داستان اولین گلوله‌ای که صدام شلیک کرد

جوان آنلاین: اصغر کاظمی را همه با کتاب «دسته یک» می‌شناسند که حاوی احوال و اقوال دسته نظامی بیست‌ونه‌نفره‌ای است که در شب عملیات هر کدام سرنوشتی پیدا کرده‌اند. اثری که در سال ۱۳۸۶ کتاب سال شد. از کاظمی کتاب دیگری به نام «بَمو» از سوی انتشارات سوره مهر در سال ۱۳۷۸ منتشر شد که برگزیده بخش خاطره و تحقیق به عنوان کتاب سال ۱۳۸۰ شد. کتاب «کاش این گلوله شلیک نمی‌شد» هفتمین تألیف اوست. در این کتاب خاطرات و مستندات انفجار یک گلوله توپ ارائه شده است. «جوان» با وی گفتگو کرده است.    کتاب «کاش این گلوله شلیک نمی‌شد» از آثار مهم پژوهشی حوزه ادبیات و تاریخ دفاع مقدس است که اخیراً منتشر شد. اما به نظر می‌آید این کار کمتر دیده شد. علت چیست؟ بیشتر کتاب‌های اسنادی این مشکل را دارند. بررسی و دقت در سند حوصله می‌طلبد، اما در آخر کار مهم است که خواننده به این نتیجه برسد که با واقعیت سروکار دارد. مطالب شک و شبهه نداشته و مجازی نیست. به این خاطر کتاب تحقیقی ماندگاری بیشتری دارد. مثل نوشته روی سنگ که ماندگاری بیشتری نسبت به نوشته روی یخ دارد. شاید امروز شمار خوانندگان مستند کم باشد ولی تعداد مخاطبانش در گذر زمان بیشتر می‌شود. حدود ۱۰ درصد از حجم کتاب «کاش این گلوله شلیک نمی‌شد» اسناد است. این تعداد در مقایسه با مجموع اسناد جمع‌آوری شده در تحقیق چهارساله، کم است.    درباره سوژه انتخاب شده بگویید، می‌دانیم به هر حال تحقیق این‌چنینی کمتر تاکنون انجام شده است.  سوژه کتاب انفجار یک گلوله توپ است و خواننده با ترکش‌های آن همراه شده به میدان جنگ می‌رود. عراقی‌ها طی هشت سال جنگ ۳۶ میلیون گلوله توپ شلیک کردند، یعنی سهم هر ایرانی یک گلوله بود. از میان میلیون‌ها، یک گلوله انتخاب شد و به زیر ذره‌بین رفت. در کتاب، اسناد متعدد و متنوعی ارائه شده که کمک می‌کند خواننده از زوایای گوناگون، موضوع را بررسی کند. سند نظامی و قرارگاهی پایه ادبیات جنگ است، اما اسناد شخصی رزمنده جایگاه خاص در این تحقیق دارد. بیشتر رزمندگانی که در خط مقدم و یگان خط‌شکن بودند عضویت بسیجی داشتند. به این دلیل پرداختن به انگیزه و اراده رزم اولویت دارد. اگرچه نتوانستم به طور شایسته در این باره تحقیق کنم، اما علاقه، تلاش و تمام تجربه خودم را به کار بردم که در این موضوع مطالبی مستند ارائه شود. قطعاً اراده و انگیزه رزم و روحیه فداکاری و جانبازی ریشه در جان و روان رزمنده داوطلب دارد و راهیابی به آن آسان نیست. از دیگر اسناد، کتاب سند پزشکی جانباز است که در این مورد به اندازه لازم و فهم مخاطب عام مطالبی اشاره شده است. پرداختن تخصصی به جنبه پزشکی جنگ در حوصله مردم عادی نیست. ناگفته نماند در هر یک از جنبه‌های تحقیق مثل نظامی، پزشکی یا خصوصیات و صفات فردی رزمنده همکاران خبره و توانمند همراهم بودند و کار‌ها به موازات هم پیش می‌رفت. حرف آخر اینکه کتاب نتیجه کار گروهی ا‌ست.  کدام جنبه‌های کتاب «کاش این گلوله شلیک نمی‌شد» ارزش بالاتری دارد.  در جنگ دفاعی، اراده انسانی بالاتر و تأثیرگذارتر از جنبه نظامی است. علتش هم این است که رزمنده بدون اجبار و داوطلب وارد میدان جنگ شده است. اراده و انگیزه شخص و آن روحیه رزمنده، مهم است. به این ترتیب سلاح و دیگر اسناد نظامی در رتبه دوم قرار می‌گیرد. در تدوین، این اولویت و برتری انسان بر سلاح لحاظ شده و محاسبات نظامی در انتهای کتاب است.    آنچه از اسم کتاب برمی‌آید این است که شما آرزو دارید کاش گلوله‌ای شلیک نمی‌شد و اصلاً جنگی شروع نمی‌شد و ظاهراً گلوله خاص مد نظر شما نبود. در جنگ عراق با ایران، اولین گلوله توپ که اعلان شروع جنگ بود، به دست صدام شلیک شد. بعد به دنبال آن گلوله، ۳۶ میلیون گلوله دیگر طی هشت سال به سمت مرز‌های ایران شلیک می‌شود. بعد از دو جنگ جهانی این حجم از آتشباری کم‌سابقه است و آسیب‌های انسانی و خسارت فراوان به دنبال داشت و نیز عمده تلفات ما (حدود دوسوم تلفات) به علت انفجار توپ و اصابت ترکش بوده است. در عنوان کتاب اشاره به «گلوله توپ» گلوله‌ای است که صدام شلیک کرد. طی هشت سال جنگ سرباز عراقی صرفاً از روی ترس و بدون اراده و انگیزه از فرمانده حزب بعث پیروی می‌کرد. به عبارت ساده آتش‌افروزی جنگ به دست یک جنایتکار بود و ما ۳۶ میلیون گلوله شلیک شده را به دست صدام می‌بینیم.    این موضوع چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟  در سال ۱۳۷۵ کتاب «خرمشهر در اسناد عراق» را تدوین می‌کردم که تعداد زیاد یگان آتشباری توپخانه عراق جلب توجه کرد. البته تجربه خودم در خط مقدم هم نشان از اهمیت موضوع کتاب یعنی آتش توپخانه داشت. همیشه آتش توپخانه عراق امان بچه‌ها را می‌برید. به این خاطر لازم بود در موضوع انفجار توپ بیشتر توجه و کار شود. از طرف دیگر در سال ۱۳۹۶ خاطرات خود‌نگاشت جانباز حمید عسکریان در چند نوبت کارشناسی شد، اما نیاز به کار بیشتر و بازنویسی مجدد داشت. به این خاطر که عسکریان با ترکش توپ مجروح شد و، چون انفجار در روز اتفاق افتاده، مورد مناسب برای بستر تحقیق شد. ردیابی ترکش توپ در شب قطعاً دشوار است.    مخاطب با چه ناگفته‌هایی در این کتاب مواجه می‌شود؟ اسناد پزشکی بخشی مهم از جنبه انسانی جنگ است. در کتاب‌ها و آثار متنوع به پزشکی جنگ و پزشکان بیمارستان‌های صحرایی پرداخته شده که عمده آثار تخصصی است، اما در اینجا مدنظر مخاطب عام است. طی دو سال اسناد پزشکی جانبازان حادثه‌دیده را گردآوری کردیم. مقداری از اسناد در اختیار خود جانباز یا خانواده جانباز متوفی بود. مقداری هم در بنیاد شهید نسخه‌برداری شد. در این گردآوری حتی به اسناد پزشکی جانباز که خارج از ایران و در بیمارستان‌های اروپا جراحی شده بود، دسترسی پیدا کردیم. در نهایت متوجه شدیم که یکی از جانبازان طی سال‌های جانبازی حدود ۱۵۰ بار عمل جراحی داشته است. برای بررسی اسناد پزشکی خارج از ایران می‌بایست اسناد پزشکی ترجمه تخصصی می‌شد. در مرحله بعد متن تخصصی اسناد، ساده‌نویسی شد. توضیحات اسناد پزشکی یا گویاسازی این امکان را به مخاطب عام می‌دهد تا بیشتر با مشکلات درمانی جانباز آشنا شود و نیز تلاش دائمی پزشکان در حفظ سلامت جانباز آشکار شود. در این مسیر طولانی خوشبختانه پزشک معالج جانباز عبدالله خدایی همراه گروه تحقیق بود. دکتر جلیل عرب‌خردمند، در جمع‌آوری اسناد پزشکی کمک فراوان داشت و اسناد دیگر پزشکان با راهنمایی و مساعدت ایشان گویاسازی شد. اگر صرف وقت و همراهی ایشان با گروه تحقیق نبود قطعاً نتیجه مطلوب به دست نمی‌آمد.    این اسناد پزشکی قرار است مطلب مهمی را به مخاطب یا خوانندگان کتاب ارائه کند؟ قطعاً اگر اسناد پزشکی به مخاطب ارائه نمی‌شد غیرقابل باور بود که جانباز خدایی حدود ۱۵۰ دفعه عمل جراحی داشته باشد. این ادعا شاید باور کردنی نبوده و نیست. اما وقتی مکتوبات پزشکی جانباز و مراحل درمانی به شکل چکیده، خلاصه و گویا ارائه شود این ادعا باورپذیر می‌شود. دیگر این گفته خیال‌پردازی یا داستان‌سرایی نیست، حقیقت محض است. تحقیق نشان می‌دهد که یک ترکش وقتی به تن رزمنده‌ای می‌نشیند چه مسیر پر فراز و نشیبی طی می‌شود و چه اندازه پزشکان بیمارستان صحرایی و دیگر پزشکان در تلاشند و چه هزینه و چه تبعاتی در پی آن زخم و جراحت هست که به سادگی دیده نمی‌شود. این مستندات پزشکی با درج زمان، مکان و نوع معالجه از منطقه جنگی تا آن سوی مرز و تا فوت جانباز و گزارش پزشکی قانونی ارائه شده است.   گفتید بررسی اسناد پزشکی و تحقیقات نظامی به موازات پیشرفت داشت، در واقع شما همزمان در دو جبهه کار‌ها را جلو بردید. حرف‌هایی هم درباره جنبه قرارگاهی انفجار داشته باشیم، آتشبار عراقی از چه فاصله شلیک کرده است؟ محل استقرار توپخانه عراق با جایی که توپ منفجر شده- جاده گِرده‌رَش - حدود بیست‌وچند کیلومتر فاصله است. شاهدان عینی و آسیب‌دیدگان حادثه بر این باورند که گلوله از نوع توپ دوربرد بوده است؛ و نیز در جاده گِرده‌رَش (محل اصابت توپ) تردد زیاد بود. در تحقیقاتی که انجام شد حدود تقریبی موقعیت آتشبار عراقی مشخص شد. این نقطه دشت سورقلات (شمال استان سلیمانیه) بود. احتمالاً توپخانه عراق از آن نقطه گلوله را شلیک کرده است. جاده گِرده‌رَش پر رفت‌آمد بود و آتشبار عراق هم از فاصله‌ای دور با گرای قبلی و ثبتی و بدون دیده‌بان اقدام به آتشباری می‌کرد تا تلفات بگیرد. پراکندگی آتش روی هدف موجب شد که این رزمندگان گلوله‌ها را «توپ سرگردان» بنامند. بین بچه‌های رزمنده گلوله توپ دوربرد به توپ فرانسوی شهرت داشت و گران‌قیمت بود، اما عراقی‌ها فراوان و بی‌حساب مصرف می‌کردند.     هزینه شلیک یک گلوله توپ هزینه بالایی ا‌ست. آیا برآوردی از این ارقام و هزینه‌های جنگی هست؟ قطعاً هزینه جنگ زیاد است، اما اطلاع کافی در این باره ندارم. در کتاب «کاش این گلوله شلیک نمی‌شد» اشاره شده که سنگین‌ترین آتشباری عراقی‌ها در عملیات کربلای ۵ است. ارتش عراق با ۲ هزارعراده توپ و طی حدود دو ماه چند میلیون گلوله توپ به زمین شلمچه شلیک کرد تا از سقوط دژ پنج ضلعی و پیشروی به شرق بصره جلوگیری کند، اما موفق نبود. به استناد کتاب «ویرانه دروازه شرقی»، خاطرات سرلشکر وفیق سامرایی، ارتش عراق در حالت معمول در هر هفته ۹۰ هزار توپ شلیک داشته است. این میزان مصرف گلوله جدای از گلوله شیمیایی و حالت فوق‌العاده جنگی است. همچنین گلوله توپ فرانسوی موتور موشکی داشته و آتش پشت گلوله کمک می‌کند گلوله به فاصله‌ای در دوردست برسد. صدام در سال‌های میانی جنگ با مصرف گلوله توپ با موتور موشکی توانست وسعت و مساحت آتش در جبهه ایران را عمق داده حدود یک‌ونیم برابر افزایش دهد. اما شجاعت، اراده و انگیزه رزم بچه‌های بسیجی زیاد بود و آتشباری سنگین و وسیع هم نتوانست اراده آنان را متزلزل کند. در کتاب «کاش این گلوله شلیک نمی‌شد» خواننده با انفجار یک توپ آشنا شده و با ترکش‌های آن همراه می‌شود تا بتواند در ذهنش تصوری از آتشباری ۲ هزار گلوله توپ داشته باشد.    به مخاطبان و خوانندگان کتاب چه توصیه دارید. این کتاب را چگونه بخوانند که بهره لازم را ببرند؟  این تحقیق جنبه انسانی دفاع مقدس را مورد توجه قرار داده است. من همیشه تلاشم این بود که اراده و انگیزه رزم نیرو‌های داوطلب را آشکار کنم. اینکه انسانی از علایق خودش بگذرد، بزرگ‌ترین پیروزی است، اینکه از راحتی و آسایش تن بگذریم و به منطقه جنگی برسیم، پیروزی باطنی و جان کلام است. بیشتر و شاید تمامی نیرو‌های داوطلب که با صدام مردانه جنگیدند با پایان جنگ به زندگی و کار قبلی‌شان بازگشتند و ادعایی بر قهرمانی و فداکاری نداشتند. این وظیفه ماست که به سراغ آنان برویم و خاطرات‌شان را ضبط و ثبت کنیم.