ذبح حقیقت در غزه و دنیای نظاره گر

«تانک وارد بیمارستان الشفا در غزه شد.... نیرو‌های اشغالگر به بیمارستان الشفا یورش بردند و داخل اتاق‌های بیماران آتش گشودند و کاری که اشغالگران در بیمارستان الشفا انجام می‌دهند جنایت جنگی است» (منابع خبری).
اصل تعمیم در اخلاق می‌گوید اگر توانستید کاری را که انجام می‌دهید تبدیل به قاعده فراگیر کنید و همه را مجاز بدانید که آن کار شما را انجام دهند کارتان می‌تواند اخلاقی باشد. فرض بفرمایید «امشب تانکی وارد یکی از بیمارستان‌ها در فرانسه، انگلیس یا امریکا شود و برق بیمارستان را قطع کنند و هر کسی را که در مجاورت بیمارستان حرکت می‌کند با تیر هدف قرار دهند و موجبات مرگ بیماران را فراهم کنند». در این حالت مدافعان حقوق بشر و مجامع بین‌المللی پشت به پشت هم می‌دادند و با همه توان سعی در محکوم کردن، صدور قطعنامه، و بسیج جهانی علیه این جنایت می‌کردند. اما ظاهراً از چشم حاکمان ستم‌پیشه و استعمارگر و سازمان‌های بین‌المللی، غزه جزو دنیای بشری نیست و زن و کودک غزه حقوقی ندارند و اصول اخلاقی و بین‌المللی نیز شامل حال کودکان و زنان و شهروندان غزه نمی‌شود.
گویی جهان کرخت شده و احساسش را در قبال حقیقت از دست داده است. آوار و آوارگی حقیقت در غزه آزمون بزرگی است برای انسان معاصر. آزمونی که نه مجامع بین‌المللی و نه سازمان‌های مدافع حقوق بشر هیچ کدام نتوانستند سربلند از آن بیرون آیند. وقتی جهان، بی‌تفاوت فقط نظاره می‌کند و با عدد و آمار شهدا و کشته‌ها در غزه سرگرم است، این امر خود گواه بر یک انحراف بزرگ از حقیقت است؛ انحرافی که خود را پشت واژه‌ها و تعصباتی پنهان کرده است، واژه‌هایی همچون مبارزه با تروریسم، استقلال­‌طلبی، و بازگشت به گذشته و تعصبات نژادپرستانه و ویرانگر.
کودک و زن و شهروند غزه‌ای انسان است و حقوقی دارد؛ همانند آدم‌های اروپایی و امریکایی. همان طوری که در کتاب‌های اخلاق و فلسفه اخلاق در غرب و شرق عالم درج شده است و عقلای عالم بر آن مهر تأیید زدند هر انسانی به هر رنگ و زبان و آیین و در هر کجای دنیا بهره‌­مند از حقوقی است و در نگرش ۳۶۰ درجه در سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها و مدیریت‌ها باید به این حقوق توجه داشت. زمانی یک نفر در ایران دستگیر می‌شود یا به حکم قانون به دار مجازات آویخته می‌شود، مدعیان حقوق بشر در امریکا و کشور‌های استعمارگر اظهار نگرانی می‌کنند. در مقابل، این روز‌ها نسل کشی تمام عیار با حمایت امریکا و تسلیحات نظامی او در نوار غزه رخ می‌دهد، اما سخنی از حقوق بشر و به خطر افتادن بشریت نیست. این تناقض فقط زمانی حل می‌شود که بگوییم حقوق بشر به روایت امریکا، حقوق طیفی از هم‌پیمانان اوست و انسان نه بر همه بشریت، بلکه بر گروهی از بشریت اطلاق می‌شود.


همه این‌ها حکایت از آن دارد که دنیای نظاره گر فاتحه اخلاق و اصول حاکم بر روابط بین‌الملل و فاتحه حقیقت را خوانده و آنچه در غزه به دست نیرو‌های اهریمنی رژیم صهیونیستی و حامیانش رخ داده ذبح تمام قد حقیقت و انسانیت است.
آنچه در غزه می‌گذرد کاستی فرهنگی، یعنی نادیده گرفتن طیف وسیعی از آدم‌هاست. اکنون دنیا باید در شیفت پارادایمی از هستی منفعل و بی‌تفاوت و نظاره گر به هستی خلاق، مسئول و کنشگر تبدیل شود و جلوی هر گونه جنون و تخریب رژیم کودک کش اسرائیل را بگیرد.
* دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی