ورزش مدیر واقعی می‌خواهد

مطرح کردن برخی مسائل از سوی برخی مدیران ورزش را به حاشیه می‌کشاند، به ویژه وقتی مصرانه روی اشتباهات عجیب خود پافشاری می‌کنند و بعد هم که با واکنش عمومی مواجه می‌شوند، گلایه می‌کنند چرا هیچ‌کس قدر آن‌ها را نمی‌داند!
صرف اینکه فلانی قبلاً ورزشکار بوده و افتخاراتی را در جوانی برای کشور کسب کرده است، تضمینی برای موفقیتش در عرصه مدیریت نیست. متأسفانه این دیدگاه نادرست در جامعه وجود دارد که ورزشکاران پس از پایان دوران قهرمانی می‌توانند به عرصه‌های مدیریت وارد شوند و موفقیت‌های‌شان را تکرار کنند. در اینکه مدال‌آوران و قهرمانان ما برای طی کردن پله‌های ترقی سختی‌های زیادی را به جان می‌خرند، تردیدی نیست و شکی نداریم همه آن‌ها سرمایه‌های کشورمان هستند. دقیقاً به همین خاطر نباید با تصمیمات نادرست و گماردن بدون برنامه ورزشکاران در یک پست مدیریتی سرمایه‌سوزی کنیم.
ورزشی بودن مدیران ورزشی قطعاً تأثیر زیادی در درک شرایط، ارزیابی مسائل و برنامه‌ریزی‌های آتی می‌گذارد، اما این همه ماجرا نیست و فاکتور‌های دیگر هم برای موفقیت نیاز است. دادن اطلاعات و آمار در خصوص فعالان ورزش یک شهر نسبتاً کوچک کار سختی به نظر نمی‌رسد، اما اگر مسئول این کار حتی با داشتن سابقه ورزشی، تجربه و تبحر لازم در عرصه مدیریت را نداشته باشد، قطعاً در ارائه یک آمار ساده نیز به مشکل برمی‌خورد. متأسفانه در سپردن مسئولیت‌ها به افراد فاقد صلاحیت سختگیری خیلی زیادی نمی‌شود. این مسئله در حوزه ورزش بار‌ها دیده شده است و موضوع قابل کتمانی نیست.
معمولاً پست‌های مهم قبل از روی کار آمدن نفر اصلی بین حامیان، مشاوران و حلقه نزدیک به فرد اصلی تقسیم می‌شود. سایر مسئولیت‌ها نیز به افراد حاضر در حلقه دوم می‌رسد و آن‌ها در نهایت نفرات نزدیک به خود را برای پست‌های باقی مانده انتخاب می‌کنند. در کل فاکتور‌های اصلی و حرفه‌ای مدیریت جایی در اولویت‌های اصلی ندارند. درست همین جاست که انتخاب‌های نابجا تیشه به ریشه ورزش می‌زند و اثراتش تا مدت‌ها باقی می‌ماند. مدیران بالادستی باید در مورد انتخاب‌ها و همچنین سپردن مسئولیت‌ها به افراد مورد اعتماد خود پاسخ دهند. ورزشی‌بودن افراد تنها یکی از ملاک‌ها محسوب می‌شود و نمی‌توان آن را بهانه‌ای برای بی‌کفایتی و سوءمدیریت‌ها قرار داد. آقایان قبل از انتخاب نهایی خود باید رزومه کاری فرد را بررسی کنند و به سوابق آن مطلع باشند. اینکه یک نفر قبلاً مدال گرفته و روی سکو رفته است، به خودی خود دردی از مشکلات مدیریت ورزش کشور دوا نمی‌کند. در این سال‌ها چهره‌هایی بودند که بعد از دوران قهرمانی به سمت میز‌های مدیریت سوق پیدا کردند و در فدراسیون‌ها پست گرفتند، ولی چند نفر از بین آن‌ها موفق شدند و به هدف‌شان رسیدند؟ لزوماً هر کسی مدال المپیک، جهانی، آسیایی و کشوری دارد، به درد ریاست فدراسیون، هیئت‌ها، نایب‌رئیسی و حتی حضور در ورزش شهر‌های کوچک هم نمی‌خورد، مگر اینکه در سطح کلان برای حفظ و استفاده از ظرفیت ورزشکاران برنامه‌ریزی داشته باشیم. آن‌ها که شرایط اولیه را دارند، باید به سمت کسب تجربه در عرصه‌های مدیریت آن هم در سطوح پایین‌تر سوق دهیم و اجازه دهیم با گذشت زمان و کسب تجربه لازم، پله‌های ترقی را یک به یک طی کنند، نه اینکه برای ادای دین در قبال حمایت در دوران انتخابات و زدوبند‌های پشت پرده سرمایه‌های‌مان را قبل از شکوفایی بسوزانیم. وضعیت این‌روز‌های حوزه ورزش نشان می‌دهد، قبای مدیریت، حتی با داشتن سابقه تحصیلات مرتبط و ورزشی، به تن خیلی‌ها گشاد است، به همین خاطر مدیران ارشد نباید به خاطر اهداف شخصی و غیره، منفعت ورزش کشور را زیرپا بگذارند و از اختیارات خود سوءاستفاده کنند.