عدالت يا انتقام، محاكمه در نورنبرگ

آتش جنگ دوم جهاني كه فرونشست، نوبت به مجازات جنايتكاران رسيد. آن زمان از ديد فاتحان آن جنگ، كسي به اندازه سران حكومت آلمان مجرم نبود و بدون مجازات آنها 
-كه جنگ را آغاز كرده و در گذر از آن دست به جنايت‌هاي بسيار زده بودند- ماجرا ناتمام باقي مي‌ماند. البته برگزاري دادگاه و نشاندن مقامات كشور آغازگر جنگ روي صندلي متهم، اتفاقي جديد و فكري بكر بود. جان دانپورت در كتاب «محاكمات نورنبرگ» مي‌نويسد: «دادگاه نظامي بين‌المللي در تاريخ بي‌سابقه بود. پيش از اين كشورها هيچ‌گاه منابع خود را صرف طلب عدالت جهاني نمي‌كردند. جنايات، حتي جنايات سازمان‌يافته و در مقياس بزرگ، موضوعي ملي تلقي مي‌شد كه به كساني كه از آنها آسيب ديده بودند و نه به مردمان ديگر مربوط مي‌شد. بنابراين مجازات جنايتكاران وظيفه خود كشورها بود. اين برداشت كه ترور و ويرانگري و كشتار در طول جنگ را بايد جرايم كيفري به حساب آورد نيز جديد بود. بنا بر سنت، وحشيگري بخشي از بهايي تلقي مي‌شد كه براي درگيري در جنگ پرداخت مي‌شد. اينك براي نخستين‌بار دادگاهي مركب از نمايندگان كشورهاي مختلف وظيفه تعقيب و مجازات مسببان فجايع زمان جنگ را كه به تمام جهان مربوط مي‌شد برعهده مي‌گرفت.» البته هيتلر كه پيش از پايان ماجرا خودش را كشته بود و جنازه‌اش را هم به دستور خود او سوزانده بودند و نمي‌شد جسد سوخته را -كه تازه دقيقا معلوم نبود چه بلايي سرش آمده و كجا دفن شده- محاكمه كرد. گوبلز و برخي سران نازي نيز فرجام مشابهي داشتند و محاكمه و مجازات آنها، حداقل در اين دنيا ممكن نشد. اما عده‌اي از مردان هيتلر كه در فرار و اختفا ناكام شده بودند به دام افتادند و زنداني شدند. برخي هم كه جايي براي رفتن و سوراخي براي پنهان شدن نداشتند، خودشان را تسليم كردند. بيست‌ويك نفر از ميان‌ اين بازداشتي‌ها، در فهرست چهره‌هاي اصلي حزب و حكومت نازي جاي مي‌گرفتند و به نظر فاتحان جنگ، بايد براي آنچه در سال‌هاي برتري هيتلر و در همراهي با او كرده بودند توضيح مي‌دادند. دادگاه بررسي نقش اين بيست‌ويك نفر در جرايم حكومت نازي در شهر نورنبرگ آلمان و زيرنظر فاتحان جنگ برگزار شد و در پايان ماه سپتامبر 1946 با صدور حكم به پايان رسيد. جالب اينكه انگليسي‌ها مي‌گفتند نيازي به طي تشريفاتي مثل برگزاري دادگاه و تفهيم اتهام و اثبات جرم نيست و همه نازي‌ها را - و نيز هر كسي كه به هيتلر كمك كرده - بايد سينه ديوار گذاشت و تيرباران كرد. امريكايي‌ها نيز چنين عقيده‌اي داشتند. اما روس‌ها (شوروي) به محاكمه، آن‌هم محاكمه علني اصرار داشتند و مي‌گفتند: «بدون محاكمه هيچ اعدامي نبايد صورت گيرد. اگر محاكمه‌اي در كار نباشد، هيچ حكم اعدامي نيز نبايد صادر شود.» (دلبستگي استالين به برگزاري «دادگاه» در شوروي نيز زبانزد همه بود). آنچه انگليسي‌ها نمي‌گفتند اما به خوبي مي‌دانستند اين بود كه بسياري از اتهاماتي كه به سران حكومت نازي منسوب شده، كم‌وبيش به طرف‌هاي ديگر جنگ -ازجمله خودشان- نيز مي‌چسبد و مساله در اينجا، مثل تمام جنگ‌هاي گذشته نه اجراي عدالت كه مجازات بازنده است و چنين مجازاتي به تشكيل پرونده و برگزاري دادگاه نيازي ندارد. رابرت لِي، وزير كار هيتلر يا به تعبير نازي‌ها «رييس جبهه كار رايش» كه يكي از محكومان بود، بارها با فرياد خطاب به نگهبانان زندان مي‌گفت: «ما را پشت ديوار به صف كنيد و تيرباران‌مان كنيد! شما فاتحيد!» چرچيل نيز همان روزها، در صحبت با يكي از ژنرال‌هاي انگليسي گفت: «تو و من بايد احتياط كنيم كه در جنگ بعدي بازنده نباشيم.» خلاصه، در نورنبرگ به يازده نفر از مردان هيتلر حكم اعدام با طناب ‌دار دادند و سه نفر را به حبس ابد و چهار نفر را هم به چند سال زندان محكوم كردند. سه نفر ديگر، شاخت و فريچه و فون‌پاپن نيز تبرئه شدند. استدلال قضات دادگاه در صدور چنين حكمي براي اين سه نفر اين بود كه «آنها مي‌بايست در برابر تلاش هيتلر شديدتر مقاومت مي‌كردند، اما هيچ‌كدام در اجراي سياست نازي‌ها كه به جنگ و كشتار انجاميد نقش فعالي نداشتند و در نتيجه در مورد اتهامات وارده تبرئه شدند.» اجساد اعدامي‌ها را نيز به داخائو، يكي از اردوگاه‌هاي سابق نازي‌ها -كه زماني از آن براي نگهداري اسرا استفاده مي‌شد- بردند و بدون تشريفات سوزاندند. خاكسترشان را نيز به نهري در همان نزديكي ريختند.