روزنامه جوان
1402/08/11
تلخ و شیرین آزادی ۱۳ محکوم به قصاص
جوان آنلاین: تلاش تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت به سرپرستی قاضی محمدشهریاری برای نجات برخی از محکومان به قصاص این بار با نجات ۱۳متهم که در جریان پروندههای جداگانه به قصاص محکوم شدهبودند، به سرانجام رسید.صبح دیروز آزادی دهمین گروه دستهجمعی محکومان به قصاص در ساختمان دادگستری تهران با حضور علی القاصی مهر رئیس کل دادگستری استان تهران، علی صالحی دادستان تهران، قاضی محمد شهریاری معاون دادستان و سرپرست دادسرای امور جنایی، علی اصغر مهرآباد و جمعی از خیرین رقم خورد.
ساعت حدود ۱۰:۳۰ صبح است و متهمانی که قرار است تا ساعات دیگر دستبند از دستان و پا بند از پاهایشان باز شود، یکییکی با بدرقه مأموران زندان وارد سالن جلسات شدند و در ردیف میانی سالن روی صندلی نشستند. صندلیهایی که آنها به آن تکیه زدهبودند، صندلیهایی بود که معمولاً مسئولان و دستاندرکاران قوه قضائیه برای برگزاری جلسات کاریشان روی آن مینشینند، اما اینبار بخت یار متهمانی بود که سالها پشت میلههای زندان در انتظار قصاص بودند و مسئولان قوه قضائیه این فرصت را برای آنها فراهم آوردهبودند تا از روی همین صندلیها به زندگی جدید لبخند بزنند. لحظاتی بعد تعدادی از اعضای خانواده این متهمان هم وارد سالن شدند و با دیدن پدر، مادر، شوهر و فرزندان خود که خبر داشتند به زودی به آغوششان باز میگردند، اشک شوق در چشمانش حلقه زد.
در ابتدای جلسه، علی صالحی دادستان تهران گفت: «من تشکری ویژه از اولیایدم دارم که بهرغم اینکه خداوند متعال به آنها حق قصاص دادهاست، اما به خاطر رضایت خداوند و ترویج فرهنگ گذشت و ایثار از حق قانونی خود گذشت میکنند و متهمی را که عزیزترین آنها را در حادثهای به عمد به قتل رساندهاند، میبخشند. این افراد همیشه در پیش خداوند ارج و قرب خاصی دارند.»
قدردان صلحیاران و اصحاب رسانه
پس از خوشامدگویی دادستان تهران، دکتر محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی هم با ارائه گزارشی از نتیجه تلاش تیم صلح و سازش گفت: «من از کمک و همراهی بیدریغ خیرین، اصحاب رسانه و صلحیاران تشکر و قدردانی میکنم که همیشه بدون هیچ چشمداشتی و فقط برای رضای خدا برای آزادسازی زندانیان تلاش میکنند.» وی ادامه داد: «تا کنون به حول و قوه الهی و با همت همه عزیزان به صورت گروهی ۱۰ جلسه آزادسازی جمعی محکومان به قصاص داشتیم و اینبار هم این آزادسازی در حضور رئیس کل دادگستری استان تهران و دادستان تهران انجام میشود. همچنان که در قرآن، احادیث و روایات ائمه اطهار بر صلح و سازش تأکید شدهاست و همچنین دستور ویژه رئیس قوه قضائیه، تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی چند سالی است برای جلب رضایت اولیایدم و نجات محکومان قصاصی از چوبه دار فعالیت خود را شروع کردهاست و بحمدالله با تلاش شبانهروزی صلح یاران که بدون هیچ چشمداشتی و به صورت رایگان در این راه خدمت میکنند، نتایج خوبی گرفتهایم. از طرفی در قانون هم تأکید شده اولین وظیفه قاضی تشویق طرفین دعوا به صلح و سازش است و به همین دلیل در دادسرای امور جنایی به محض اینکه پرونده قتلی تشکیل میشود، فعالیت تیم صلح و سازش هم شروع میشود و اگر در این مرحله به نتیجه رسید که پرونده از جنبه عمومی جرم به دادگاه ارسال میشود و اگر به نتیجه نرسید، تلاش تیم صلح و سازش تا پای چوبهدار ادامه دارد و ما در آنجا اتاقی را در نظر گرفتهایم که متهم و اولیا با هم مواجهه حضوری داشتهباشند. خوشبختانه در این مرحله هم ما موفق به جلب رضایت اولیایدم ۵۰ تا ۶۰ درصد محکومان به قصاص شدهایم.»
ترویج فرهنگ گذشت
در ادامه علی القاصی مهر، رئیس کل دادگستری استان تهران هم گفت: «امروز تعداد ۱۳ محکوم به قصاص با اقدام خداپسندانه اولیایدم که حق قانونی آنها اجرای حکم بود و تلاش صلحیاران به زندگی بازگشتند. اولیایدم با توجه به فشارهای روحی و روانی که برای اجرای حکم داشته با خدا معامله کردهاند و قطعاً اجر آن را از خدا خواهند گرفت و ما هم به صورت رسمی از این کار ارزشمند تقدیر میکنیم تا فرهنگ صلح و سازش در کشور ترویج پیدا کند. قطعاً انعکاس این کار خداپسندانه اولیایدم در تعالی و رشد بالندگی جامعه و ترویج معروفات اثر خوبی دارد.»
وی ادامه داد: «همه کسانی که در زندان به عنوان مجرم هستند آدمهای بدی نیستند و گاهی این افراد از سر اتفاق یا تقدیر و سرنوشت یا چه بسا به خاطر مشکلاتی که گریبانگیر خانوادههای آنهاست، دست به نزاعی میزنند که هرگز فکر نمیکردند باعث سلب حیات برادر دینیشان شود. از اینرو تلاش صلح یاران برای جلب رضایت اولیایدم پسندیده است. از طرفی هم در توبه باز است و افرادی که با گذشت اولیایدم از قصاص رهایی مییابند، امید است حالا که زمینه بازگشت آنها به جامعه فراهم شده از گذشته خود عبرت بگیرند و زندگی شرافتمندانهای را انتخاب کنند.» میخواهم پدری کنم
یکی از محکومان به قصاص، ۱۱ سال قبل همسرش را در درگیری به قتل رسانده و فرزندانش را یتیم کردهبود. او دو بار برای اجرای حکم پای چوبهدار رفتهاست، اما با تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی به سلولش بازگشتهبود و در نهایت فرزندانش او را بخشیدند.
فکر میکردی بخشیده شوی؟
من ۱۱ سال زندان بودم و الان هم ۵۰ سال سن دارم. در این مدت دو بار پای چوبه دار رفتم و طعم مرگ را از نزدیک چشیدم. لحظات سختی بود، وقتی میخواستند طناب دار را به گردنم آویزان کنند، اما فرزندانم به من مهلت دادند و در نهایت هم مرا بخشیدند. الان خیلی خوشحالم که میخواهم آزاد شوم و تصمیم دارم برای فرزندانم پدری کنم، چون آنها به خاطر خطای بزرگی که کردم در این مدت بیمادر و بیپدر بودند.
چه شد که همسرت را به قتل رساندی؟
آن روز فرزندانم مدرسه بودند و من و همسرم در خانه بودیم. قرار بود آخر هفته به خانه یکی از بستگان برویم، اما من کار داشتم و نمیتوانستم بروم که با همسرم مشاجره کردیم و لحظاتی بعد درگیری ما بالا گرفت و وقتی به خودم آمدم دیدم همسرم خفه شدهاست. واقعاً حادثه یک لحظه رخ میدهد و پشیمانی هم فایدهای ندارد و الان میگویمای کاش عصبانی نمیشدم و خشمم را کنترل میکردم.
در این مدت زندان چگونه بر شما گذاشت؟
خیلی سخت، اما لحظههای خوبی هم داشت. زمانی که با قرآن انس گرفتم با اینکه سواد نداشتم، قرآن را حفظ کردم و حتی سواددار شدم.
اولین کاری که پس از آزادی انجام دهی، چیست؟
به بهشت زهرا میروم و از همسرم حلالیت میطلبم و برایش خیرات کنم. سرقت خونین
در میان زندانیهایی که قرار است آزاد شوند، دو زن هم دیده میشوند که هر کدام در حادثههای جداگانه مرتکب قتل شدهاند. یکی از آنها زن جوانی است که شش سال قبل با همدستی خواهرش و سه مرد دیگر پیرمرد پولداری را به خاطر سرقت اموالش به قتل رسانده و به جرم معاونت در قتل به حبس و ردمال محکوم شدهبود. او به خبرنگار ما گفت بهترین دوران عمرش را در زندان به سر بردهاست.
چه شد که در دوران جوانی راهی زندان شدی؟
وسوسه پولدار شدن. میخواستم خیلی زود پولدار شوم و همراه خواهرم و دامادمان و دو نفر از دوستانش نقشه سرقت از خانه پیرمرد پولداری را طراحی و اجرا کردیم و در آن حادثه دستمان به خون او آلوده شد.
پولدار شدی؟ نه، حدود ۱۰ میلیون تومان سرقت کردیم و سهم من یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان شد.
پیرمرد را از کجا میشناختی؟
دو ماهی بود در خانه پیرمرد پولدار حوالی شهران کار میکردم، یک شب که خانه خواهرم میهمان بودم به آنها گفتم صاحبکارم پولدار است و دامادمان که خلافکار بود، نقشه سرقت را کشید. اول قبول نکردم، اما آنقدر مرا وسوسه کردند که راضی شدم.
شما مرتکب قتل شدی؟
نه، من معاونت داشتم و به حبس و رد مال محکوم شدم، اما، چون پولی برای رد مال نداشتم، در زندان بودم تا اینکه خیرین پرداخت کردند. البته اولیایدم قاتل را هم بخشیدند. بخشش پس از ۲۷ سال
یکی دیگر از محکومان به قصاص که بخشیده شد، ۲۷ سال قبل به خاطر یک مشاجره لفظی جان مرد دیگری را گرفتهبود. متهم آن زمان تازه داماد بود، اما الان مرد میانسالی است که موهای سر و محاسنش سفید شدهاست.
فکر میکردی دوباره به زندگی برگردی؟
واقعیتش من هرگز فکر نمیکردم طعم آزادی را بچشم، چون جان فرد دیگری را گرفتهبودم و بر اساس قانون و حق اولیایدم باید قصاص میشدم، اما تلاشهای تیم صلح و سازش و قاضی شهریاری نتیجه داد و اولیای دم بزرگی کردند و پس از ۹ سالی که من در زندان بودم، مرا بخشیدند و در واقع به گفته خودشان با خدا معامله کردند.
اما شما ۲۷ سال قبل قتل کرده بودی؟
بله، آن زمان من تازه داماد بودم و ۲۱ سال سن داشتم و در مغازه فست فودی کار میکردم. آن روز به خاطر کلکل سادهای درگیر شدم و این حادثه رخ داد. پس از آن به ترکیه فرار کردم و تا سال ۷۸ در رستورانی مشغول به کار شدم، اما از دوری زن و خانوادهام خسته شدم و به ایران بازگشتم و بازداشت شدم.
پس از آزادی چه تصمیمی داری؟
میخواهم پیش همسرم بروم و از او و خانوادهام که در این مدت عذابشان دادم، عذر خواهی و بعد هم شروع به کار کنم. البته میخواهم هر سال مقداری از پساندازم را برای کمک به آزادی زندانیان اختصاص دهم.
قتل سرخابی
متهمان هر کدام در جریان حادثهای در سالهای قبل مرتکب قتل شدهبودند و قصههای زندگی و درگیری آنها با هم تفاوت داشت. تعدادی از آنها در گفتگو با خبرنگار ما از حادثه، مشقتهای زندان و امید به زندگی برای عبرت و درس گرفتن افراد دیگر گفتند. در میان متهمان مرد میانسالی قرار دارد که در دوران جوانی به خاطر موضوعی پیش پا افتاده دوستش را به قتل رساندهبود و الان پس از گذشت ۲۳ سال از حادثه میخواهد طعم آزادی را بچشد.
الان که داری آزاد میشوی چه حسی داری؟
نمیتوانم حسم را در قالب کلمه و جمله بیاورم، اما خیلی خوشحالم و تازه قدر زندگی را فهمیدهام. اماای کاش آن حادثه رخ نمیداد و دوستم الان زندهبود.
چرا آن حادثه رخ داد؟
باور کنید همهاش بر میگردد به عدم کنترل خشم وگرنه من با دوستم هیچ اختلافی نداشتم. من عاشق رنگ سرخ بودم و پرسپولیسی و دوستم عاشق رنگ آبی و استقلالی بود. البته ما اختلاف مالی کوچکی هم داشتیم، اما روز حادثه به خاطر طرفداری از تیمهای محبوبمان با هم درگیر شدیم و من چکشی برداشتم و به سرش زدم.
چه سالی مرتکب قتل شدی؟
سال ۷۹ بود.
۲۳ سال زندان بودی؟
نه. واقعیتش روز حادثه جسد دوستم را داخل خیابان رها کردم و مأموران هم هیچ ردی از من پیدا نکردند و من به خاطر ترس از آبرویم، سکوت کردم، اما چند سال بعد عذاب وجدان گرفتم و خودم را معرفی کردم.
چه شد که بعد از چند سال عذاب وجدان به سراغت آمد؟
با اینکه راز قتل را هیچ کسی نمیدانست، چند سال بعد برای زیارت به کربلا رفتم و در آنجا دوستم به خوابم آمد و من تصمیم گرفتم برای اینکه به آرامش برسم خودم را معرفی کنم.
فکر میکردی اولیایدم تو را ببخشند؟
نه، اما امید داشتم، چون وقتی خودم را معرفی کردم، احساس کردم با خدا معامله کردهام. خدا را شکر الان هم پس از حدود ۱۵ سال پشت میلههای زندان اولیای دم مرا بخشیدند. البته در زندان هم کارهای خیر انجام میدادم، مثلاً به افراد مسن و بیمار کمک میکردم.
سایر اخبار این روزنامه
جنگ حق و باطل / راه نفت و ارزاق اسرائیل را ببندید
اینترنشنال علیه خودش موضع گرفت!
ناوگان حمل و نقل پایتخت روی ریل برقی سازی
مؤلفههای نظریه جنسی اسلامی
نقرهداغ شرکتهای حامی رژیم موقت اسرائیل
بهخاطر غزه
ادا و اطوار حرفهای بودن
«ضربات دردناک» به تلآویو در اولین روز جنگ زمینی
شمارش معکوس «ساعت صفر» جبهه مقاومت
عذاب وجدان جهانی مقابل دغدغه عادیسازی عربی!
نباید جسارت را از مدیران جسور و فعالان اقتصادی سالم سلب کرد
تلخ و شیرین آزادی ۱۳ محکوم به قصاص
معجزه شفافیت زیان شرکتهای دولتی را علاج کرد