روزنامه جوان
1402/07/17
سروده تازه افشین علا با عنوان «غزه»
دیدی چگونه صبر خداوند لبریز شد ز حیلهی این قوم؟با عطسهای ز غزهی مظلوم خاموش شد فتیلهی این قوم
باریکهای به تنگی زندان راه نفس گرفت بر اینان
گویی مدیترانه فرو ریخت بر خرمن و قبیلهی این قوم
هفتاد سال دولت صهیون سوزاند بس که ساقهی زیتون
زقوم را به جای رطب ریخت در کامشان نخیلهی این قوم
در خون شناور است فلسطین صحرای محشر است فلسطین
رفتند غاصبان و به جا ماند آذوقه و وسیلهی این قوم
تا چند مثل گوی حقیری در چنگ صهیونیزم اسیری؟ای باختر! بدان که به تیری افتد به خاک، تیلهی این قوم
شیخ عرب! ز وسوسهی دیو دل خوش مکن به باغ تلآویو
جز کرمهای مرده نخیزد پروانهای ز پیلهی این قوم
آیا نگفت پیر خردمند دلخوش به این قمار نباشید؟
دیدی که اسب لنگ زمین خورد امروز در طویلهی این قوم
نام خوراک پخته نهادند دیروز بر شهید ره قدس
حالا چو خوک در دل آتش بریان شدهست فیلهی این قومای رشک فاتحان و سلاطینای غزهای نگین فلسطین
چشمان قبلهگاه نخستین بر توست پشت میلهی این قوم
سایر اخبار این روزنامه
مهلکه موعود!
پیام شهدا را به دلها برسانید
آتیلا پسیانی قواعد هنرمند بودن را رعایت میکرد
دست و جیغ و هورا به درد کودک نمیخورد
خداحافظ هانگژو
کمکاری را هیچکس نمیبخشد
تلفات سنگین زلزله در افغانستان بحران زده
از شیرین عبادی تا نرگس محمدی تلاش برای تغییر تصویر زن ایرانی مسلمان
سروده تازه افشین علا با عنوان «غزه»
درباره موجود مظلومی به نام «کار فرهنگی»!