نیروی دریایی راهبردی چیست؟
[شهروند] قدیمیترین اسناد پیرامون دریانوردی ایران به سده چهارم قبل از میلاد برمیگردد. این اسناد نشان میدهد ایران در دوره هخامنشیان، مجهز به قدرتمندترین نیروی دریایی بود. حتی مهندسی ساخت کشتیها در آن دوره از پیشرفتی عظیم حکایت دارد، اما جالب است بدانید از آن دوره به بعد ایران تا سالها نیروی دریایی مجهزی نداشت. فقط در دوره نادرشاه بود که کشتیهایی از هلندیها و انگلیسیها خریداری شد تا عظمت دورههای پیشین بازگردد. هرچند این دوره هم بهخاطر اتکا به فناوری خارجی، بهزودی گذشت و تاریخ نشان میدهد تنها دورهای که توانست به عظمت قدرت نیروی دریایی ایران در دوره اولیه برسد، حاکمیت جمهوری اسلامی بود. با اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره)، نیرویدریایی هم مثل بخشهای دیگر ارتش به انقلاب پیوست و درخششی باورنکردنی از خود نشان داد. کلیه عملیاتهای نیروی دریایی ارتش در ۸ سال دفاعمقدس، توسط قرارگاههای نیروی رزمی ۴۲۱ مستقر در بندر بوشهر، دریا ساحل (د-س) مستقر در بندرعباس، ۶۴۳ مستقر در جزیره خارک و همچنین اروند مستقر در خرمشهر، آبادان و سپس بندر امام خمینی (ره) طرحریزی و هدایت میشد. این عملیاتها پای دشمن بعثی را از کشور کوتاه و فکر تجاوز را از سرشان بیرون کرد. این رویکرد بهخاطر شرایط آن روزها، رویکردی دفاعی بود که با موفقیت هم همراه شد، اما در دهه اخیر، رویکرد نیروی دریایی تغییر کرده و به سمت رویکرد «راهبردی» تغییر مسیر داده است، اما سیاست راهبردی شدن نیروی دریایی چیست؟ چه مزایایی دارد؟ و اصولاً چرا این تغییر رویکرد انجام شده است؟ پاسخ به این پرسشها، انگیزه نوشتن این گزارش است که در ادامه میخوانید
آبها، یک سوم مرزهای ایران
حدود یکسوم مرزهای ما، مرز آبی و دریایی است. بیش از 90درصد از صادرات و واردات کشورمان از طریق نقل و انتقالات دریایی شکل میگیرد و تنگه هرمز، یکی از 14موقعیت استراتژیک جهان است. همین جزئیات در نخستین برخورد، اهمیت فوقالعاده مرزهای ایران را نشان میدهد. بهویژه اگر دقت کنیم که ایران در مرزهای جنوبی، نقطه اتصالی به اقیانوس و آبهای آزاد نیز دارد. درواقع ایران در شمال و جنوب نهتنها با مرزهای آبی مواجه است بلکه این آبها، منابع سرشار نفت و گاز نیز هستند، همچنین شاهراه انتقال انرژی منطقه در جهان.
فروش نفت هم که بخش عظیمی از بودجه سالانه کشور را تأمین میکند، از بخشی از همین مرزهای آبی، امکانپذیر شده است. بهخاطر همین است که قدرتهای جهان، از هزاران کیلومتر آنسوتر دائما روی نقاط جنوبی ایران، خلیجفارس و دریای عمان، توجه داشتهاند. گردنکشی نیروهای ایالات متحده در این مناطق نیز به همین دلیل است. بهخصوص که ایران با کشورهای همسایه از همین مسیر، مرزهای مشترک دارد و هر اتفاقی در خزر، خلیجفارس و دریای عمان، میتواند منجر به تغییر سیاستهای گسترده شود. به این ترتیب، میتوان دریافت که قدرت نیروی دریایی ایران، نهتنها ابعاد نظامی را تحتتأثیر قرار میدهد بلکه در افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی نیز مؤثر است.
نیروی دریایی راهبردی چیست؟
با مقدماتی که ارائه دادیم، نیروی دریایی در ایران میتواند بر چهار بخش مؤثر باشد: 1.کنترل تجارت بینالملل 2.توانایی بهرهبرداری و کنترل منابع اقیانوسی 3.توانمندی عملیات دریایی در جنگ 4.بهرهگیری از قدرت اقتصادی دریایی بهعنوان ابزار دیپلماسی و همچنین بازدارندگی و نفوذ سیاسی در زمان صلح. حالا زمانی که ایران هر 4بخش مذکور را مدنظر داشته باشد، طبیعتا به سمت راهبردی شدن پیش رفته است.
به تعبیر سادهتر، نیروی دریایی راهبردی، نیرویی است که به تمام این قابلیتها توجه داشته و برای تحقق آنها بکوشد. در نگاه دیگر، فقط تقویت ناوگان نظامی نیست که به قدرت نیروهای دریایی میافزاید بلکه تقویت شاخصهای دیگر نیز در آن مؤثر است. پس اگر نیروی دریایی هر کشوری، فقط مجهز به ناوگان نظامی (حتی پیشرفته) باشد، نمیتواند تأثیرگذاری بالایی از خود نشان بدهد و باید به ناوگان تجاری، صنایع و زیرساختها نیز توجه داشته باشد.
راهبردی کردن نیروی دریایی درواقع به این معناست. حالا که به اهمیت نیروی دریایی راهبردی پی بردیم، میتوانیم دلیل تأکید مقام معظم رهبری بر این امر را دریابیم. به همین منظور، بیش از یک دهه است که طرحهایی برای رسیدن به مقصود، در نیروی دریایی ایران عملیاتی شد. کلیت این طرحها با توجه به مقدماتی که ذکرش رفت، بر چند محور، بنا شده بود.
ساخت، بهینهسازی و نوسازی تجهیزات
1.بهینهسازی و نوسازی تجهیزات و ساخت تجهیزات جدید، یکی دیگر از محورهای تحول بود. مصداق بارز آن هم الحاق ناوشکن دیلمان به ناوگان شمال و منطقه چهارم دریایی امام رضا(ع) نیروی دریایی ارتش بود. دیلمان، جدیدترین ناوشکن نیروی دریایی ارتش، تحت نظارت نیروی دریایی ارتش و توسط مجموعه صنایع دریایی وزارت دفاع ساخته شده و سندی قطعی بر تحول مستمر در این زمینه است. هرچند پیش از آن نیز این تحول استمرار داشت و برای مثال میتوان به پروژههای شناورهای موشکانداز رده سینا، تولید موتور دریایی بومی بنیان 1و بنیان 4، ساخت سامانههای کنترل آتش، سامانه اژدر ضد زیردریایی یگانهای شناور سطحی، ساخت انواع پمپهای حریق، ساخت قطعات حساس زیردریایی کلاس طارق، تبدیل ژنراتورهای ساحلی به دریایی و استفاده از آن در شناورهای سطحی، ساخت شناورهای کلاس پیکان و موج، ساخت زیردریاییهای میدجت کلاس غدیر، تسلیح شناورهای لجستیکی به سامانههای موشک سطح به سطح دریاپایه، تسلیح شناورهای نداجا به سامانه موشکهای سطح به هوا، ساخت هواناوهای یونس و... اشاره کرد.
رزمایشهای مختلف داخلی و مشترک
2.برنامهریزی و اجرای رزمایشهای مختلف در سطوح متفاوت نیز یکی دیگر از اقدامات راهبردی نیروی دریایی بوده. این رزمایشها گاهی بهصورت رزمایش واحدهای مختلف نیروی دریایی در آبهای داخلی بود و گاهی هم بهصورت رزمایش مشترک با کشورهای دیگر در آبهای داخلی یا آبهای بینالمللی. ازجمله این رزمایشها نیز میتوان به چهار رزمایش مشترک با نیروی دریایی عمان در آبهای عمان، رزمایش مشترک با نیروی دریایی پاکستان، تمرین مشترک نظامی با ناوگروه روسیه، رزمایش مشترک با 2ناوشکن چین در حوزه فنی و امدادونجات، برنامهریزی و اجرای رزمایشهای ولایت به شکل سالانه و... اشاره کرد.
این رزمایشها برای رسیدن به اهدافی نظیر آمادگی روحی و جسمی نیروها، آمادگی فرماندهان برای هدایت و فرماندهی نیروهای تحت امر در شرایط بحران، استفاده مطلوب از تجهیزات و ادوات نظامی، ایجاد نظم و انضباط بین نیروها، تطبیق و اجرای آموختههای تئوری در میدان نبرد و در نهایت تحقق کامل اصل آموزش در نیروی دریایی بر پایه رزمایش انجام میشود.
نمایش اقتدار در جهان چندقطبی
1.توسعه منطقه ماموریت و حضور در آبهای بینالمللی با اعزام ناوگروههای مختلف به شمال اقیانوس هند، دریای مدیترانه، دریای سرخ، خلیج عدن، سواحل هندوستان و.... این حضور اما چه فوایدی داشت؟ سادهترین مثال آن قدرتنمایی در خلیج عدن و مبارزه با دزدان دریایی بود. درواقع جولان دزدان دریایی در آبهای بینالمللی و در مسیر کشتیهای ایرانی، فقط قدرت نظامی ما را تهدید نمیکرد، بلکه تهدیدی جدی بر اقتدار اقتصادی و سیاسی ما نیز محسوب میشد. به همین دلیل بود که نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ تدابیری مناسب، با اعزام مستمر ناوگروهها به منطقه، همراه با مقابله با تهدیدات، توانست اقتدار ایران را در این حوزه تثبیت کند. درواقع گسترش مأموریت نیروی دریایی در آبهای اقیانوسی همان رسیدن به مؤلفه راهبردی بودن نیروی دریایی بود، چراکه نهتنها به لحاظ دفاعی مؤثر بود بلکه منافع اقتصادی و سیاسی کشور را نیز تأمین میکرد.
همچنین باعث شد توجه دشمن از خلیجفارس و تنگه هرمز به سایر دریاها معطوف شود و اقتدار آمریکا در منطقه مجاور آبهای سرزمینیمان کاهش یابد. بنابراین میتوان گفت قدرت و سیادت دریایی در این برهه حساس که جهان دستخوش تغییرات بسیار مهمی است و در حال تبدیل شدن از تکقطبی و چندقطبی است، نقش بهسزایی در پیشرفت کشور، ارتقای توانمندی و افزایش قدرت چانهزنی سیاستمداران دارد.