معنای اعزام کیفی در گلایه‌های تفتیان

ناراحتی را می‌شد به وضوح در چشمان تفتیان دید. او بهتر از هر کس دیگری می‌دانست که توان رفتن روی سکو را دارد، اما نه وقتی برخلاف سایر رقبا، مجبور بود بدون مربی پشت خط بایستد.
کسی نمی‌داند تفتیان آن لحظه که چندین مربی در حال کوچ کردن دونده چینی بودند تک و تنها پشت خط به چه می‌اندیشید، اما بی‌تردید زمانی که او به عنوان چهارمین دونده از خط پایان عبور کرد بسیاری به این می‌اندیشیدند که به چه قیمت از سر‌و‌ته کاروان شهید حججی زده شد؛ به قیمت از دست رفتن مدال و نرسیدن پای ورزشکاران به سکو؟!
ورزشکاران بسیاری این روز‌ها با حسرت اخبار هانگژو را دنبال می‌کنند و به این می‌اندیشند که اگر نام‌شان در لیست اعزامی به بازی‌های آسیایی بود، چه بسا می‌توانستند یکی از مدال‌آوران ایران در چین باشند. اما حال بسیاری از آن‌ها که اعزام شده‌اند هم بهتر از ورزشکارانی نیست که حسرت اعزام به دل‌شان ماند! ورزشکارانی، چون حسن تفتیان که دستش تنها به این دلیل از لمس مدال بازی‌های آسیایی کوتاه ماند که مربی کنارش نبود!
رفتن روی سکو در رقابت‌های حائز اهمیتی، چون بازی‌های آسیایی کار چندان ساده‌ای نیست و فاکتور‌های متعددی را شامل می‌شود که یکی از مهم‌ترین آنها، مربی و کادرفنی خوب است. جدا از آن، بزرگ‌ترین ورزشکاران دنیا هم نیاز به کوچ شدن توسط مربی دارند که در غیر این صورت نمی‌توانند از توانمندی‌های خود آنطور که باید استفاده کنند. اما به نظر می‌رسد مسئولان تصمیم‌گیرنده درک چندانی از اهمیت حضور مربیان در کنار ورزشکاران ندارند که به سادگی با کشیدن قلم قرمز روی نام آنها، فرصت‌ها را به حسرت تبدیل می‌کنند.


یکی از عمده دلایل اعزام کیفی و کوچک‌کردن کاروان، مدیریت هزینه بود. البته دلایل دیگری نیز برای این تصمیم پرایراد که حسرت حضور در بازی‌های آسیایی را به دل ورزشکاران زیادی گذاشت برشمرده شد، اما کمتر کسی است که نداند دلیل اصلی به مسائل مالی برمی‌گشت و تلاش آقایان برای کاهش هزینه‌ها! اما همانطور که انتظار می‌رفت اعزام کیفی تنها شامل‌حال مربیان و بازیکنان می‌شد و محدودیتی برای مسئولان ایجاد نمی‌کرد که اگر غیر از این بود، به جای رئیس فدراسیون دوومیدانی باید مربی تفتیان راهی چین می‌شد. مربی که حضورش لازم و ضروری بود، اما با وجود این مهم، برخلاف داوری جواز حضور در بازی‌های آسیایی را کسب نکرد تا شاگرد او در عین شایستگی پایش به سکو نرسد و حسرت کسب این مدال به سادگی هرچه تمام‌تر به دل کاروان ایران بماند! حسرتی که، اما هیچ‌کس به اندازه حسن تفتیان آن را حس نمی‌کند. او که تمام تلاش خود را کرد، ولی در این جنگ نابرابر دستش به جایی نرسید، چراکه کار دوومیدانی با صدم ثانیه‌هاست و این کار را سخت می‌کند، خصوصاً اگر مربی هم نباشد تا در این ثانیه‌های حساس دست ورزشکار را برای عبور از جنگ نابرابری که در پیش دارد، بگیرد.
امروز، اما سؤال اینجاست که مگر قرار بر اعزام کیفی کاروان برای کاهش هزینه‌ها نبود؟ مگر به همین دلیل از اعزام برخی مربیان خودداری نشد؟
پس چه دلیلی برای حضور مسئولان و رؤسای فدراسیون‌ها در چین وجود دارد؟ آیا حضور مسئولان و رؤسای فدراسیون‌ها ضروری‌تر از حضور مربیان ورزشکاران است؟ هرچند که این نخستین بار نیست با چنین مسئله‌ای مواجه می‌شویم. بار‌ها نیز به مراتب شاهد آن بودیم که به جای مربیان، رؤسای فدراسیون‌ها به مسابقات مختلف اعزام شدند. اعزام‌های غیرضروری که ضربه آن را هم خورده‌ایم، اما باز هم درس عبرت نشده است، حتی زمانی که به اعزام کیفی کاروان تأکید فراوان شده بود و با این بهانه قید حضور برخی ورزشکاران و رشته‌ها در هانگژو زده شد!