دستگاه قضایی پاسخ «زنجیره‌ای‌ساز»‌ها را بدهد

دستگاه قضایی در جریان پرو‌نده قتل داریوش مهرجویی نباید تنها ناظر به حاشیه‌های مطرح‌شده باقی بماند، حاشیه‌هایی که منتظر دستگیری مجرمان باقی نماند و با محوریت طرح انتساب این دو قتل به ساختار حاکمیت تلاش کرده‌است پرونده معروف قتل‌های زنجیره‌ای را نبش قبر کند.
از شامگاه شنبه، ۲۲ مهرماه که حادثه قتل داریوش مهرجویی کارگردان فقید و همسرش وحیده محمدی‌فر اتفاق افتاد، تلاش‌های تیم جنایی برای رمزگشایی از پرونده به جریان افتاد تا با کامل‌شدن بررسی‌های صورت گرفته، اطلاع‌رسانی لازم در این‌باره صورت گیرد و از شیوع شایعات جلوگیری شود، با این حال و در حالی که از ابتدا پرونده رویه قانونی خود را طی می‌کرد، رسانه‌های معاند مطابق رویه حاکم تلاش خود را برای بهره‌برداری از مرگ دو انسان بی‌گناه به کار گرفتند و تلاش کردند با انتساب دو قتل به ساختار حاکمیت، سناریو‌های مورد نظرشان را طراحی و اجرا کنند. رویه‌ای که با اقبال برخی رسانه‌ها، چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب و سلبریتی‌های خشک‌مغز مواجه شد، از جمله مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «اگر بررسی‌ها به واقعیت تلخی از قبیل ارتکاب این جرم توسط باند‌های توطئه‌گر داخلی منتهی شد، مبادا ملاحظه‌ای صورت بگیرد و با توسل به توجیهات غیرشرعی و غیرقانونی از اعلام اسامی و برخورد با افراد آن باند‌ها خودداری شود.»
شبیه‌سازی قتل داریوش فروهر و همسرش در جریان قتل‌های زنجیره‌ای دهه‌۷۰ با قتل داریوش مهرجویی و همسرش درونمایه‌ای است که مورد اقبال بسیاری از فعالان سیاسی و رسانه‌ای اصلاح‌طلب هم قرار گرفت، از جمله عمادالدین باقی با اینکه شناخت درستی درباره راستی‌آزمایی انتشار اخبار دارد، با این حال واکنش خود را با انتشار توییتی این‌گونه بیان کرده‌است: «قتل هولناک داریوش مهرجویی، فیلمساز برجسته ایرانی و همسرش، دقیقاً به سبک قتل داریوش فروهر و همسرش، قطعاً پیام واضحی در یادآوری قتل‌های زنجیره‌ای دهه۷۰ دارد. با تداعی قتل دو داریوش و همسران شان به یک شیوه، در پی القای چه پیامی هستند؟ بدون شک هرگونه شتابزدگی در قضاوت می‌تواند اهداف شوم قاتلان را محقق کند. توصیه می‌کنم دستگاه‌های ذیربط در همین آغاز، با مشارکت افراد و نهاد‌های مورد اعتماد جامعه در روند تحقیق، راه را برای پذیرش نتایج تحقیق و جلوگیری از پیچیده و شبهه‌ناک کردن پرونده که خواست قاتلان تبهکار است، بگشایند.»
توصیه عمادالدین باقی به دستگاه‌های ذی‌ربط در حالی صورت می‌گیرد که او به خوبی واقف است رویه‌های حاکم در تحقیقات جنایی در همه جای جهان امری است که کشف آن نیازمند زمان مناسب است که گاهی در پرونده‌ای مثل پرونده نجفی، شهردار اسبق تهران با معرفی خود به پلیس و اعتراف متهم ساعتی بعد از جنایت کشف می‌شود یا گاهی در پرونده‌ای مثل داریوش مهرجویی نیازمند صرف زمان برای بازداشت و تحقیق از مجرمان می‌شود، بنابراین آنچه مشهود است، مسیح مهاجری (روزنامه جمهوری اسلامی)، عماد‌الدین و کسانی که در حال طی کردن این خط سیر هستند، رأی خود را پیش از انجام تحقیقات پلیس صادر کرده‌اند و با شبیه‌سازی این جنایت با قتل‌های زنجیره‌ای دهه ۷۰ بدون اینکه منتظر اعلام نظر رسمی پلیس باقی بمانند، اتهام قتل را به حاکمیت نسبت داده‌اند. سلبریتی‌هایی مثل امین حیایی حتی خودکشی کیومرث پوراحمد و فوت ناشی از بیماری سرطان آتیلا پسیانی را که در یکی از بیمارستان‌های کشور فرانسه اتفاق افتاد به مدیریت جامعه نسبت می‌دهند. حیایی شب قتل در محل حادثه می‌گوید: «در مملکتی زندگی می‌کنیم که دارد برای هنرمندان این اتفاق می‌افتد. برای کیومرث پور احمد، برای آتیلا پسیانی. هر چند آتیلا پسیانی با بیماری سرطان فوت شد، اما سرطان بر اثر افسردگی روح است.»
بر کسی پوشیده نیست که زمان آبستن حوادث است و هر لحظه امکان بروز حادثه مشابه در هر جای جهان وجود دارد، اما در جوامع غرب که قبله بسیاری از جریان‌های اصلاح‌طلب و سلبریتی‌های خشک‌مغز است هم انجام تحقیقات جنایی براساس رویه قانونی دنبال می‌شود. شاید اگر آتیلا پسیانی که امین حیایی بیماری سرطان وی را ناشی از مدیریت جامعه می‌داند در بیمارستانی در کشور فوت می‌کرد، برداشتی غیر از مرگ طبیعی دور از انتظار نبود، بنابراین طرح موضوعات خلاف واقع از سوی جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب و سلبریتی‌های خشک مغز و دمیدن بر ناکارآمدی ساختار امنیتی کشور تنها نباید با مشاهده عینی دستگاه قضایی همراه باشد، بلکه انتظار است مستندات آن‌ها را در طرح دیدگاه‌هایشان مطالبه و مطابق قانون با آن‌ها برخورد کند. دستگاه قضایی باید آگاه باشد که طرح دیدگاه‌های خلاف واقع و مسموم تشویش اذهان عمومی و بی‌اعتمادی به ساختار امنیتی را به دنبال داشته‌است.