دردسر بلاتکلیفی فدراسیون‌ها قبل از المپیک

تعیین تکلیف مدیریتی فدراسیون‌ها یکی از چالش‌های همیشگی ورزش ایران بوده و هست. اتمام دوره ریاست، اداره فدراسیون با سرپرست و نامعلوم بودن زمان برگزاری مجامع انتخاباتی، مشکلاتی دائمی هستند و فرقی هم نمی‌کند مسئولیت وزارت ورزش برعهده چه کسی است.
با اینکه همه دم از اصول مدیریتی می‌زنند، اما در عمل مسیر دیگری را می‌روند. طی سال‌های گذشته و در ادوار مختلف، فدراسیون‌ها بار‌ها با معضل بلاتکلیفی در پست ریاست مواجه شده‌اند. ریاست برخی به پایان رسیده و تکلیف انتخاباتشان مشخص نیست، برخی رؤسا پست‌های بالاتر را قبول کرده و دوشغله هستند و تعدادی از فدراسیون‌ها نیز به مدت طولانی با سرپرست اداره می‌شوند. البته امسال باید بحث ابطال انتخابات چند فدراسیون را نیز به چالش‌های موجود اضافه کنیم. در حال حاضر تا چند روز دیگر دوران ریاست داورزنی در والیبال تمام می‌شود، دوره شش ماهه سرپرستی داوری در دوومیدانی به پایان رسیده، اسبقیان رئیس فدراسیون جانبازان و توان‌یابان یک پست جدید در وزارتخانه گرفته و سه فدراسیون کشتی، ژیمناستیک و ناشنوایان نیز با بحران ابطال نتایج انتخابات مواجه هستند. این ابهام مدیریتی در حالی است که تابستان سال آینده رویداد مهمی به نام بازی‌های المپیک و پارالمپیک را در پیش داریم. متأسفانه ورزش ما معمولاً پیش از حضور در میادین مهم با چنین چالش‌هایی مواجه بوده است. البته این چالش‌ها قابل حل هستند و می‌توان از آن‌ها پیشگیری کرد، ولی هر بار موضوع و بهانه‌ای باعث می‌شود وضعیت به حالت بحرانی برسد.
در بازی‌های پاریس چشم امید همه به کشتی است. والیبال هم یکی از رشته‌های محبوب مردم محسوب می‌شود و با نتایج ضعیفی که گرفته همه منتظرند تا ببینند سرنوشت تیم‌ملی چه خواهد شد. از سوی دیگر مدیریت فدراسیون جانبازان و توان‌یابان موضوعی نیست که رئیسش دوشغله و در جلسات مهم غایب باشد. بسیاری از شانس‌های مدال ورزش ایران در پارالمپیک پاریس زیر نظر این فدراسیون فعالیت می‌کنند و رو به پایان بودن دوران ریاست اسبقیان توجیه خوبی برای ادامه این وضعیت نیست. از طرفی داستان ابطال مجامع انتخاباتی نیز از چند جهت باید مورد توجه قرار گیرند؛ زیر سؤال رفتن وجهه ورزش کشور، به خطر افتادن آینده رشته‌های مربوطه و همچنین از دست دادن زمان طلایی برای آماده‌سازی تیم‌ها و اعزام آن‌ها به تورنمنت‌های بین‌المللی. اینکه چرا در مجامع بی‌قانونی صورت می‌گیرد و کار به شکایت و ابطال می‌کشد یکی از ابهامات است. دیگر اینکه چرا وزارت ورزش نسبت به آرا صادر شده انفعال به خرج می‌دهد و تکلیف آن‌ها را روشن نمی‌کند.
تعلل بیش از حد در تشکیل مجامع انتخاباتی مسئله امروز و دیروز نیست. رها کردن فدراسیون‌ها به حال خود همه چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. به عنوان مثال اگر قرار به انتخاب سرمربی جدید باشد، یا باید تیم‌ملی را منتظر انتخاب رئیس جدید نگه داشت یا اینکه رئیس جدید می‌آید و انتخاب رئیس قبلی را ملغی می‌کند. از طرفی بلاتکلیفی طولانی فدراسیون‌ها را به حاشیه می‌کشانند. اینکه فلان رئیس یا نامزد احتمالی برای گرفتن رأی اعتماد چه روشی را انتخاب می‌کند خود یک چالش بزرگ است.
۱۰۰ روز از روی کار آمدن کیومرث هاشمی می‌گذرد و او با گرفتن رأی اعتماد از مجلس، مسئولیت سنکین ورزش کشور را برعهده گرفته است. جامعه ورزش این انتظار را دارد مدیری که سابقه ریاست کمیته ملی المپیک را دارد، اهمیت بلاتکلیفی فدراسیون‌ها را بیش از پیش درک کند و در جهت رفع آن دست به کار شود. سال المپیک و پارالمپیک را پیش‌رو داریم و هر روز که تعلل شود نتیجه‌اش را در پاریس خواهیم دید. در بازی‌های پاراآسیایی حاصل سوءمدیریت‌ها عیان شد و باید خوشحال باشیم که کاروان پاراآسیایی جور آن‌ها را کشید. نباید دست روی دست بگذاریم و منتظر سقوط در پاریس بمانیم.