تابلو‌های تبلیغاتی هفته دفاع مقدس نباید برعکس عمل کند

بیلبورد‌های شهرداری تهران در هفته دفاع مقدس به برخی دیالوگ‌های آثار دفاع مقدسی اختصاص دارد که لاجرم در اغلب آن‌ها از چهره برخی سلبریتی‌های هنرپیشه سینما استفاده شده است. در واقع مردم به جای چهره شهدای دفاع مقدس و سرداران شهید، چهره چند سلبریتی را رؤیت می‌کنند و به جای سخنان شهدا، دیالوگ‌هایی را از نظر می‌گذرانند که حدیث نفس فیلمسازان دفاع مقدسی است، نه شهدای دفاع مقدس!
با نگاهی آسیب‌شناسانه به موضوع بیلبورد‌های سینمایی در هفته دفاع مقدس باید گفت که دفاع مقدس را نمی‌توان و نباید از روی آثار سینمایی دفاع مقدس به جامعه معرفی کرد (با تمام احترامی که به سینمای دفاع مقدس قائلیم و آن را یک دستاورد ارزشمند هنری می‌دانیم)، در واقع سینمای دفاع مقدس خود در برهه‌های مختلف دچار آسیب‌های جدی بوده است. چه بسیار فیلم‌های دفاع مقدسی که نتوانسته‌اند به اصل موضوع دفاع مقدس وفادار باشند و دچار افراط و تفریط و دیدگاه‌های شخصی شده‌اند. بهترین فیلم‌های دفاع مقدسی تاریخ سینما نیز به‌طور کامل از این آسیب برکنار نبوده‌اند و این حقیقتی است که حتی فیلمسازان بزرگ این عرصه نیز به آن اذعان دارد. ممکن است یک فیلمساز اگر قرار باشد فیلمی را که ۲۰ سال پیش ساخته امروز و با اطلاعات و تجربیات زمان حال بسازد چیز دیگری از آب دربیاید.
انتقال مبهم پیام در تقطیع جملات
نکته بعدی اینکه تقطیع یک دیالوگ از یک فیلم و برجسته کردن آن می‌تواند در انتقال پیام به مخاطب گمراه‌کننده باشد. در بازتاب یک سخن از یک فرد مشهور که موجب سوءتفاهم شده معمولاً این جمله را زیاد شنیده‌ایم که «جملات من تقطیع شده است» یا «حرف من چیز دیگری بوده و منظور من این نبوده است»، در واقع تقطیع جملات از درون یک سخن طولانی‌تر به‌طور عادی می‌تواند ایجاد سوءتفاهم کند. این درباره تقطیع آیه‌های قرآن هم صادق است. برای مثال در آیه لاتَقْرَبُوا الصَّلَاهَ اگر جمله بعدی یعنی وأَنْتُمْ سُکَارى را حذف کنیم، معنا و پیام کاملاً چیز دیگری می‌شود. در بحث علم ارتباطات این موضوع خیلی بدیهی است و بعید است دوستان طراح در سازمان زیباسازی شهرداری تهران از آن بی‌اطلاع باشند. برای مثال در یکی از تابلو‌های شهری که در بزرگراه جلال آل‌احمد نصب شده در کنار تصویری از هادی حجازیفر که در فیلم موقعیت مهدی ایفای نقش کرده، این جمله از فیلم درج شده است: «همین که شما زنده برگشتی و من زنده برگشتم، یعنی امکان مقاومت بود»، این جمله تقطیع شده از میان فیلم دقیقاً قرار است چه پیامی را به مخاطب منتقل کند؟! این جمله قطعاً از شهید باکری نیست. اگر جمله شهید هم باشد در زمان حیات وی بیان شده و ذکر آن پس از شهادت به شدت ابهام‌آمیز است و معنای خاصی را انتقال نمی‌دهد. همین ابهام‌آمیز بودن حتی می‌تواند احساسی منفی در پیام‌گیرنده ایجاد کند که اگر چنین باشد یک ضدتبلیغ محسوب خواهد شد.


جفا به حاتمی‌کیا
اینکه سازمان زیباسازی به‌طور کامل به فیلم‌های مرحوم رسول ملاقلی‌پور اشاره‌ای نکرده نیز می‌تواند برای مخاطب دارای پیام‌های گمراه‌کننده و مخرب باشد و دوگانه‌سازی کاذب در ذهن‌ها ایجاد کند که قطعاً ناصواب است. ضمن اینکه ارجاع زیاد به آثار ابراهیم حاتمی‌کیا (با این توضیح که وی قطعاً یکی از بهترین فیلمسازان این عرصه است) می‌تواند این فیلمساز را در ذهن مخاطب عادی در مظان اتهام قرار دهد و جفای به او باشد.
تقطیع یک جمله از فیلم موج مرده اثر ابراهیم حاتمی‌کیا پس از گذشت ۲۰ سال از تولید آن فیلم که اتفاقاً جزو آثار مهم سازنده اثر نیز محسوب نمی‌شود، به جز یک ضدتبلیغ برای دفاع مقدس حاصل دیگری دربر نخواهد داشت: «قرار بود ما بجنگیم شما مراقب بچه‌هامون باشید، کلاهتان را قاضی کنید، ما کم‌کاری کردیم یا شما!» این جمله از زبان یک رزمنده مستأصل در یک فیلم بیان شده است. حاتمی‌کیا در فیلم موج مرده در واقع شخصیتی از یک رزمنده حیران و سرگردان را تصویر کرده که اساساً در خود فیلم هم شخصیتی کاملاً مثبت قلمداد نمی‌شود، چه برسد به اینکه قرار باشد حرف او در فیلم به عنوان حجت مورد استفاده قرار گیرد. یا عبارت «مقام نداره، مسئول منم»، از زبان یک سپاهی در پاسخ به عبارت پرسشی «اینجا مقام مسئول کیه؟»، از زبان یک ارتشی فقط در فیلم می‌تواند انتقال پیام درستی داشته باشد، چون حین تماشای فیلم مخاطب می‌داند فرمانده ارتش مأمور رئیس‌جمهور وقت، یعنی بنی‌صدر است، ولی همان مخاطب یا کسی که اصلاً فیلم را ندیده یا دیده، ولی جزئیات آن را فراموش کرده از تماشای تصویر ردو‌بدل شدن دو جمله مبهم میان یک ارتشی و یک سپاهی در بیلبورد شهری دقیقاً چه پیامی را دریافت خواهد کرد؟!
یا برجسته کردن عبارت گل‌درشت «کار ما حفظ این انقلابه می‌فهمی؟» در کنار تصویری از بازیگر نقش شهید بروجردی در فیلم «غریب» به دلیل اینکه مخاطب از فضای کلی آن سکانس اطلاعی ندارد، می‌تواند حسی منفی ایجاد کند، چراکه این عبارت به تنهایی تحکم‌آمیز به نظر می‌رسد در صورتی که شهدای ما ابداً با مردم درباره انقلاب و اثبات حقانیت آن روحیه‌ای تحکم‌آمیز و خشک نداشتند.
شهید ستاری در فیلم منصور در یک نما این جمله پرسشی را مطرح می‌کند: «شما تو درس اخلاقتون درباره مذمت فرار از کار حرف نمی‌زنید؟»، اینکه دقیقاً شهید این جمله را به چه کسی می‌گوید چیزی است که در بیلبورد شهری غایب است. با این توضیح که اغلب مخاطبان قاعدتاً فیلم‌ها را ندیده‌اند، اما همه می‌دانند درس اخلاق را چه قشری از جامعه ارائه می‌دهند. پس پیام منتقل شده به مخاطب اساساً چیز دیگری از کار درمی‌آید.
لزوم تقویت علم ارتباطات
در واقع اشراف روی ریزه‌کاری‌های علم ارتباطات می‌تواند از بروز چنین آسیب‌هایی در طراحی بیلبورد‌های شهری جلوگیری کند. دوستان ما در سازمان زیباسازی شهرداری تهران قطعاً برای ارتقای کیفیت ارتباط با مخاطب شهری و اثرگذاری فرهنگی مثبت در تبلیغات نیاز به تیم‌های مشاوره متخصص در علوم ارتباطات دارند. در واقع علم ارتباطات ظرایفی دارد که عمل به آن‌ها می‌تواند تبلیغات را اثربخش کند و فقر سواد رسانه‌ای در طراحی تبلیغات شهری می‌تواند پیام مورد نظر را به ضد خود بدل کند. امید است که گسترده‌تر شدن مضامین فرهنگی در بیلبورد‌های شهری با تقویت ریزه‌کاری‌های علم ارتباطات به ارتقای فرهنگ و ارزش‌ها در جامعه منجر جامعه شود. یادمان باشد که بیلبورد‌های شهری امروز مهم‌ترین وسیله جمهوری اسلامی برای ارتباط با آحاد ملت از هر قشر و سلیقه‌ای است.
دفاع مقدس آن قدر اعتبار و ارزش دارد که لازم نباشد برای تبلیغ با آن به عکس سلبریتی‌هایی که همه اعتبار خود را از بازی در فیلم‌های دفاع مقدس گرفته‌اند، متوسل شویم!