روزنامه خراسان
1402/10/18
جریان ساز حتی در تبعید
گروه ادب و هنر – روز گذشته، کتاب «آقای ایرانشهر» نوشته رحیم مخدومی که تازه ترین اثر انتشارات انقلاب اسلامی نیز به شمار می رود، در شهرستان ایرانشهر رونمایی شد. این کتاب روایتهای حضور آیتا...خامنهای، رهبر معظم انقلاب در دوران تبعید (پیش از انقلاب ) به ایرانشهر را شامل میشود. مراسم رونمایی از این کتاب در چهاردهمین همایش خورشید ولایت و در سالن همایش های شهید سلیمانی دانشگاه ولایت شهرستان ایرانشهر با قرائت یادداشتی از رهبر معظم انقلاب برگزار شد.به گزارش خبرگزاری صدا و سیما،متن یادداشت به این شرح است: «بسمه تعالی نگارش و تخیل آقای مخدومی جذاب و دامنهدار است. طبق معمول درباره این حقیر مبالغه و بزرگ نمایی شده است. خاطره اُنس با مردم مهربان ایرانشهر برای من فراموش شدنی نیست، ولی این کتاب آن را برجستهتر کرد، اگرچه بخشهای زیاد و شاید بیشتر رویدادهای آن دوران ناگفته مانده است.» ماجرای نوشتن کتاب کتاب «آقای ایرانشهر» بهتازگی ،در گروه آثار زمستان ۱۴۰۲ وارد بازار نشر شده است. روایتهای «آقای ایرانشهر» در ۳۸ فصل گردآوری شده و نویسنده کتاب درباره آن، در یکی از مصاحبههایش اینچنین گفته است:« آقای سید مهدی حسینی که از محققین هستند خاطرات مربوط به تبعید حضرت آقا به ایرانشهر را مفصل جمعآوری کرده بود. با تعداد زیادی از افراد مصاحبه کرده بودند. چندین سفر به سیستان و بلوچستان و جاهای مختلف داشتند و درواقع یک پرونده مفصل و قطوری از روایات شاهدان جمعآوریشده بود. دنبال نویسندهای میگشتند که این اطلاعات را بنویسد و به بنده پیشنهاد دادند و بنده چون غالباً خودم تحقیق میدانی انجام میدهم که بتوانم حق مطلب را ادا کنم، علاوه بر این پرونده محتوایی، تمام کتبی که در این رابطه به چاپ رسیده بود، مثل «خوندلی که لعل شد»، «بر تبعید»، «شرح اسم» و... را بررسی کردم و بعد هم خودم برای دیدن مکان و راویان و مصاحبه با آنها سفرهایی را به منطقه داشتم. اینها انجام و این کتاب تالیف شد.» تبعیدی جریان ساز تصور کنید وارد شهری غریب شدهاید؛ شهری کم برخوردار که مشکلات اقتصادی زیادی قلب و روح مردم را آزرده است.حالا شما هم بنا به دلایلی قرار است مدت نامعلومی در این شهر زندگی کنید. بیتردید بسیاری از ما پس از ورود به این شهر غریب به دنبال حل مشکلات شخصیمان میافتیم و شاید تعداد اندکی هم باشند که نفع عمومی را در نظر بگیرند. کتاب«آقای ایرانشهر » همداستان یک روحانی غریب و جوان به نام «سید علی» است که در دوران طاغوت به ایرانشهر تبعید شده است. در این کتاب با شخصیتی منحصر به فرد روبهرو هستیم که بهمحض ورود به ایرانشهر سعی در شناسایی مشکلات مردم و خدمترسانی به آنها دارد. روز و شب ،یکسره در حال برنامهریزی است تا بیشتر به مردم خدمت کند .کار بهجایی میرسد که در تبعید بودن را فراموش میکند و خدمت به مردم به تنها دغدغهاش بدل میشود . حضرت آیت ا... خامنهای که این زمان، روحانی جوانی است، رودررو با مردم به گفتوگو مینشیند و گرهها را یکی پس از دیگری از کار آنها باز میکند.مردم ایرانشهر و شهرهای اطراف وقتی تلاشهای ایشان را میبینند، این تبعیدی غریب را عضوی از خود می دانند و اینگونه است که مهر روحانی تبعیدی بر دل مردم این دیار می نشیند و با اشتیاق تکریمش میکنند. ترفندهای ناکام ساواک در بخشی از کتاب که با فرازوفرودهایی خواندنی همراه است، با ترفندهای مختلف ساواک روبهرو میشویم که به هر طریقی سعی در ایجاد اختلال در خدمترسانی آیت ا... خامنهای به مردم و همچنین کاهش محبوبیت او دارد، اما هر بار، با درایت آیت ا... خامنهای، روبهرو و نقشههایشان نقش بر آب میشود، اما کار به همینجا ختم نمیشود و اتفاق پشت اتفاق رخ میدهد. نویسنده کتاب «آقای ایرانشهر»سعی کرده با زبانی صمیمی و بهرهگیری از فنهای داستانی (البته تا حدی که به تغییر واقعیتها منجر نشود) بخشی از تاریخ ایران و مجاهدتهای مقام معظم رهبری را روایت کند. در ادامه، برشی از این کتاب را میخوانیم: « لایهنازک پوستِ روی قلم پا، لهیده شده. حفره روی ساق پا، مثل مشک سوراخ، شره کرده تا پایین؛ تا روی برآمدگی پا؛ تا جای مسح. چرخ های شنی سرما، به زخمها که میرسد، میگزد و میگذرد؛ نه، نمیگذرد، درجا میزند! یا شاید میگذرد، اما تمام نمیشود! قطاری است که واگنهایش پایان ندارد. چیدمان صندلیهای هواپیما، سلولی است؛ مثل کندوی زنبور. این یعنی برای پرواز هوایی باید لاغر باشی! مهماندارها لاغرند، صندلیها لاغر، راهروها لاغر و گاریهای پخش غذا، لاغر. با شرایطی که در هواپیما تعبیهشده، مسافران فربه، خیلی سختی میکشند؛ انگار بهزور بخواهند در قبر یکوجبی بچپانندشان. هم خودشان آزار میبینند، هم اطرافیان را آزار میدهند. درست مثل بنده که یک مسافر فربه در سمت چپم نشسته. یکچهارم حجمش را روی صندلی من ریخته، دوچهارم روی صندلی خودش و یکچهارم باقی مانده نصیب همسلولی سمت چپش شده. من در این شرایط میخواهم جزوات خاطره را بخوانم و حال و هوای سلول ساواک مشهد در سال ۵۶ را درک کنم.»
سایر اخبار این روزنامه
پهلوانی واقعی بدون فالوئر مجازی
حماسه خراسانی ها در عملیات کربلای 5
ساحرههای قجری و مستورانی!
مرد عنکبوتی و عنکبوتهایش!
مهاجرت مجازی برای کار
عقب نشینی صهیونیست ها از شمال غزه
بی مهری دولت به نجات کشف رود!
تخته گاز خودروهای پرمصرف در جاده ناترازی بنزین
جریان ساز حتی در تبعید
تیغ مجلس بر ریشه رانت های صدور مجوز کسب وکار
سرکرده افراط گرایان درخط پایان
اعتراف دزدان گوشی قاپ به ۳۵۰ فقره سرقت!
صف ساز مثل وام جدید ازدواج