روزنامه جوان
1402/10/18
چرا واکنشهای فاشیستی به فاجعه کرمان ارزش تحلیل ندارد
دوست بزرگواری که از منتقدان وضع موجود است، پیشنهاد داد درباره چرایی خوشحالی برخی حسابهای مجازی (واقعی و فیک رویهم) از فاجعه تروریستی کرمان چیزی نوشته شود. گفتم شمار آنان کثیر نیست، اما چون غیرانسانی و عجیب است، به چشم میآید. نظر ایشان این است که این خوشحالی ادامه بیتفاوتی به مسئله غزه است که این دومی قابلتوجه بود و بنابراین ارزش تحلیل دارد. با آنکه بیتفاوتی جامعه ایران به غزه را هم اصلاً کثیر نمیدانم و دیدهشدن هر نگاه مخالفی را از جذابیت حرف مخالف نسبت به حرف موافق و از اثرات عصر ارتباطات و تبدیل به رسانهشدن هر گوشی موبایل میدانم، اما در تحلیل همانمقدار قلیل واکنشهای غیرانسانی به فاجعه کرمان هم بهویژه آنکه با واکنش دادستانی هم روبهرو شد، میتوان به دلایلی اشاره کرد.قطعاً برخی از این خوشحالیها واکنشی است که افراد به نارضایتی خود از نظام دارند. این نارضایتیها، اما لزوماً همگی حق نیست؛ و لزوماً همگی به ایدئولوژی نظام بازنمیگردد. چهبسا کسانی در یک برهه ظلم یا تعرضی به حقوق خود از جانب یک دستگاه دولتی یا حکومتی دیده باشند و این را بهانه واکنش به ارزشهای مورد قبول نظام میکنند. مثلاً سربازی که با او بدرفتاری شده است یا کارمندی که حق او را خوردهاند. اما برخی دیگر حتی در اینحد هم نیست، یعنی در نارضایتی از دستگاههای حکومتی، حقبهجانب هم نیستند. چیزی را برای خود میپسندیدهاند و برای دیگران نمیپسندیدهاند و به آن نرسیدهاند و حالا به شکل یک ناراضی واکنش نشان میدهند. سالها پیش این نارضایتیهای حق و ناحق، به اشکال دیگری مثل کمکاری و تخریب، خودش را نشان میداد و حالا فرصت خارجشدن از حلق و قلم را پیدا کرده است.
اگر پرسیده شود چرا این نارضایتیها اینقدر خشن و غیرانسانی است و چرا «همدردی» بهعنوان واکنش انسانهایی که همگی اعضای یک پیکرند، در این گروه دیده نمیشود، پاسخ من این است که وقتی کسانی که در طرف قاتلان هموطنان خود میایستند، در اقلیت محض هستند، این اقلیتمحضبودن آنان را وامیدارد پیامهای خود را خشن و با عبارات سخیف و اسفناک بیارایند. اینجا ما با یک «جامعه» که «همدردی» نمیکند، مواجه نیستیم. هرگونه توسعهدادن این گروه اقلیت به بخش بزرگی از جامعه، مانع فهم درست موضوع میشود. وقتی در اقلیت باشی، پیامت را تیزتر و تندخویانهتر میکنی. اگر پشتوانهای در حد اکثریت برای این گروه وجود میداشت، سنجیدهتر و منطقیتر سخن میگفتند، نه تا این حد غیرانسانی. این دقیقاً واکنشی است از یک دسته حداقلی که برای رساندن پیام خود وادار به استفاده از عبارات و کلمات تحریککننده میشوند.
نقطه اختلاف همین جاست. اگر با فرض گستردهبودن این واکنشها بخواهیم تحلیل کنیم، خوب میتوانیم به تحلیلی ضد رفتارهای حکومت برسیم، بنابراین آن فرض برای کسانی که دنبال آنجور تحلیل هستند، جذاب و واجب میشود. اما به چند دلیل این عده در اقلیت محض هستند. دلیل اول را شاید تعارفی و تشریفاتی بدانیم، اما یک واقعیت است: مردم ایران در سختترین شرایط، روحیه انسانی خود را حفظ کردهاند و قدر و قیمت بسیار عالیمقداری دارند که در چنین مواقعی در طرف درست ماجرا میایستند و طرف درست همدردی با جانباختگان است. دنبال نشاندادن مصداق از اجتماعات سراسری در این مواقع نیستم بلکه فقط به هویت ذاتی مردم ایران اشاره کردم. دلیل دوم میتواند از میان برخی مقایسهها به دست آید. در ماجرای کرمان، اکثریت مطلق برخی قشرها مانند هنرمندان، ورزشکاران و نخبگان فکری پیامهای همدلانهای صادر کردند و طرف بد ماجرا حتی شایسته عنوان «اقلیت محض» هم نبود. آنقدر کمشمار- و البته اغلب فراری- که به حساب نمیآیند. همین نسبت را باید برای قشرهای دیگر و از جمله برای عامه مردم درنظر گرفت، چون همیشه تابعی از همین نسبت بوده است.
دلیل سوم همان آماری است که دادستانی داد، یعنی صد حساب واقعی و چندصد حساب فیک که ممکن است متعلق به همینها باشد. اگر آمار بیشتر از این بود، خودش را نشان میداد و دادستانها معمولاً در موارد خاص و جزئی وارد میشوند. اجازه دهید چنین قضاوتی نکنیم که بسا کسان دیگر هستند که مانند اینان فکر میکنند، اما واکنشی در مجازی نداشتند. چون خلاف این ادعا را هم میتوان کرد و درباره نداشتهها نمیتوان با صراحت سخن گفت؛ و مسئله ما در اینجا «واکنش» است، نه پندار.
اما یک نکته دیگر هم باقی میماند. استفاده از اصطلاحات سخیف سطح نازل این کاربران مجازی را نشان میدهد که باید آن را در جای چنین سطوحی در مقوله جامعهشناسی بررسی کرد، نه در جای کنشگرانی که میخواهند روی ذهن جامعه اثر بگذارند. کسی که با هدف اثرگذاری روی جامعه، فعال اجتماعی و سیاسی میشود، در گام اول گزارههای خود را از تندروی میزداید. پس نمیتوان واکنش آنان را به «همدردینکردن جامعه» چسباند. این اقلیت محض چیزی بیشتر از همان محتوای پیامهای خود نیستند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
وجدان خفته آقای عباس عبدی
حقا که استاد شما هستی!
پاسخ سختی که در انتظارشان است
چرا واکنشهای فاشیستی به فاجعه کرمان ارزش تحلیل ندارد
وجدان ضعیف اعتماد آنلاین
واقعیت علمی ابردزدی!
هشتگانه سینمای مقاومت در جشنواره فجر
امریکا دارد به سرنوشت بریتانیای کبیر دچار میشود؟
اعتراف رژیم صهیونیستی به ضربه کاری حزبالله به «میرون»
تروریستهای ارزی مشغول خرابکاریاند!
برادران شهید العاروری کابوس صهیونیستها میشوند
تحقیر امریکا از عینالاسد تا التنف
زیر باران برویم