باور‌ها که فرآورده نظری و فکری است، نرم‌افزار تمدن است و اگر این مهم بر ابعاد الهی بنا شده‌باشد، سخت‌افزار تمدن را هم که علم و صنعت است، در جهت معنویت می‌پذیرد. از این‌رو، چنین تمدنی نگاهش به نیروی انسانی چه در بحث نرم‌افزار و چه در بحث سخت‌افزار کاملاً متفاوت از تمدن مادی است. زیرا تمدن اسلامی، استعداد و قوای انسان را در جهت رسیدن به غایتی به بلندای بندگی حضرت حق می‌بیند و نگاه مادی، انسان را به مثابه ابزاری برای سرمایه‌داری و
سرمایه‌سازی می‌پندارد.
بدین ترتیب زنان به عنوان نیمی از آحاد یک جامعه و به عنوان نیروی انسانی تمدن‌ساز، هم در نقش‌آفرینی سهیم‌اند، یعنی حق مشارکت دارند و هم در بحث نقش‌آفرینی مکلفند. این نگاه جامعه تمدن‌اسلامی به همه نیرو‌های انسانی است که این بستر را در هر زمان و مکان برای ظهور و بروز بهتر و بیشتر افراد، اعم از زن و مرد فراهم می‌کند. این باور به زنان در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن رخ داده‌است. آمار و شواهد نشان می‌دهد حضور زنان در جامعه به اندازه بسیار گسترده در کنار مردان دیده شده‌است.


به عنوان مثال، تعداد پزشکان زن قبل از انقلاب اسلامی ۳ هزار و ۵۰۰ نفر بود که در سال ۱۳۹۵ به حدود ۶۰ هزار نفر رسیده‌است. آمار پزشکان متخصص زن نیز از ۵۹۷ نفر قبل از انقلاب با افزایش ۵۰ برابری به ۳۰ هزار نفر در حال حاضر رسیده‌است. یا تعداد نویسندگان، زن قبل از انقلاب کمتر از ۱۰ نفر بود که اکنون به حدود ۴ هزار نفر رسیده‌است. در زمان پهلوی، ناشر زن در کشور وجود نداشت، اما اکنون بیش از ۷۰۰ ناشر زن در کشور
فعالیت می‌کنند.
در حوزه ورزشی نیز زنان مسلمان ایرانی بعد از انقلاب اسلامی موفق شدند با حفظ زینت حجاب، در عرصه جهانی بدرخشند؛ به‌گونه‌ای که در سال‌های اخیر، ۱۶۰ مدال جهانی نصیب زنان مسلمان و محجبه ایرانی در عرصه رقابت‌های ورزشی بین‌المللی شده است. این در حالی است که پیش از انقلاب تنها پنج مدال آن‌هم فقط در عرصه رقابت‌های آسیایی سهم زنان ایرانی بود؛ زنان ورزشکاری که از سوی رژیم ستم‌شاهی مجبور به کشف حجاب برای شرکت در مسابقات نیز بودند. این آمار، نمونه‌های بسیار کوچکی از هزاران نمونه‌های موفقیت‌آمیز بانوان در دوران پساانقلاب است. بنابراین زن مسلمان انقلابی در تعارض با تمدن غربی در مسیر تمدن نوین اسلامی قرار گرفته و نقش‌ها ایفا کرده‌است.
پایه دوم مسئله این است که زن مسلمان انقلابی از یک‌سو ثابت کرده‌است که یک زن می‌تواند با رعایت اخلاق و شرع پیشرفت کند و به مدارج عالی علمی برسد و به آرمان یک تمدن بزرگ جهانی فکر کند و از دیگر سو در بحث خانواده، فرزندآوری و تربیت نسل نیز به عنوان مهم‌ترین عنصر خانواده نقش ایفا کند. رهبر معظم انقلاب درباره رشد اجتماعی زن می‌فرماید: «حقیقت مسئله این است که زن با شرف و با استعداد ایرانی یکی از بزرگ‌ترین ضربه‌ها را به تمدن غرب زده... غیر از مجموع حرکت جمهوری اسلامی، به‌خصوص زن ایرانی یکی از مهم‌ترین ضربه‌ها را به داعیه‌های غربی و دروغ‌های غربی وارد کرده [است]... این‌ها سال‌ها است - ۲۰۰ سال است - که می‌گویند زن اگر چنانکه از قیود اخلاقی و شرعی و مانند این چیز‌ها رها نشود، نمی‌تواند پیشرفت کند، نمی‌تواند به مقامات عالی علمی و سیاسی و اجتماعی برسد... شرط رسیدن زن به رتبه‌های بالای اجتماعی و سیاسی این است که این قیود اخلاقی را رها کند...»
همچنین رهبر معظم انقلاب درباره موفقیت زنان در محیط خانواده فرمودند: «زن در محیط اسلامی رشد علمی می‌کند، رشد شخصیتی می‌کند، رشد اخلاقی می‌کند، رشد سیاسی می‌کند، در اساسی‌ترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار می‌گیرد، در عین حال زن باقی می‌ماند. زن بودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطه‌افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانه‌داری را، فرزند‌داری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد. امروز یکی از مشکلات بزرگ دنیای غرب، متلاشی شدن خانواده‌هاست، افزایش فرزندان بی‌هویت است. این‌ها گریبان غرب را خواهد گرفت. حوادث اجتماعی به مرور پیش می‌آید. غرب از همین نقطه، سخت‌ترین ضربه‌ها را خواهد خورد و این تمدن مادی پرزرق و برق از همین نقطه فرو خواهد ریخت.»
پایه اول و دوم مسئله را می‌توان تحت عنوان خدمات متقابل زنان و انقلاب اسلامی در مبارزه با تمدن غرب در نظر گرفت و از آن در طرح موضوع نقش زنان انقلابی در ضربه زدن به تمدن غرب
بهره برد.
بدین‌ترتیب، در بررسی نقش اجتماعی و سیاسی نه‌فقط در دوران خیزش انقلاب بلکه در دوران پساانقلاب، زنان به‌منزله عاملان و حاملان ارزش‌های فرهنگی انقلاب در کانون توجه قرار گرفته‌اند و از کنشگران اصلی فرهنگ‌ساز و تمدن‌آفرین اسلامی محسوب می‌شوند و از بعد خانواده به‌عنوان همسر و مادر بزرگ‌ترین قدم‌ها را در موضوع خانواده تمدن‌ساز و تربیت نسل برداشته‌اند و این یعنی زنان مسلمان انقلابی در خط مقدم ضربه به تمدن غرب هستند.