شامی که «من و تو» برایمان پخت!
[شهروند]شبکههای فارسیزبان آنسوی آب، چه ماموریتی دارند؟ عدهای خامطبعانه گمان میکنند این نوع شبکهها که با بودجههای گزاف راهاندازی و مدیریت میشوند، قصد دارند مخاطبان را سرگرم کنند یا حقایقی را به اطلاع مردم برسانند. درحالیکه سادهلوحانه است اگر فکر نکنیم چرا باید منبع یا منابعی، سالیانه 30میلیون دلار به شبکهای نظیر «من و تو» اختصاص بدهند! هرچند همین اواخر، بعد از اعلام خبر تعطیلی این شبکه، اتصال مالی آن به پنتاگون در گزارشهای مختلف بررسی شد. اما مهمتر آن است که بیندیشیم چرا ایالات متحده باید چنین مبالغ هنگفتی برای ایجاد شبکههای اینچنین هزینه کند؟ در واقع ذهن هر پرسشگر راستینی به این سمتوسو هدایت میشود که شبکههای فارسیزبان اینچنین، چه ماموریتی دارند؟ ما در ادامه گزارشهای این صفحه قصد داریم هر هفته به برخی از این ماموریتها بپردازیم؛ اقداماتی که شاید در برخورد اول چندان برجسته به نظر نیاید، اما نوعی ترفند فرهنگسازی در آنها نهفته است؛ فرهنگی بر پایه سبک زندگی غربی و به فراموشی سپردن ارزشهای دینی و حتی سنتهای فرهنگ شرقی. در این مطلب، به یک نمونه خواهیم پرداخت؛ برنامه «بفرمایید شام».
بفرمایید شام!
برنامه «بفرمایید شام» یکی از برنامههای پرطرفدار در سراسر اروپا و آمریکا بود که نخستینبار در سال 2005 از «کانال 4» بریتانیا روی آنتن رفت. بعد هم سرایت کرد به کشورهای دیگر اروپایی و بسیاری از آنها شروع به تولید چنین برنامهای کردند: آلمان، فرانسه، هلند، نروژ، سوئد، ایرلند، آمریکا و... در این برنامه چند نفر از شهروندان عادی یا معروف، تیمی تشکیل میدهند و هر بار منزل دیگری میروند تا دستپخت او را امتحان کنند. بعد از میلکردن غذا نیز به طرف مورد نظر نمره میدهند. در پایان، نمرات محاسبه میشود و فردی که بیشترین امتیاز را گرفته به عنوان برنده آن قسمت معرفی میشود. برنامه بهظاهر بسیار ساده است و نکته برجستهای ندارد. اما شبکه «من و تو» در سال 2010 اقدام به خرید امتیاز این برنامه کرد و تولید و پخش آن را کلید زد. با توجه به اینکه «بفرمایید شام» در هر کدام از کشورهایی که آن را تولید و پخش کرده بودند، توانسته بود مخاطبان فراوانی پیدا کند، طبیعتا دستاندرکاران «من و تو» نیز حدس میزدند برنامه تولیدی آنها طرفدار پیدا کند. همین اتفاق هم افتاد و بهزودی بخشی از مردم ایران تماشاچی این برنامه بودند. با این مقدمه، به نخستین گامهای ورود سبک زندگی غربی از طریق همین برنامه میپردازیم.
مشروب سر سفره ایرانی؟!
برنامه «بفرمایید شام» سالهای متمادی از شبکه «من و تو» پخش میشد و در تمام برنامههایش از ایرانیان ساکن کشورهای اروپایی و آمریکایی دعوت میشد تا در آن شرکت کنند. نکته قابل تامل این بود که در تمام برنامههایش نیز (بدون استثنا)، مشروب را سر سفرههای ایرانی میدیدیم. این در حالی است که اگر نگاهی به کتاب «مُسکِرات و مخدرات» (نوشته رودی مته، ترجمه مانی صالحی علامه) بیندازیم، متوجه خواهیم شد که مشروب مُسکِر (مستکننده)، هرگز همراه سفره ایرانی نبوده است. حتی در ایران باستان و پیش از ورود اسلام نیز مردم ایران همراه با غذا، مشروب نمیخوردند. این در حالی است که در آن زمان دین رسمی، آیین زرتشتی بود و اتفاقا براساس این آیین، مسکراتی نظیر مشروب، حرام دانسته نشده بود. در واقع با وجود اینکه در این آیین، حرام نبوده است، باز هم نوشیدنی مردم ایران سر سفره ایرانی نبود و فقط در آیینهای سنتی و جشنها و نظیر اینها مورد استفاده قرار میگرفت. بعد از ورود اسلام به ایران نیز به خاطر حرمت شرب خمر، همچنان سفره ایرانی، خالی از مشروب ماند. هرچند پادشاهان و اشراف در برخی مراسم همچنان از آن استفاده میکردند و گاهی درباره آن سختگیریهایی برای همه تعیین میکردند و گاهی نیز با سهلانگاری از کنارش میگذشتند. اما نکته مهم این است که سبک زندگی عامه مردم ایران، چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام، تناول غذا همراه با مشروب نبوده است. در واقع این دقیقا سبک زندگی مدرن غربی است که همراه با غذا مشروب هم مصرف میکنند.
سالانه یکمیلیارد دلار مشروب به ایران قاچاق میشود!
وائل حلاق، یکی از نظریهپردازان و مولفان فلسطینی، در یکی از آثارش (کتاب «دولت ممتنع») اشاره میکند غربیها بعد از انقلاب صنعتی و تسلط فناوری و جنگافزاری بر دنیا، گمان میکردند مسیر تاریخ را درست رفتهاند و تمام کشورهای دیگر نیز حتی به اجبار باید این راه را بروند! فارغ از اینکه این میزان ترجیح تفکر غربی بر فرهنگ و تمدن شرقی، فقط به نوعی توهم خودبرترپنداری برمیگردد، باید دقت داشت آنها در تغییر سبک زندگی مردم شرق از جمله مسلمانان هم تلاش بسیار کردند. هرچند مسلمانان همواره در طول تاریخ استعمار، در کشورهای مختلف علیه این نوع نگاه جنگیدند و حاضر به پذیرش آن نشدند. اما دنیای معاصر، عصر جنگ نرم است. در این عصر، نقشه کلی استعمار چنین است که از طریق سرگرمی، تفریح، رسانه، ورزش و... سبک زندگی غربی را وارد زندگی ممالک شرقی از جمله مسلمانان کنند. متاسفانه در بخشهایی از این جنگ نرم نیز موفق بودهاند. چنانچه اگر نگاهی به کتاب «راههای نفوذ دشمن» نوشته سیدمحمدحسین راجی بیندازیم، خواهیم دید متاسفانه مصرف مشروبات الکلی در ایران بالاست. به استناد این کتاب «امروزه در آمریکا 80درصد نوجوانان قبل از دوران دبیرستان، مشروب خوردن را تجربه میکنند.» طبق آمار این کتاب، متاسفانه در کشور ما هم اوضاع تاسفبرانگیز شده است: «همین حالا 200هزار معتاد به الکل در کشور داریم» و عجیب است بدانید «سالانه 200میلیون لیتر در ایران مشروب مصرف میشود که از این مقدار، حدود 80میلیون لیتر به ایران قاچاق میشود.» میدانید 80میلیون لیتر معادل چه مبلغی است؟ بنا به گفته مولف میشود مبلغی بالغبر «یکمیلیارد دلار»!
چرا قبح مصرف مواد الکلی را میریزند؟
طراحان استعماگر در تغییر سبک زندگی مردم مسلمان ایران، چند هدف را دنبال میکنند. اول اینکه با کمرنگکردن مُحرّماتِ اسلام در افکار عمومی مسلمانان، بین آنها و مذهبشان فاصله بیندازند. چرا؟ برای اینکه اولین گام برای استثمار و استعمار مردم مسلمان این است که آنها را با خود همراه کنند و ذهنیت مبارزه را در آنها از میان ببرند. دومین نکته این است که کشورهای اسلامی تبدیل به بازار محصولات غربی شود. اگر به همین عدد «یکمیلیارد دلار» دقت کنید، خواهید دید مبلغ هنگفت آن در جیب چه برندهای مواد الکلی و دستاندرکاران تولید و فروششان میرود. نکته بعدی نیز این است: زمانی که زندگی یک ایرانی مسلمان با زندگی غربی همراه شود، افکارش را نیز میتوان با تفکرات کشورهای غربی همسو کرد. در واقع میتوان به شکلی کاملا نرم و آهسته و بینزاع و جنگ، پایگاهی برای استعمار در منطقه ساخت. این است خطرات جنگ نرم که نمیتوان بهسادگی از کنارش گذشت.
راهکار مقابله با این نوع نفوذ چیست؟
راهکار اول، تبیین این جریان است. اینکه رسانههای داخلی با دقت برنامههای اینچنین را رصد کنند و خطراتش را به گوش عامه مردم برسانند. دومین راه این است، قبل از اینکه برنامههای پرطرفداران اینچنین در شبکههای فارسیزبان آنسوی آب راه بیفتد و مورد استقبال قرار گیرد، باید شبیه با آنها را همسو با فرهنگ اسلامی مردم ساخت تا دستکم بخشی از مخاطبان جذب برنامههای داخلی شوند. به همین منظور بود که برنامهای نظیر «بفرمایید شام» در ایران هم ساخته شد و دیدیم که اقبال زیادی هم بین مردم داشت. در واقع وقتی رسانههایی داشته باشیم که بتوانند بخش سرگرمی و تفریح مردم را پوشش بدهند، آنوقت درصد مخاطبان شبکههای مذکور پایینتر میآید. راهکار سوم، تقویت مسائل دینی در مردم است. این تقویت در خلاصهترین شکل، قبل از اینکه با حرف و شعار شکل بگیرد، با عمل شکل میگیرد: «يَـأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفعَلُونَ»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی را میگویید که به آن عمل نمیکنید؟ (سوره صف، آیه 2) خداوند در آیه بعدی همین سوره مبارکه میفرماید «كَبُرَ مَقتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفعَلُون»؛ نزد خدا گناهی بس بزرگ است چیزی را بگویید که خودتان به آن عمل نمیکنید. در واقع بیان چنین آیهای، انزجار ساحت الهی را از گفتار بیعمل، نشان میدهد. به این ترتیب، اگر نهادهای دینی در کشور میخواهند که مردم گوش به سخنانشان داشته باشند، قبل از هر کاری، باید خود به آنچه میگویند عمل کنند. اگر جوانی ناآگاه ببیند یکی از روحانیونی که دارد برای او درباره مضرات مشروب و حرامبودن آن در اسلام صحبت میکند، درحالیکه زندگی خودش سراسر مهر و عطوفت و سادهزیستی است و در عمل، شیفته خدمت به مردم است، آنوقت است که این سخنش نیز در دل آن جوان مینشیند. در واقع هرجا که مسئولان زندگی ساده و بیآلایشی داشتهاند و دیگران را به امری توصیه کردهاند، فایده داشته است، اما چنانچه برعکس باشد، طبیعتا نهتنها فایدهای نخواهد داشت، بلکه نتیجه عکس نیز خواهد داد.
فرماندهای که لباسهای زیر سربازان را میشست
ما اگر بتوانیم الگوهای مردم را بازتعریف و آنها را با زندگی بعضی از شهدا آشنا کنیم، خواهیم دید که فطرت پاک انسانی به سمت سلامت و هدایت میرود. سرهنگ خلیل صراف، از دوستان شهید خلبان عباس بابایی، در کتاب «پرواز تا بینهایت» روایت میکند که چند ماهی بود در مرکز فرماندهی، زیرپیرهن و شلوار سربازان شسته میشد. یعنی زمانی که آنها برای استحمام داخل محوطه مربوطه میرفتند و زیرپیرهنهای خود را بیرون میآویختند تا بعد از استحمام بیایند و آنها را بشویند، ناگهان میدیدند که تمامشان شسته شده! بعد از مدتی اما ماجرا کشف شد. مشخص شد شهید خلبان عباس بابایی که فرمانده پایگاه هم بود، مخفیانه میآید و زیرپیرهن و شلوار سربازان تحت امرش را میشوید و میرود. این است رفتار راستین بزرگمردان مسلمان این مرز و بوم؛ رفتاری که اگر یک جوان از مسئول مملکت ببیند، ناخودآگاه شیفتهاش میشود و دلش میخواهد دنبالهرو تعالیم اسلامی باشد که مسئول مربوطه سر در گرو آنها دارد. رفتاری که میتواند حتی جوانی بیقیدوبند را هم متحول کند.