روزنامه جوان
1402/07/25
ترمیم ارتباط با ریشههای فرهنگی سینمای کودک را تقویت میکند
جوان آنلاین: کاهش قابلتوجه تولیدات سینمای کودک و آثاری که بتوانیم آن را فیلم برای کودک بنامیم، موجب نگرانی بسیاری از هنرمندان و دلسوزان شدهاست تا جایی که برخی از آنها نسبت به پایان کار این گونه سینمایی در تولیدات سینماگران هشدار میدهند. «جوان» در گفتگو با مهدی سجادهچی، فیلمنامهنویس پیشکسوت سینما که سابقه نوشتن آثار موفقی در سینمای کودک از جمله «پاتال و آرزوهای کوچک» را در کارنامه دارد، به بررسی ابعاد و علل این مشکل و راههای برون رفت از آن پرداختهاست. شما به عنوان یکی از فیلمنامهنویسهای قدیمی و پیشکسوت در حوزه سینمای کودک شناخته میشوید که تجربه آثار موفقی مثل فیلم سینمایی «پاتال و آرزوهای کوچک» را در کارنامه هنریتان دارید؛ اساساً از نظر شما سینمای کودک چه تعریف و ابعادی دارد؟ در کل دنیا دو نوع سینمای کودک وجود دارد؛ یک نوع آن از سنتهای قدیمی کشورهای سوسیالیستی نشئت میگیرد (که البته الان دیگر به آن معنا وجود خارجی ندارد) که تقریباً شامل کشورهای اروپایی میشود. مقصودتان در حوزه سینماست؟ منظورم بیشتر فعالیت این دولتها در حوزه تولید فیلم کودک در پلتفرمها و تلویزیون است و کمتر در سینما. چون سینما بحثش این است که مردم پول میدهند بلیت میخرند و به دلخواه خودشان میروند و یک فیلمی را تماشا میکنند، اما تلویزیون فرق میکند و مردم در ساعات بیکاری و فراغتشان به تماشای تلویزیون میپردازند، حالا یا مجانی یا با پرداخت کمی پول. این نوع سینما، همان سینمای تربیتی است که اهداف ایدئولوژیک و حاکمیتی هر کشوری را دنبال میکند. در واقع اینها یک نوع فیلم مخصوص کودک تولید میکنند. شکل دوم سینمای کودک چه مختصاتی دارد؟ به جز این بخش از جغرافیای اروپا در بقیه جاهای دنیا دیگر چیزی به اسم سینمای کودک به آن صورت نداریم. یعنی در هیچکدام از سینماهای بزرگ دنیا (سینمای صنعتی) مثل هالیوود و بالیوود و تا حدی هنگ کنگ، کرهجنوبی و ژاپن و حتی کشور خودمان. ولی ما هر ساله تولیداتی در این حوزه داریم؟! این چند تا فیلمی که شما اشاره کردید و در طول سال ساخته میشود، سینمای کودک واقعی نیستند! این آثار هم برای اینکه جشنوارهای برگزار کنیم و چند تا فیلم داشتهباشد، ساخته میشود. یک عدهای هم بالاخره هستند به بهانه اینکه ما باید برای بچهها فیلم بسازیم، فشار میآورند تا بودجهای دریافت کنند. البته این افراد سوءنیتی ندارند، ولی به نظر من این اقدام و اصرار آنها ناشی از یک نوع ناآگاهی است. به هر حال در هیچ جای دنیا برای کودک دیگر فیلم نمیسازند، به جز همان کشورهایی که اشاره کردم. پس تولیداتی که ساخته میشوند، ذیل چه عنوانی قرار میگیرند؟ امروزه اصولاً فیلمهایی ساخته میشوند که «برای کودکی» است و از بچه خردسال تا افراد کهنسال میتوانند آنها را ببینند! برای این گزارهای که مطرح کردید، مثالی میزنید؟ مثلاً مجموعه فیلمهای ایندیاناجونز، لارا کرافت، این فیلمهای اَوِنجر و بلک پَنتر؛ اینها یک نوعی از سینمای کودک محسوب میشوند برای همین اغلب آنها شرایط خاص و اتمسفر کلی فیلمهای کودک را رعایت میکنند که مثلاً خونریزی و قتل نداشته باشند و به دلیل فضای ماجراجویانه و اکشنی که دارند، مورد پسند بچهها هستند. الان در اغلب کشورهای جهان برای کودک این نوع فیلمها ساخته میشوند. در هیچ جای دنیا نداریم که یک بنیادی بیاید و برای کودکان فیلم بسازد. البته کودکان در مواجهه با سینما مانند دیگر حوزهها مثل موسیقی خیلی به این موضوع که فیلم کودک ببینند پایبندی ندارند و تقسیمبندیهای مرسوم قدری مشکل شدهاست. علتش چیست؟ علت این مسئله اقتصاد است! الان فرهنگ جهانی به سمت کودکنمایی میرود، منظور از فرهنگ جهانی لزوماً موافقت با آن نیست، هر چند در یک جاهایی دنبالهرو آن هستیم، کما اینکه در حوزه اقتصاد ما مخالف لیبرال سرمایهداری هستیم، اما در بسیاری از امور کشور کاملاً لیبرالی عمل میشود! در حوزه فرهنگ هم همینطور است. در واقع یک دستورالعمل یکسان برای همه دنیا؟ همینطور است، اما به نظر من این مسئله تحتتأثیر یک نوع تفکرات آخرالزمانی است که با نوع نگاه ما کاملاً متفاوت است، اما به این شکل است که هر جای دنیا سیستمها متوجه ناکارآمدیشان میشوند، به سمت این نوع تفکر آخرالزمانی میل میکنند. این ناکارآمدی در امریکای شمالی و اروپای غربی و برخی کشورهای شرقی مثل کرهجنوبی و ژاپن باعث شدهاست که به دنبال پوشش آن باشند. تکلیف کشورهایی مثل ایران که مایل هستند برای نسل آینده کشورشان تولیدات سینمایی مستقل داشتهباشند، چیست؟ واقعیت این است که ما سینمای کودک نداریم. فیلمهایی داریم که با پولهای دولت ساخته میشوند و در عمل فروش قابلتوجهی هم نمیکنند و تهیهکننده و کارگردان گلایه میکنند که چرا از فیلم ما حمایت نمیشود؟! خب مشخص است فیلم باید خوب باشد تا مردم بروند و ببینند وقتی اینگونه نیست کسی هم به سینما نمیرود و روشن است که فروش نمیکند. چطور در دهه ۶۰ فیلمهایی مثل «پاتال و آرزوهای کوچک» و «گلنار» و آنهایی که ما آن روزگار مینوشتیم، مردم صف میکشیدند و میرفتند آنها را میدیدند؟! البته این هم بسته به دسترسی آنها متفاوت است، مثلاً کسی که ماهواره میبیند، فیلمها را بدون سانسور میبیند، اما اگر از یک شبکه یا پلتفرم داخلی استفاده کند، به دلیل فضای سالم و کنترلشده تر، بسیاری از صحنههایی که دیدن آنها برای بچهها مضر است، حذف شدند. تحلیل شما از این اتفاقات و افولی که در سینمای کودک و تولیداتش ملاحظه میکنیم، چیست؟ من فکر نمیکنم لزوماً اشتباهی صورت گرفتهباشد، چون این مسیر فرهنگ جهانی است و ما هم در این جریان قرار گرفتیم. منظورتان این است که این مسئله یک صیرورت فرهنگی است و ما هم به ناچار در این مسیر شدن قرار گرفتیم؟ با همه مقاومتهایی که میشود، ما هم در این مسیر قرار داریم. شما میبینید برخی فیلمها که هنوز در شبکههای ماهوارهای تبلیغ هم نشدند کف خیابانهای ما به صورت دوبله شده به فروش میرسند، حالا ممکن است برخی صحنههای آنها را با روتوسکوپی و شیوههای دیگر اصلاح کنند. تلویزیون ما تا حالا چندینبار فیلم «تروا» را نشان دادهاست، در حالی که داستان «تروا» اولین داستان ضد آسیایی و در واقع ضدایرانی است که یونانیها نوشتند، اما تلویزیون ما آن را چندینبار پخش میکند! مخاطب میبیند که یونانیها افراد قوی و شجاعی هستند، اما در مقابل آسیاییها که به نوعی نماینده تمدن ایران هستند، افرادی ترسو، بزدل و خیانتکار هستند که حتی به ناموس میزبان خودشان هم رحم نمیکنند! اساساً ابتدای کتاب تاریخ هرودت را که نگاه کنید، با این جملات آغاز میشود که نوشته است من میخواهم کتابی در مورد افتخارات یونانها بنویسم، اما باید بگویم که ایرانیها سرور آسیا هستند و بعد شروع به برشمردن کارهای بد اقوام میکند که نهایتاً به نبرد تروا ختم میشود! خب این به آن معنی است که همه این بدی ریشه در فرهنگ و تمدن ایرانیها دارد! چرا تلویزیون ما باید چنین فیلمی را نمایش بدهد؟ ما میتوانیم به سینمای کشورمان این امید را داشته باشیم که بتواند برای کودک و نوجوان ایرانی آثار خوب و جذاب تولید کند؟ ما همیشه یک تکجرقههایی در سینما داریم که مثلاً به یکباره یک انیمیشن اکران میشود که بین بچهها به اصطلاح گل میکند و حتی چندینبار به تماشای آن میروند، اما به نظر من باید یک انسجام فرهنگی داشتهباشیم تا بتوانیم آثار خوب و اثرگذار تولید کنیم، بدبختی اینجاست که کسی، کسی را قبول ندارد! سازمانهای فرهنگی بزرگ و تأثیرگذاری از آموزش و پرورش تا ارشاد و صدا و سیما با هم چه همکاری دارند؟ چه همفکری دارند؟ کدام تولید مشترک و جریانساز را با هم انجام دادند؟ تقریباً هیچ! علت این عدمهمفکری را در چه چیزی میدانید؟ واقعیت این است که در این حوزه اصلاً سیاستی وجود ندارد! مگر برنامهای وجود دارد؟ مگر نظام سینمایی داریم که حالا در این نظام سینمایی به اندازه یک بند یا تبصره به سینمای کودک هم توجه شدهباشد و در مورد ابتدا و انتهای شروع فرآیند شکلگیری سینمای کودک حرفی زدهباشد؟! گمان نمیکنید که اوضاع بهتر شود؟ من فکر نمیکنم اتفاقات به شکل درستش بیفتد. همه میدانیم این مسائل استراتژیک به دلیل هجمهای که از سمت فضای مجازی به آنها انجام میشود یک شکل دیگری میشوند، علتش هم این است که سالیان زیادی است که مدیران فرهنگی ما درگیر برطرف کردن موضوعات حادثشده و به اصطلاح روزمرگی هستند و نمیتوانند امورات را بالاتر از این سطح تمشیت کنند. وظیفه بخشهای صنفی چیست؟ آنها ممکن است ایده و تجربه داشتهباشند، اما مدیر نیستند و حرف آخر را نمیزنند، کار اصلی را آن مدیر و مسئول فرهنگی باید بزند که قدرت اجرایی دارد. مثلاً ما در حوزه فیلمنامه نویسی یک صنف داریم ولی نهایتاً میتوانیم نظرمان را راجع به یک موضوع یا مسئلهای مثل سند سینما و امثالهم اعلام کنیم، ولی آنها هستند که قبول مسئولیت کردند و باید وظیفهشان را انجام بدهند. منتها برخی از آنها توان این کار را ندارند و برخی دیگر هم دچار روزمرگی و حل مسائل روز هستند و نمیتواند به این فکر کند که پس فردا چه باید بکند؟! راهحل شما جهت برونرفت از این ورطه چیست؟ بالاخره ما راه سختی در پیش داریم، اگر میخواهیم فرهنگ و مردم بانشاطی داشتهباشیم، باید اوضاع حوزه فرهنگ را به صورت زیربنایی حل کنیم. شما وقتی از مردم میپرسید که مولوی کیست، میگویند اسم یک خیابان است، نشان میدهد ارتباط فرهنگی مردم با لایههای اصلی و گذشته فرهنگی خودشان دچار مشکل شدهاست. چند نفر میدانند آثار نظامی گنجوی چیست؟ این مسئله در بین نسل جدید خیلی بدتر از گذشته هم شدهاست. مسئولان باید برای تقویت ارتباط مردم و جامعه با لایهها و گذشته فرهنگیمان برنامهریزی کنند تا بر مبنای آن اهداف استراتژیک و بلند مدت اصحاب فرهنگ و هنر هم تولیداتی را انجام بدهند.
سایر اخبار این روزنامه
عملیات حماس نخستین مرحله از فروپاشی زودرس اسرائیل بود
سخنان عجیب پزشکیان درباره وضعیت پزشکان در ایران
دم احتکار ایرانخودرو بیرون زد
ضرورت منطقی مداخله حاکمیت در موضوع حجاب
توقف سرویس مدارس پشت چراغ قرمز مصوبات!
صاحب منطق ظفرمند «دو داریوش» در جبهه اصلاحات!
بایدن: اشغال مجدد غزه «اشتباهی بزرگ» است
جنگ در چند جبهه اجتنابناپذیر میشود
ترمیم ارتباط با ریشههای فرهنگی سینمای کودک را تقویت میکند
انتظار کشنده در کشف قتل مهرجویی
پول سهام دوباره در جیب مدیران سرخابی