فریاد‌هایی که از کمپ‌های ترک اعتیاد شنیده می‌شود

بامداد جمعه دوازدهم آبان کمپ ترک اعتیاد کومله شهرستان لنگرود در استان گیلان دچار حریق شد و در آن حادثه ۳۳ مرد جوان و میانسال که برای ترک اعتیاد و به امید بازگشت به زندگی در آنجا تحت درمان بودند، در آتش سهل‌انگاری و عدم‌رعایت اصول ایمنی زنده زنده سوختند و تعدادی هم زخمی و راهی بیمارستان شدند. به خاطر عمق فاجعه، این حادثه با واکنش‌های زیادی از سوی مسئولان روبه‌رو شد، اما این گوشه‌ای از فریاد‌هایی بود که از کمپ‌های ترک اعتیاد به آسمان بلند شد و به گوش مسئولان رسید. کمپ‌های ترک اعتیاد معمولاً پناهگاهی برای معتادانی است که تصمیم گرفته‌اند پس از درمان دوباره با جانی تازه به جامعه بازگردند و زندگی جدیدی را بدون دغدغه‌ها و گرفتاری‌های قبلی آغاز کنند. اکثر این کمپ‌ها به خصوص کمپ‌های غیر‌قانونی که همچون قارچ در اطراف شهر‌ها بدون هیچ نظارتی سر از خاک بیرون می‌آورند، نه‌تن‌ها درمانگر نیستند که بعضی از آن‌ها مکانی برای مصرف مواد‌مخدر و درآمد‌زایی برای صاحب کمپ تبدیل شده‌است.
قتل، آدم‌ربایی، شکنجه و گروگانگیری برای تصاحب اموال پرونده‌هایی است که برای صاحبان یا کارکنان این کمپ‌ها هر چند روز یک‌بار در محاکم قضایی تشکیل می‌شود. هر چند که در اکثر این پرونده‌ها و به خصوص قتل‌هایی که صورت می‌گیرد با توجه به بیماری فرد فوت‌شده و شرایط دیگری که وجود دارد، قتل شبه‌عمد تشخیص داده‌می‌شود و در نهایت هم پس از چند سال زندان متهم با پرداخت دیه آزاد و پرونده مختومه می‌شود، اما این پرونده حکایت از عمق فاجعه‌ای دارد که در کمپ‌های غیر‌مجاز هر روزه رخ می‌دهد. به عنوان مثال چند روز قبل، خبر مرگ مشکوک مرد جوانی به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اعلام شد. مرد معتادی پس از اینکه در کمپ حالش بد شده‌بود، برای درمان به بیمارستان منتقل می‌شود، اما ساعتی بعد به طرز مشکوکی فوت می‌کند. در حالی که کارکنان کمپ ترک اعتیاد مدعی بودند مرد معتاد به خاطر اعتیادش فوت کرده، تیم جنایی متوجه آثار ضرب و جرحی روی بدن مرد جوان شدند که حکایت از آن داشت قبل از فوتش مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار گرفته‌است. در چنین شرایطی بازپرس دستور بازداشت تعدادی از کارکنان کمپ را صادر کرد و در نهایت با اعتراف متهمان مشخص شد مرد فوت شده به خاطر بیماری‌اش نتوانسته ادرار خود را کنترل کند و به همین دلیل آن روز در سه نوبت از سوی یکی از کارکنان کمپ مورد شکنجه قرار گرفته و به شدت کتک خورده و در نهایت هم فوت کرده‌است. از سوی دیگر فارغ از حادثه‌های جنایی که در بعضی از کمپ‌ها اتفاق می‌افتد، به نظر می‌رسد آنچه در این کمپ‌ها برای ترک اعتیاد معتادان رخ می‌دهد، چرخه باطلی است که نتیجه‌ای جز به‌وجود آمدن مشکلات روحی و روانی بیشتر برای افراد تحت درمان ندارد.
این افرد باید در طول مدت درمان از سوی مددکاری متخصص در رشته روانکاوی یا روانشناسی تحت درمان قرار بگیرند تا ترغیب به ترک اعتیاد شوند. هر چند فرآیند این دوره درمان، حداقل یک سال است، اما علاوه بر اینکه این طول درمان رعایت نمی‌شود، به گفته همین متهمانی که بازداشت می‌شوند، در این کمپ‌ها خبری از مددکار و روانشناس نیست و کارکنان با توسل به زور و انواع شکنجه‌ها برای بیماران نسخه می‌پیچیند. جالب‌تر از آن کارکنان و یا مستخدمان همین کمپ‌ها از بین معتادان قلچماقی انتخاب می‌شوند که مثلاً یک دوره قبل در همان کمپ برای ترک اعتیاد بستری بودند. این افراد نه تخصصی و نه تجربه‌ای در درمان معتادان دارند و فقط به خاطر هیکل درشتی که دارند برای اعمال زور و کنترل کمپ آن‌ها را به کار می‌گیرند. به همین دلیل افراد به اصطلاح درمان‌شده وقتی از کمپ ترک اعتیاد بیرون می‌آیند، دوباره به چرخه اعتیاد می‌افتند.
حال باید دید کمپ‌هایی که با نام‌های زیبا همچون آرامش، آسایش، امید به زندگی، خانواده‌های گرفتار را با معضل اعتیاد فریب می‌دهند و برای آن‌ها جز دود شدن هزینه‌های مالی‌شان، نتیجه دیگری ندارد تا چه زمانی باید از دید نظارت مسئولان مخفی بمانند و به فعالیت‌های غیر‌قانونی خود ادامه دهند. البته بهزیستی به عنوان نهادی که مجوز فعایت کمپ‌ها را صادر می‌کند و بر اساس قانون وظیفه نظارت بر عملکرد و رعایت اصول ایمنی کمپ‌ها را برعهده دارد، مدعی است در قبال کمپ‌های غیر‌مجاز که تعدادشان هم کم نیست، هیچ مسئولیتی ندارد، بنابراین علاوه بر نظارت دقیق برای حل ریشه‌ای کمپ‌های ترک اعتیاد، می‌طلبد از سوی مسئولان قانون مربوط به ایجاد کمپ‌ها و نظارت بر آن‌ها بازنگری شود و چنانچه لازم است، تغییراتی در قانون برای حفظ جان افراد تحت درمان در آن مکان‌ها و جلوگیری از اتفاقات تلخ احتمالی صورت بگیرد.