روزنامه خراسان
1402/08/27
«خجو»؛راوی قصه زنان ماهیگیر
اکرم انتصاری | روزنامهنگاراطرافیانش او را «خَجو» صدا میزنند. دهه هفتادی است و 24ساله. «خدیجه قدسینژاد» در جزیره هنگام به دنیا آمدهاست و همانجا زندگی میکند، پدرش بازنشسته اداره برق است و مادرش صیاد. زندگیاش با همسنوسالهایش زمین تا آسمان تفاوتدارد. بیشتر عمرش را روی دریا و در قایق گذرانده تا ماهی صیدکند. در دوره او، جزیره هنگام فقط مدرسه راهنمایی داشت اما خجو برای گذراندن دوره دبیرستان مسیر 53کیلومتری هنگام تا یکی از روستاهای قشم را در سه فصل سال با قایق میرفت و میآمد تا دیپلمش را بگیرد. هزینه زیادی داشت ولی این تصمیم خجو بود. همسرش محمدرضا، در جزیره قشم کارمیکند. 10 ماهاست با آمدن کیهان به جمع خانواده، مادر هم شدهاست. پیداکردنش سخت است و وقتی با او قرار گفتوگو میگذارم یک ساعت مانده است به این که دوباره برای صید به دریا برود، در طول گفتوگو پسرکوچولویش هرچند دقیقه یکبار خودش را به مادرش میرساند و صدای قربانصدقهرفتن خجو را میشنوم. دختر ماهیگیر گزارش ما معتقد است قصه نفتکش و ناخداها را همه میدانند و خواندهاند اما کمتر کسی قصه زنان ماهیگیر را گفتهاست. روش ماهیگیری او و خانمهای جزیره با بقیه فرقدارد. آنها با قلاب به سراغ صید ماهی میروند و به همین دلیل ممکن است یک روز سبدشان پر از ماهی شود و روزی با سبدخالی به شهر برگردند. خجو یک قایق 14فوتی با موتور5 اسب بخار هم دارد که به اندازه 2نفر است. از وقتی کیهان به دنیا آمدهاست قایق خودش را بالاکشیده و با قایق مادرش که بزرگتر است و 3نفر میتوانند سوارش شوند به دریا میرود. او یک صفحه اینستاگرامی هم دارد تا مردم بیشتر با صیادی او و زنان ماهیگیر جزیره آشنا شوند. آنچه امروز میخوانید برشی از زندگی خجو و زنان جزیره هنگام و یک قصه کمتر گفتهشده است.
قایقهای زنانه بیشتر از 2، 3 تا نیست ترجیح میدهم خدیجه را شبیه اطرافیانش صداکنم. از خجو میپرسم چطور ماهیگیری به یک کار جدی برایت تبدیلشد؟ میگوید: «این جا از قدیم وقتی مردها با لنجهای بادبانی سفرمیکردند خانمها مجبور بودند برای امرار معاش با قایقهای چوبی به دریا بروند و ماهی بگیرند. زیاد دور نمیشدند ولی کارشان این بود. حتی با این که پدرم سفرهای طولانی نمیرفت مادر و مادربزرگم هم ماهیگیری می کردند. آنها به دلیل علاقهای که به این کار داشتند، اوایل با قایقهای پارویی به دریا در نزدیکی ساحل میرفتند. بعد که قایقهای پیشرفتهتر مانند قایقهای موتوری آمد، برای خودشان یک قایق موتوری گرفتند و به دریا رفتند. من دو خواهر و یک برادر بزرگتر از خودم دارم. برادرم صیاد است اما خواهرانم اهل ماهیگیری نیستند ولی من چون از بچگی به صیادی علاقهداشتم راه مادرم را در پیشگرفتم. در حال حاضر یک جورهایی همه خانمهای جزیره، صیادی را بلدند یا با همسر و پدر و برادرشان به دریا میروند یا تنها ولی در کل تعداد قایقهایی که یک خانم پشتش بنشیند و جاشو و ناخدا همگی خانم باشند بیشتر از 2، 3تا نیست.» ماه باشد تا 11شب روی دریا میمانیم خجو هر روز برای دریا رفتن وقتمیگذارد. دریا رفتن برای او به یک کار روتین روزانه تبدیل شدهاست. از او میخواهم یک روز کاری خودش را برایمان موبهمو تعریفکند. روایت او اینچنین است: «هر روز که هوا توفانی نباشد دریا میرویم. بعضی وقتها از صبح میرویم و تا بعدازظهر روی آب میمانیم. بعضی روزها هم که دریا موج دارد صبرمیکنیم تا باد کمتر شود. اگر آبوهوا اجازه داد از ساعت یک ظهر تا 8شب روی دریا میمانیم و اگر ماه باشد بیشتر هم میشود ماند. اگر بخواهم یک صبح تا شبمان را تعریف کنم اینطور است که هوا خوب باشد قبل از اذان صبح بیدار میشویم و بعد از این که نماز را در خانه خواندیم، به سمت قایقها راه میافتیم. سوار قایقهایمان میشویم. تا نشانهای که قرار است در آنجا ماهیگیریکنیم، میرویم و بعد لنگر میاندازیم. اگر ماهی بگیریم که کارمان را شروع میکنیم و وقتی موفقنشویم چندبار جابهجا میشویم. حتی اگر ماهی بگیریم تا ظهر هر یک ساعت یک بار جابهجا میشویم تا صید بهتری داشتهباشیم. جریان آب خوب باشد تا بعدازظهر روی دریا میمانیم چون جریان دریا در طول روز بین 3تا4بار عوض میشود، اگر خوب نباشد برمیگردیم تا کمی استراحتکنیم. در صورتی که بعدازظهر هوا خوب باشد دوباره به دریا میرویم. همهچیز بستگی به ماه و جریان آب دارد. مثلا اگر ماه در آسمان باشد تا 11شب هم روی دریا میمانیم.» همه جاهایی که میرویم، آنتن ندارد شاید ماهیگیری چند خانم تکوتنها روی چند قایق از دور کار قشنگ و هیجانانگیزی بهنظر بیاید اما این کار پر از چالش و دلنگرانی است. خجو میگوید: «خود دریا رفتن چالش است. هرقدر روی دریا تجربه داشتهباشم نمیتوانم بگویم هیچ خطری تهدیدم نمیکند. یکهو ممکن است توفان شود، قلاب یا ابزار خطرناکی که با آن کار میکنیم مشکلساز شود، قایقهای قاچاق یا ترالی که از کنارمان میگذرند، خطرساز شوند. بارها پیش آمدهاست که اینها با قایقهای ماهیگیری تصادفکردند. موارد مختلفی هست. ممکن است موتور قایق خرابشود یا بنزین تمام کنیم. خلاصه کلی خطرات اینطوری هست که شاید روی دریا دردسرساز شوند. برای همین از قدیم برای این که مشکلی پیش نیاید هیچ قایقی به تنهایی به دریا نمیرود و یک قایقِ همراه دارد که در اصطلاح محلی به آن «سنگار» میگوییم. الان که گوشیهای تلفنهمراه هست اما ممکن است یه روز جایی برویم که آنتن نداشته باشد. برای همین همیشه یک سنگار همراهمان است که هیچ وقت از دیدمان خارج نمیشود. اگر چیز مشکوکی حسکنیم، میرویم و به سنگارمان سر میزنیم.» ماهیها را ارزان میخریدند، مجازی فروختیم! خجو در صفحه اینستاگرامش ماهیهای صیدشده را هم به فروش میگذارد و به شهرستانها هم ارسالمیکند. از او میپرسم چه شد که فکر کرد صیادی را با خانمها ادامهدهد و در فضای مجازی بخشهایی از کارش را به اشتراکبگذارد. میگوید :«قیمت ماهی در جزیره نسبت به شهرهای بزرگتر بسیار ارزان است. ایده و همفکری همسرم بود که ماهیهایی را که صید میکنیم، به صورت پاککرده، با بسته بندی قشنگ و قیمت مناسب در فضای مجازی از طریق صفحه اینستاگرامی خودم به شهرهای دیگر ارسالکنیم تا بتوانیم پول بهتری از آن دربیاوریم. جدا از آن که 6ماه از سال فصل گردشگری است، خیلیها طرفدار غذاهای دریایی هستند و دوست دارند آن را امتحانکنند. آن موقعِ سال ما به جای این که ماهیهایمان را ارزان بفروشیم خودمان با آن غذای محلی میپزیم، برای مسافران سرو میکنیم و اینطور میتوانیم پول بهتری دربیاوریم. یکی از هدفگذاریهایمان هم راهاندازی یک اقامتگاه بومگردی است که یک آشپزخانه داشتهباشد تا ماهیهایی که صیدمیکنیم برای مسافران آمادهکنیم وگرنه مجبوریم ماهیها را این جا با یک پنجم قیمتی که در شهرها فروشمیرود، بفروشیم.» برای صید بعضی ماهیها باید در حال حرکت باشیم «همین الان [زمان تنظیم این گزارش] 10روز است که ما فقط ماهیهای کوچک میگیریم. بعضی وقتها هم بدون ماهی به خانه برمیگردیم. به این وقت سال «چله» میگویند که موقع تخمگذاری ماهیهای بزرگ است و این ماهیها سر قلاب نمیآیند. به همین دلیل ما چند روز است که فقط سراغ نشانههایی میرویم که ماهی کوچک دارند تا حداقل دستخالی به خانه نیامدهباشیم. ماهی شهری که همیشه هست اما ماهی شیر، تن و باراکودا (گرگ دریا که آروارههای قدرتمندی هم دارد) فصلی هستند. برای مثال صید ماهی شیر از فصل پاییز شروع میشود. روال کار ما اینطور است که هر روز در راه بازگشت از نزدیک ساحل برای طعمه فردا، خرچنگ زنده جمعمیکنیم و بعد به خانه برمیگردیم. روز و روزهای بعد هم این داستان ادامهدارد. البته طعمه همه ماهیها یکشکل نیست و طعمه بعضیها، ماهی مصنوعی است. روش صید هر ماهی هم متفاوت است. برای صید یک ماهی لنگر میاندازیم و ساکن میمانیم و ممکن است برای صید یک ماهی دیگر بکسلی کارکنیم. یعنی لنگر نمیاندازیم و در حال حرکت ماهی میگیریم.» اینها صحبتهای خدیجه درباره روش صید هر ماهی در روزهایی است که به دریا میروند.
مسیرهای دور را باید با GPSبرویم صید ماهی با قایقهای کوچک در اطرف جزیره هنگام دردسرهایی هم دارد که ممکن است برای هر صیادی پیش بیاید و مرد و زن هم نمیشناسد. خجو گریزی به این اتفاقات غیرقابل پیشبینی میزند و میگوید: «برای صید ماهی شهری تا 6مایل (حدود 10کیلومتر) بیشتر از جزیره دورنمیشویم ولی برای ماهی تن لازم است که تا 18،17مایلی (حدود 29کیلومتری) جزیره برویم و حتما باید خودمان یا قایقهای همراهمان جیپیاس داشتهباشند و از آنها دور نشویم. قایق من جیپیاس ندارد و همراه یکی از قایقهای مجهز به ماهیگیری میروم. خیلی وقتها هم پیش آمدهاست که قایقهایی که جیپیاس ندارند در دریا گمشدند و از یک جزیره دیگر سردرآورند. من تا بهحال در دریا گم نشدهام ولی خاله و پدربزرگم یک بار گم شدهبودند و به جای این که به جزیره هنگام بیایند در صلخ روستایی از توابع قشم در استان هرمزگان پیداشدند. وقتی به آنجا رسیدند مردم محلی به آنها سوخت دادند و راهنماییشان کردند تا بتوانند به جزیره برگردند.» ماهیگیری فقط با قلاب مزه میدهد خجو، مادر و خالههایش همه با قلاب ماهی میگیرند. این یکی از تفاوتهای اصلی ماهیگیریشان با مردان جزیره است. معتقدند ماهیگیری فقط با قلاب مزه میدهد حتی اگر ساعتهای طولانی روی آب بمانند و چیزی گیرشان نیاید. شروعمیکند و از دلایلش که رنگوبوی احترام به دریا و طبیعت را دارد، میگوید: «روزی 200، 300هزار تومان هم پول ماهیمان بشود، خدا را شکر به اندازه پول سوخت و دست خالی برنگشتن میشود. تورانداختن به محیطزیست آسیب میزند چون ماهی بزرگ و کوچک و خوراکی و غیرخوراکی نمیشناسد. خیلی چیزهایی که اصلا به دردمان نمیخورد مانند مرجانها، لاکپشتها و ... را از کف دریا میکشد و بالا میآورد. ما از قدیم هم این باور را داریم که ماهی که با تور صید میشود اصلا خوشمزه نیست چون وقتی داخل تورگیرمیافتد استرس به آن وارد میشود. الان هم میگویند در چنین شرایطی در بدن ماهی جیوه تولید میشود. اصلا از قدیم میگویند ماهی تور مزه ندارد.» ترال و قایقهای قاچاقی بدتر از کوسه هستند خدیجه و زنان صیاد از دیدن کوسه در دریا ترسی ندارند. او میگوید: «برای ما و صیادهای این جا کوسه مشکل نیست ولی پیش آمدهاست قایقهای قاچاقی به آنها برخورد کرده و قایقشان غرق شدهباشد. برای مادر و خالهام این اتفاق در روز روشن افتادهبود و یک قایق صیادی که داشت ماهیگیری میکرد نجاتشان داد. قایقهای صید ترال هم تعدادشان خیلی زیاد است. با این که باید بیشتر از 3مایل با جزیره فاصله داشتهباشند ولی اصلا رعایت نمیکنند و تا نزدیکی جزیره میآیند. خیلی وقتها پیشمیآید که با قایقهای کوچک و پارویی که در برابر آنها به چشم نمیآیند و در زاویه دیدشان نیست تصادفمیکنند. چندبار هم باعث غرقشدن قایقها شدهاند. بارها شده که درگیر توفانهای ناگهانی که به آن «فارسی» یا «سرایه» میگوییم، شدیم و وقتی روی دریا بودیم در این توفانها گیرافتادیم. بعضی وقتها قلاب در دستمان فرو رفته. مثلا یک بار که برای صید ماهی شیر و باراکودا رفتهبودیم قلاب در دستم رفت و نیاز به جراحی داشت. سریع برگشتیم. حدود 16مایل تا شهر و اولین مرکز درمانی فاصله داشتیم و تا قشم رفتیم تا با جراحی قلاب را از دستم دربیاورند. برای برادرم هم شبیه این اتفاق افتاد. مشکلات این چنینی همیشه هست، هر روز که دریا میرویم میفهمیم که ممکن است یک اتفاقی بیفتد.» بعد از 19سال مجوز صید خانمها صادر شد زنان صیاد جزیره هنگام سالهاست در انتظار مجوز صید بودند. آنها درخواستشان را از سال 83 ثبتکردند اما تازه چند ماه است که برای اولین بار مجوز صید را به خانمهای ماهیگیر دادهاند. یعنی آنها بیشتر از 19 سال برای این حق خود جنگیدند و امسال به هدف خود رسیدند.خدیجه درباره این مجوز و اهمیت آن میگوید: «من کوچک بودم که زنان جزیره این درخواست را ثبتکردند ولی همیشه رد میشد یا کسی خانمها را جدی نمیگرفت. اما حالا به لطف دوستان رسانهای و خبرنگاران توانستیم مجوز صید هم بگیریم. با این مجوز سهمیه سوخت داریم. خودمان و قایقهایمان بیمه میشویم و میتواند خیلی کمک حالمان باشد. الان چهارمین ماهی است که سهمیه سوخت میگیریم.» همه کارهای خانه روی دوش من نیست خدیجه در طول صحبتهایش بارها به حمایت مردان خانواده از صیادی او و مادرش اشاره میکند. از او میپرسم نگاه مردان جزیره به صیادی خانمها چیست که میگوید :«همیشه همسرم، پدرم و پدربزرگم پشتم بودند و تشویقم کردند وهمیشه حمایتگر بودند. هیچ وقت نشدهاست جلوی کارم را بگیرند. موضوع فقط صیادی نیست. در جزیره، خانمها همیشه دوشادوش مردانشان کارکردند؛ از صنایع دستی و گردشگری تا دوخت لباس سنتی، گرفتن روغن کوسه و صیادی. این موضوع هیچوقت برایمان عیب نبودهاست. خانمها در هنگام از وقتی دست چپ و راستشان را میشناسند گلابتوندوزی، دوخت نقاب و نقش حنا را یادمیگیرند. وقتی صیادینمیکنند دور هم جمع میشوند و این کارها را انجام میدهند. من خودم نقش حنا و دوخت نقاب را هم کارمیکنم و به دختران دیگر یادمیدهم. ما جزیره محرومی داریم و اینطور نیست که برای مردان کارهای مختلف و متنوعی وجود داشتهباشد. صیادی کار اصلی آنهاست و چند سالی هست که با آمدن گردشگر، کارهای مربوط به مسافران را انجام میدهند.» توضیح او درباره مدیریت کارهای خانه و صیادی این است :«این طور نیست که همه کارها را تنهایی انجام بدهم. برای مثال از ساعت یک ظهر که قرار است به دریا بروم همسرم و خواهرهایم بچه را نگه میدارند. این طور نیست که همه کارها روی دوش من باشد.»او در پایان می گوید:«راه اندازی یک اقامتگاه بوم گردی که از سال 97 دنبال مجوزهای آن هستیم ، می تواند ما را یک قدم به اهداف و رویاهایمان نزدیک کند چون باعث آبادانی جزیره می شود و طوری نشود که همه بومی ها ، کارگر سرمایه گذاران غیر بومی باشند.»
سایر اخبار این روزنامه
پایان تنش آبی 3500 روستا
ماجرای جنایت مسلحانه هفت تیرکش فراری!
نرمش اژدهای زرد در سانفرانسیسکو
مهر بایگانی بر طرح «بنزین برای همه»
پیام معنادار سردار به فرمانده گردانهای قسام
«مصحف رضوی» کاملترین قرآن 1400 ساله
زمینه سازی انتخابات پرشور؛ وظیفه همگانی
توطئه کوچ اجباری به المواصی
باید زمینه مشارکت فراهم بشود
خردهخیانتهای مرگآفرین برای زندگیمشترک
پرستاری با طعم شیمی درمانی!
هراس اسرائیلی آژانس!
رسوخ «مثنوی معنوی»در دورافتاده ترین روستاهای افغانستان
«خجو»؛راوی قصه زنان ماهیگیر