سلام- جهانِ در راه!

چند سال پيش، در ميان علماي شهرساز و جامعه‌شناس اين ادعا طرح مي‌شد كه از حدود سال 2030 ميلادي به بعد دولت‌ها دربه‌در دنبال تك‌تك افراد جامعه خواهند بود كه بيايند و زير تابوت دولت و حكومت را بگيرند. اين نحله معتقد است كه از آن سال‌ها به بعد، دموكراسي ديگر يك هديه و موهبت از طرف حكومت‌ها نخواهد بود. جوامع انساني به سمتي خواهند رفت كه هيچ راهي جز مشاركت تام و تمام مردم در اداره مملكت نخواهد بود. اينان يك جمله معروف داشتند كه «از آن سال‌ها به بعد هر يك از آحاد جامعه يك تلويزيون سيار خواهد بود كه دارد خبر و گزارش منتشر مي‌كند.» مي‌گفتند به دوره‌اي خواهيم رسيد كه هيچ حكومتي توان اداره كشور بدون نظر و مشاركت عملي و واقعي مردم را نخواهد داشت. اينان معتقدند عصر «حكومت»ها تمام شده. نهادي به اين نام ديگر بي‌معنا خواهد شد. تمام كساني كه روزي نقش حاكميتي در جامعه داشتند، تبديل به كساني خواهند شد كه نقش‌شان فقط و فقط خدماتي است. شايد باور داشتن اين ادعا كمي سخت باشد ولي ظاهرا جهان به آن سمت در حركت است. ممكن است جامعه‌اي زودتر و جامعه‌اي ديرتر به آن موقعيت برسد، ولي به نظر مي‌آيد كه گريزي نيست. اين تحليل و تفكر معتقد است در آن سال‌ها هيچ كشور يا شهري ملي يا غيرجهاني نخواهد بود. شهر يا هست و جهاني است يا نيست. براي اينكه كشور يا شهر بتواند در آن جهان دوام آورد، بايد چيزي براي ارايه به جهان داشته ‌باشد. بايد بتواند در يك بده‌بستان دو سر برد شركت كند وگرنه محكوم به زوال و نابودي است! خب، اگر قرار است چنين شود، در لحظه حال، تكليف و وظيفه تك‌تك ما چيست؟ اگر قرار است جهاني شويم و دوام آوريم، چه تمهيدي را بايد براي آن روزها بينديشيم؟ ظاهرا به نظر مي‌رسد نخستين وظيفه همه ماها آن است كه تمرين كنيم و خودمان را براي آن دموكراسي بسيط و اجتناب‌ناپذير آماده كنيم. قرار است تك‌تك ماها زير تابوت حكومت را بگيريم و نقشي در مديريت جامعه داشته‌ باشيم. پس بايد تمرين دموكراسي كنيم و بپذيريم ‌كه «دموكراسي» همان «آزادي» نيست. آداب و اصولي دارد. بايد ياد بگيريم كه در دموكراسي اجتماعي و مدني هر كدام از ماها وظايفي در برابر ديگران داريم. در اين دموكراسي تنها وجه حضور ما «مطالبه» نيست، بلكه بايد «فاعليت» هم داشته ‌باشيم. بايد ياد بگيريم ‌كه در يك دموكراسي هر يك از ماها استعداد و توان اداره شهر يا محله خود را دارد. بايد به اين باور برسيم كه در جامعه مورد نظرمان، بستري آماده براي شكفتن استعداد ما فراهم است و ما بايد فعال باشيم نه منفعل. در جهان آينده، مطالبه تبديل به تلاش سنگين و نيرومند براي به دست ‌آوردن آن چيزي مي‌شود كه دنبالش هستيم. در آن جهان انسان مغموم و مظلوم جايي ندارد. انسانِ آن جهان با اعتماد به نفس تمام، وارد بده‌بستان مدني و اجتماعي مي‌شود. همين. معمار و مدرس دانشگاه