روزنامه اعتماد
1402/09/08
انريكو فرمي و بمب اتمي
موفقيت فيلم «اوپنهايمر» (2023) نام اين دانشمند امريكايي را كه اواسط دهه 1940 پدر بمب اتمي خوانده شد، دوباره بعد از چند دهه سر زبانها انداخته است و اكنون سايهاش بر تاريخ و ماجراي پروژه منهتن و ساخت اولين بمب اتمي سنگيني ميكند. اما او بدون همكاري با چند غول ديگر فيزيك كه آن سالها مقيم ايالاتمتحده امريكا بودند كار چنداني از پيش نميبرد. آن شاهكار سينمايي، با همه عمق و جذابيتش، فقط گوشهاي از تصوير را نشان ميدهد. هر كدام از مردان و زناني كه در ساخت نخستين بمب اتمي مشاركت كردند، داستاني شنيدني دارند. يكي از آنها انريكو فرمي است كه در حاشيه داستان اوپنهايمر، چندبار به نامش اشاره ميشود. سال 1901 در رُم متولد شد و از همان كودكي به گاليله و اينشتين دل بست. هفده سالش نشده بود كه تحصيلات دانشگاهي را شروع كرد و نرسيده به بيست و يك سالگي، دكتراي فيزيك گرفت. هم به فيزيك نظري و هم تجربي علاقه داشت، اما سرانجام بر مطالعه درباره اتم اورانيوم متمركز شد و مرزهاي دانش فيزيك در اين زمينه را بزرگتر كرد. يك سال مانده به شروع جنگ دوم جهاني، برنده جايزه نوبل فيزيك شد و براي دريافت جايزه به سوئد رفت. همسر و دو فرزندش را همراه خودش به آنجا برد. بعد از مراسم، به جاي بازگشت به ايتاليا، دست خانوادهاش را گرفت، سوار كشتي شد و به نيويورك رفت. فرمي از مدتي قبل به اين مهاجرت فكر ميكرد. از فاشيستهاي حاكم بر ايتاليا متنفر بود و نميتوانست در سلطه حكومت سركوبگر كشورش زندگي كند. امريكاييها با آغوش باز او را پذيرفتند و شرايط تدريس و پژوهش در دانشگاه كلمبيا را برايش مهيا كردند. حتي او را جزو خوديها ديدند و به برنامه دولتي موسوم به اس-وان (كه كوششي براي عملياتي كردن واكنش زنجيرهاي هستهاي بود) دعوتش كردند و رياست گروه اجرايي آن را به او سپردند. فرمي و همكارانش آن پروژه را با همه سختيها و پيچيدگيهايش به انجام رساندند و راكتور هستهاي با قابليت واكنش مهار شده ساختند. فيزيكداني به نام آرتور كامپتون كه به نمايندگي از دولت امريكا بر كار نظارت داشت، در خاطراتش مينويسد: «انرژي آزاد شده كمتر از آن بود كه بشود لامپي كوچك را با آن روشن كرد، اما همين نيرو نشان ميداد كه عصر كاملا تازهاي در تاريخ بشر آغاز شده است.» كامپتون همان روز، پيامي رمزي به مقام بالادستياش فرستاد: «خوشحال خواهي شد از اينكه بداني دريانورد ايتاليايي هماكنون كشتي را به دنياي جديد رساند.» موفقيت فرمي و همكارانش دراس-وان كه بخشي از پروژه بزرگ ساخت بمب اتمي بود، ادامه مسير براي رسيدن به هدف نهايي را هموار كرد. آنچه دانشمندان درگير در پروژه منهتن را براي رسيدن به نتيجه تحريك ميكرد، ترس از دستيابي نازيها به بمب اتمي بود، چون ميدانستند آلمانيها حداقل دو سال زودتر پروژهاي مشابه را آغاز كردهاند. ميدانيم كه هيتلر به بمب اتمي مجهز نشد. به تنگنا و محاصره افتاد، شكست خورد و سقوط كرد، اما كار ساخت نخستين بمب اتمي در امريكا متوقف نشد. فرمي كه خودش را وقف كار كرده بود در آزمايش نهايي نيز حضور داشت و انفجار را از نزديكترين فاصله ممكن تجربه كرد. گفت: «من در حدود پانزده كيلومتري نقطه انفجار ايستاده بودم. پس از چند ثانيه شعلههاي بالارونده روشني خود را از دست دادند و به شكل ستون بسيار بزرگي از دود درآمدند، با سري منبسط شده شبيه قارچي غولآسا كه به سرعت از ابرها بالاتر رفت و احتمالا به ارتفاع
10 كيلومتري رسيد.» آن شب، آرام و بياحساس به نظر ميرسيد، اما ميدانست كه اتفاق بزرگي افتاده است. بعد از آزمايش به خانه برگشت و آنقدر خسته بود كه تقريبا در لحظه خوابش برد. به روايت همسرش لورا در كتاب «اتمها در خانواده» او آن شب حتي يك كلمه هم حرف نزد و فردا صبح تنها جملهاي كه به زبان آورد اين بود كه ديشب با حواسِ پرت رانندگي كرده است. بمبها ساخته شدند، اما نقش فرمي در ماجرا تمام نشد. يكي از چند فيزيكداني بود كه به جلسه محرمانه تصميمگيري درباره چگونگي استفاده از بمب اتمي براي تسليم هرچه سريعتر و كمهزينهتر ژاپن دعوت شد و بعد از جنگ نيز يكي از مشاوران كميته سياست هستهاي امريكا بود. مقامات ايالاتمتحده به خدماتي كه او برايشان انجام داده بود پاداش دادند، بر سينهاش مدال لياقت -عاليترين مدال افتخار غيرنظامي- چسباندند و بعدتر هم جايزهاي در حوزه فيزيك هستهاي به نامش مقرر كردند. البته فرمي بعد از جنگ به جمع مخالفان ساخت بمبهاي قويتر بهويژه بمب هيدروژني پيوست و حتي در ماجراي اتهامزني به اوپنهايمر از او دفاع كرد. فرمي اواخر نوامبر 1954 در شيكاگو از دنيا رفت.
سایر اخبار این روزنامه
موضع روشن وزارت کشور
حضور حسن روحاني و ابراهيم رييسي ميتواند موجب رونق انتخابات شود
نتایج گفتوگو براي بازانديشي در امر آموزش و پرورش
سكوت درباره عملكرد بودجهاي پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي
سياست يك بام و دو هواي دولت در خصوص كنسرتها
چند صدايي خاورميانه درباره فلسطين
دانشگاه دنبالهروي روشنفكري
نيروي دريايي ارتش ظرفيت بزرگ نظام وكشور است
اولين انتشار نظرسنجي انتخاباتي
آيا كسي هست كه انديشه كند؟
در پاسداشت نهادهاي مدني و رسانههاي مستقل
روايتي از مسائل آموزش و پرورش ايران
هتل ولنجك و لزوم قانون حريم گسلهاي فعال
حمايت از روزنامهنگاران قرباني در غزه
دنياي بعد از تنش از منظر اقتصادي و سياسي ؟
سربازهاي به جا مانده از يك جنگ بزرگ
مصلحت نظام يعني عدالت يعني دفاع از مظلوم
انريكو فرمي و بمب اتمي
اولين انتشار نظرسنجي انتخاباتي
آيا كسي هست كه انديشه كند؟
در پاسداشت نهادهاي مدني و رسانههاي مستقل
هتل ولنجك و لزوم قانون حريم گسلهاي فعال
دنياي بعد از تنش از منظر اقتصادي و سياسي ؟