همافزایی گروههای مقاومت بدون دخالت آشکار ایران
[شهروند] گسترش جنگ به منطقه و تلاش اسرائیل برای تحقق این مسئله و راهبرد ایران و گروههای مقاومت در برابر این طراحی، همچنان بخش اعظمی از تحلیلهای رسانهها و کارشناسان منطقهای و غربی را بهخود اختصاص داده است. برخی کارشناسان داخلی حوادث بیروت و کرمان را در چارچوب سناریوی گسترش جنگ توسط اسرائیل ارزیابی و واکنش تهران را در چارچوب تکمیل نکردن این پازل و خنثی کردن این مسئله ارزیابی میکنند. از سوی دیگر سخنرانی تازه سیدحسن نصرالله و هشدار تند وی به رژیم صهیونیستی و همچنین اشاره وی به فرصت تاریخی برای تغییر معادلات و حتمی بودن پاسخ به ترور شهید صالح العاروری این گمانه را تقویت کرده است که گروههای مقاومت همچون حزبالله لبنان بدون دخالت یا اعلام آشکار ایران نیز توان بر هم زدن معادلات منطقه و حتی تصمیمگیری درباره جنگ تمامعیار را دارند و اصلا نیازی به ورود مستقیم ایران به جنگ یا تصمیمسازی جمهوری اسلامی برای گروههای مقاومت نیست، کمااینکه اکنون جزئیات نبرد در دریای سرخ از سوی انصارالله را سران این گروه تعیین میکنند، اما در چارچوب منافع کلی جمهوری اسلامی قرار دارد.
روزنامه انگلیسی گاردین در رابطه با وضعیت محور مقاومت و روابط آن با ایران مطلب جالبی منتشر کرده است. در بخشی از مطلب گاردین پس از اشاره به تقویت محور مقاومت و افزایش گروههای مقاومت در منطقه با هدایت جمهوری اسلامی، درباره وضعیت ایران در منطقه نکته جالبی بدین شکل آمده است: «ایران با رهبری ترکیبی آیتالله خامنهای و سپاه پاسداران، در مرکز تمام اتفاقات خاورمیانه قرار دارد و از بعدی دیگر در کنار مانده است. ایران خلأ نفوذ دیپلماتیک خود در میان کشورهای عربی را از طریق «محور مقاومت» جبران میکند که میراث ماندگار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، است که به دستور دونالد ترامپ در سال 2020کشته شد. سلیمانی معمار تلاشهای راهبردی تهران بود که به موجب آن ایران، شبهنظامیانی را که در داخل و خارج از دولتها در لبنان، عراق، سوریه و اخیرا یمن فعالیت میکنند؛ تأمین میکند، آموزش میدهد و گاهی هدایت میکند.»
در ادامه مطلب با اشاره به اختلاف تحلیلگران بر سر میزان کنترل ایران بر گروههای مقاومت مینویسد: «برخی، ازجمله بسیاری از سیاستمداران آمریکایی و اسرائیلی، این گروهها را تنها دستنشاندههای ایران میدانند. برخی دیگر استدلال میکنند این رابطه بیشتر از جنس همزیستی است تا کنترلکننده و آنها[نیروهای مقاومت] خودشان در مورد نحوه ادامه فعالیت، قضاوت میکنند[تصمیم میگیرند]». در بخش دیگری از مطلب از قول دکتر امل سعد، استاد علوم سیاسی دانشگاه کاردیف، درباره تحرکات محور مقاومت پس از جنگ غزه آورده است: «آنچه در مورد مشارکت محور مقاومت در این جنگ بینظیر است، این است که برای نخستین بار یک اتحاد فراملی از بازیگران غیردولتی یا ترکیب ائتلافی نظامی علیه یک کشور دیگر(رژیم صهیونیستی) تشکیل میدهند. همانطور که حزبالله، انصارالله و حشدالشعبی انجام دادهاند.» در ادامه مطلب نیز با اشاره به رویکرد این گروهها در چارچوب ملی و داخلی آنان و افزایش فشار بر آمریکا و اسرائیل سخن گفته است. نکته جالب دیگر در این تحلیل اشاره به سخنان دنیس راس، دیپلمات آمریکایی در گفتوگو با بیبیسی درباره سیاست صبر استراتژیک ایران در مقابل آمریکا و اسرائیل است. در اینباره از قول دنیس راس آمده است: «شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد ایران خواهان تشدید تنش یا درگیری مستقیم با آمریکا نیست. این تا حدی به این دلیل است که ایران فکر میکند سیاست فعلی فرسایش و صبر استراتژیک خود نتیجه میدهد. تهران احساس میکند که آمریکا میخواهد منطقه را ترک کند که هدف نهایی ایران، همین است.».
در پایان مطلب نیز به جزئیات فعالیتها و افزایش قدرت و تحرکات سالهای اخیر حزبالله، انصارالله و گروههای شیعه عراقی و همچنین حماس با حمایت ایران و توان بالای آنان برای نبرد با آمریکا و اسرائیل اشاره کرده است.
بهنظر میرسد تحلیلگران و رسانههای غربی و همچنین دیپلماتهای بانفوذ و کهنهکار آمریکایی همچون دنیس راس، برآورد دقیقی از سیاست منطقهای ایران که مبتنی بر اخراج آمریکا از منطقه و فرسایش توان اسرائیل است، دارند و برخلاف جنگ روانی آنان در رسانههای فارسی زبان و اپوزیسیون، در رسانههای اصلی خود به پختگی و مدبرانه بودن سیاستهای منطقهای ایران اعتراف و در مورد آن هشدار میدهند.