سینمای ایران چرا در عرصه «فیلمسازی درباره فلسطین» فقیر است؟!
[نگار باباخانی] همین چند روز پیش، رئیس سازمان سینمایی کشور از حمایت این سازمان برای تولید آثاری با محوریت غزه خبر داد. محمد خزاعی تولید محتوا با موضوع غزه را از مهمترین دغدغههای سازمان سینمایی خواند و گفت: «نسلکشی امروز فلسطین توسط اشغالگران قدس و صدای کشتار زنان و کودکان مظلوم این سرزمین از اتفاقات نادر تاریخ بشریت است و آرامش را از جهان گرفته. دامنه این جنایات به حدی است که توسط روشنفکران، آزادیخواهان و مردم عدالتخواه جهان محکوم شده و این در حالی است که رسانههای تحت سیطره صهیونیسم کوشیدهاند تا حقیقت را وارونه جلوه دهند. در این راستا، سازمان سینمایی به منظور ثبت و ضبط این مقطع از تاریخ فلسطین از آثار تصویری (کوتاه، مستند، انیمیشن و سینمایی) با محوریت روایت و انعکاس جنایات صهیونیستها در غزه حمایت میکند.»
وعدههای محمد خزاعی در زمینه حمایت از تولید آثاری درباره فلسطین، اما، جریان مثبت چندانی در متن سینمای ایران ایجاد نکرده است. شاید بیشتر به این دلیل که سینماگران خاطره چندان مثبتی از این حمایتها ندارند. در واقع همانطور که همین چند روز پیش در همین «شهروند» نوشتیم، بهرغم اینکه در تاریخ ٤٥ ساله سینمای بعد از انقلاب آثاری چون «بازمانده»، «شکارچی شنبه»، «هیام»، «زخم زیتون»، «هفت سنگ»، «سیوسه روز»، «آتش پنهان»، «بیگانگان»، «ریسمانی نزدیکتر از رگ»، «قناری» و چندین و چند فیلم دیگر به مظلومیت فلسطینیان و مقاومت فلسطین و لبنان در مقابل صهیونیستها پرداخته و داستانهایی گوناگون از اشغالگری رژیم صهیونیستی و مناقشه ابدی فلسطین و اسرائیل را به روایت نشستهاند، اما این تلاشها هیچگاه در این سالها به جریانی مستمر منتهی نشده و به عبارت بهتر سینمای ایران در پرداخت به این موضوع نمره قبولی نگرفته است.
اینکه چرا این اتفاق افتاده و تلاشهای سینمای ایران در پرداخت به موضوعی با اهمیت سیاسی و حتی دراماتیک فلسطین هیچگاه کافی ارزیابی نشده، دلایل پرشماری دارد که قرار بوده ابعاد مختلف آن در نشست «فلسطین در قاب سینما» واکاوی شود. آنچه در پی میآید روایت اختصاصی «شهروند» از این نشست است که با حضور سینماگرانی چون جمال شورجه، منوچهر محمدی، جواد اردکانی و سعید اسدی برگزار شد.
یک ظلم تاریخی
صحبتهای آغازین نشست «فلسطین در قاب سینما» از جمال شورجه بود. کارگردان و تهیهکنندهای که با آثاری چون «روزنه»، «عملیات کرکوک»، «حماسه مجنون»، «دایره سرخ»، «باشگاه سری» و «سیوسه روز» به مقاومت و بهخصوص در این آخری به مقاومت مقابل صهیونیستها پرداخته است. او نشست فلسطین را با اشاره به شرایط کلی این روزها آغاز کرد: «ما امت مسلمان -که یک امت واحد هستیم- این روزها داغدیده فلسطین هستیم که گرفتار یک رژیم جعلی منحوس و غاصبی شدهاند. قومی که ناجوانمردی خود را از زمان حضرت رسول آغاز کرده بودند و حالا هم دنیا را برای خود و تحت سیطره خود میخواهند. صهیونیستها با کمک آمریکا زمینهای فلسطین را غصب کردند. حتی هیتلر هم -گرچه ضدیهود بود- با آنها همسو بود و یهودیان را به سمت آسیا تاراند. وقتی هولوکاست را بزرگترین دروغ تاریخ برمیشماری، عدهای پریشان میشوند. با این حال، این غده سرطانی چرکین این روزها دوباره در سرزمین فلسطینیها سر برآورده است.»
کارگردان فیلم «۳۳ روز» کمبود فیلم درباره فلسطین را به این دلیل میداند که «در سینمای ما برنامه و سیاستگذاری مشخصی وجود ندارد و همهچیز به افراد و اشخاص و تمایل و توانایی آنها مربوط میشود. مثلا مرحوم سیفالله داد که «بازمانده» را ساخته که بهترین فیلم با محوریت فلسطین شناخته میشود و بیتردید توشه راه سیفالله داد و جزو توفیقاتش در آن دنیا ارزیابی خواهد شد. ایشان در فیلم «بازمانده» در کنار منوچهر محمدی، تهیهکننده آن فیلم، یک ترکیب طلایی بودند که بهترین فیلمی را که در سینمای ما درباره این موضوع ساخته شده است، حاصل آوردند تا جایی که حتی وقتی یک گروه الجزایری خواستند درباره فلسطین با عوامل ایرانی فیلم بسازند، من پیشنهاد کردم منوچهر محمدی هم به عنوان تهیهکننده حضور داشته باشد.»
اما اینکه چرا تلاشهای سینمای ایران در پرداخت به فلسطین هیچگاه کافی نبوده، به گفته جمال شورجه، «مشکل اصلی سینمای ما این است که برنامه و سیاستگذاری مشخصی نداریم. درباره ساخت فیلم با موضوع فلسطین هم باید بگویم که متاسفانه در این زمینه ایدههای لازم و کافی هم نداریم. این موضوع را اما کسانی که امتحانشان را پس دادهاند، میتوانند جبران کنند. همانطور که گفتم من اگر جای مدیران فرهنگی کشور بودم، بودجهای در اختیار منوچهر محمدی قرار میدادم و از او میخواستم درباره مسئله فلسطین فیلم بسازد و تجربه «بازمانده» نشان میدهد که نتیجه خوبی هم ممکن بود بگیرم.»
شکلگیری اسرائیل
منوچهر محمدی یکی از تهیهکنندگان جسور سینمای ایران است که تاکنون پروژههای بالقوه حساسی را جلوی دوربین برده است. از همان فیلم پرچالش «بازمانده» تا فیلمهایی چون «همسر»، «زیر نور ماه»، «مارمولک»، «میم مثل مادر»، «طلا و مس» و «امکان مینا» که همگی به وادیهایی سرک کشیدهاند که پیش از آنها در سینمای ایران چنین تلاشی صورت نگرفته بود. در واقع اگر «بازمانده» را اولین تلاش حرفهای درباره فلسطین بدانیم، یا «همسر» را اولین فیلم بعد از انقلاب با مایههای زنمحوری بنامیم، «زیر نور ماه»، «مارمولک» و «طلا و مس» را هم میتوان اولین فیلمها درباره جوانب گوناگون زندگی روحانیون عنوان کرد و البته «امکان مینا» هم یکی از اولین فیلمهایی است که منافقین را به تصویر کشیده است. محمدی با اشاره به اینکه «روش من شناکردن خلاف جریان آب است»، گفت: «در زمینه فیلمسازی درباره فلسطین اول باید به شکلگیری رژیم صهیونیستی پرداخت. اتفاقی که بعد از ایجاد جریان نازیسم و بعد هم هولوکاست ادعایی، از نقاط عطف دوران جنگ دوم جهانی است و همین هم بود که یهودیان را به فکر داشتن کشوری مختص خودشان انداخت که این هم به بازتعریف نقشه خاورمیانه منجر شد. در واقع بعد از انتشار اخبار هولوکاست ادعایی، اروپا دچار وجداندرد شد و سعی کرد قوم یهود را یک جا جمع آورد و بنابراین اسرائیل متولد شد. پدیدهای که غرب از قبل آن هم میخواست به منفعتی چون تقسیم خاورمیانه دست یابد و هم منابع اصلی نفت را در اختیار بگیرد!»
جریان سینمایی فلسطین
جواد اردکانی نیز یکی از نامهای شناختهشده سینمای مقاومت است، با فیلمهایی چون «قناری»، «شور شیرین» و «به کبودی یاس» که میگوید «سینمای ایران هنوز به جریانی به نام «جریان سینمایی فلسطین» نرسیده. در این سینما تنها اتفاقی که روی داده، تولید یکسری فیلم است که آنها هم نه در راستای یک سیاستگذاری مدون، بلکه حاصل اراده افراد هستند. این هم منجر به جوزدگی مستمری میشود که نتیجهاش این میشود که در دورههای مدیریتی مختلف کاری انجام نشود و اتفاق خاصی در یکسری موضوعات رخ ندهد. ما این را در زمینه فیلمسازی درباره فلسطین به خوبی میبینیم. موضوعی که مرا یاد خاطرهای از شهید حاجقاسم سلیمانی میاندازد که در آخرین ماههای ماجرای داعش در سوریه، در جلسهای با مدیران فرهنگی میگفت که من نگرانم جغرافیا را ببریم و تاریخ را ببازیم. چون ما در امر رسانهای ضعیف هستیم.»
تجربیات شخصی
جمال شورجه در این زمینه یک پرسش اساسی را مطرح کرد: «امام(ره) میگفت فلسطین موضوع اول ماست. اما چرا این موضوع عقب افتاده؟ ما الان باید ۱۰ فیلمنامه آماده داشتیم، اما هنوز و همچنان تنها سریال «مدار صفر درجه» را درباره ریشههای شکلگیری اسرائیل داریم. اینکه چرا اوضاع به این شکل است، شاید بتوان گفت به این دلیل است که به فیلمسازان اعتماد نمیشود.»
در پاسخ به شورجه، منوچهر محمدی گفت: «علی حاتمی دیالوگی دارد با این مضمون که هنر مزرعه بلال نیست. بله، در چنین مواردی هنرمند خودش باید دغدغه داشته باشد، وگرنه با کار سفارشی، تاکنون بودجههای کلانی هدر رفته و آثار خوبی هم حاصل نیامده است. ما این را در موضوعات دیگر هم میبینیم. مثلا درباره روحانیت که من بهواسطه دغدغههای شخصی خودم چهار فیلم برای از بین بردن شکاف بین روحانیت و نسل جوان ساختم و البته بابتش کتک سنگینی هم خوردم که اوجش در «مارمولک» بود که حتی به صدور حکم ارتداد هم رسید!»
به گفته منوچهر محمدی، «نگاه مدیران فرهنگی در این سالها اینگونه بوده که در دورهای که با جنبش 99درصدی آمریکا مصادف بود، معاون سینمایی وقت تنها یک هفته بعد از آغاز آن جنبش شروع کرد به شماتتکردن اهالی سینما که چرا درباره جنبش ۹۹درصدی فیلم نمیسازید. در جواب تنها کاری که از من نوعی برمیآمد به او گفتم که مایه شرمساری است که کسی مثل شما در این سمت هستید که نمیدانید به این زودی نمیشود اثری تولید کرد. این را درباره فیلمسازی در حوزه فلسطین نیز میتوان گفت. تاکنون فیلمهای زیادی در این زمینه ساخته شده، ولی تنها یک فیلم ماندگار ساخته شده که «بازمانده» سیفالله داد است، آن هم به این دلیل که ما پروپاگاندا نکردیم و این فیلم واقعا سینما بود!»
مدیون تلویزیون!
مسعود اطیابی، کارگردان «ریسمانی نزدیکتر از رگ»: سینمای ایران درباره فلسطین هیچ کاری نکرده و اگر هم فیلمی در این زمینه ساخته شده، با حمایت صداوسیما بوده است. «بازمانده» سیفالله داد محصول تلویزیون است و خیلی فیلمهای دیگر را هم تلویزیون تولید کرده. در این میان، دولتها در تمام سالهای اخیر تلاش کردهاند جلوی دیدهشدن این فیلمها را بگیرند. در نتیجه کسی برای تولید آثاری با این مضمون تلاش نمیکند و فیلمی هم اگر ساخته شود، از سوی نهادهای دولتی حمایت نمیشود و راهی کمد مدیران خواهد شد.
دشواریهای کار
روحالله سهرابی، کارگردان «خاکستر و برف»: درباره عملکرد سینماگران ایرانی درباره موضوع فلسطین باید گفت که تا همین چند سال پیش مشخص بود که دغدغه مدیران و فیلمسازان تغییر کرده بود و تمایلی به ورود به این عرصه نداشتند. در سالهای اخیر البته این ماجرا عوض شده و شاهد تلاشهایی در این زمینه هستیم. با این حال، کار در این عرصه دشوار است. هزینه تولید این فیلمها زیاد است و بدون حمایت نهادها و ارگانهای مختلف اتفاقی نخواهد افتاد، برای همین هم هست که فیلمسازان کمتر سراغ ساخت فیلم با موضوع فلسطین و لبنان میروند.