انتخاباتي در امتداد انتخابات 1400 و 98

انتخابات در هر كشوري باعث تقويت ساختار نظام مي‌شود به گونه‌اي كه جز رژيم‌هاي ديكتاتوري، فوندانسيون امنيت و بقاي نظام‌هاي سياسي مردمي متكي بر انتخابات است. بنيان جمهوري اسلامي هم بر انتخابات نهاده شده و از طريق انتخابات است كه اركان كشور از صدر تا ذيل تعيين مي‌شدند. با توجه به چالش‌هاي منطقه‌اي، تلاش‌هاي دشمنان براي ضربه زدن به ايران، حوادث تلخ تروريستي مانند فاجعه كرمان و...گزاره‌اي كه مي‌تواند امنيت كشور را در عالي‌ترين سطوح تقويت كند، انتخابات است. در واقع سطح مشاركت و رقابتي بودن انتخابات تعيين‌كننده قدرت و امنيت كشور است. اين واقعيت‌ها در فرمايشات رهبري هم مورد تاكيد قرار گرفته است. رهبر انقلاب 4 اصل براي تقويت انتخابات و ارتقاي سطح رشد، استحكام و امنيت برشمردند كه نخستين آنها مشاركت است. اما اگر سيستم بخواهد مشاركت را در انتخابات بالا ببرد، بايد رقابت را در آن شكل دهد. رقابت هم رخ نمي‌دهد مگر اينكه نحله‌ها، احزاب و گرايش‌هاي مختلف با برنامه‌ها و نگاه‌هاي مختلف در عرصه انتخابات حضور پيدا كنند. اصولگرايان همواره بخشي از آراي عمومي را كسب مي‌كنند كه تعداد آن يا ثبات است يا با نوساناتي اندك حاصل مي‌شود. جريان اصلاح‌طلب با نوع نگاه متفاوتي كه دارد، سبد راي مختص خود را دارد. همين سبد راي است كه مشاركت‌هاي بالا را در تجربه‌هاي قبلي انتخابات شكل داده است. با تاييد صلاحيت افراد شناخته شده اين جريان مي‌شد، سطح رقابت در انتخابات را ارتقا داد. مردم زماني كه احساس كنند، انتخابات فاقد رقابت است، بي‌تفاوت مي‌شوند. گسترش بي‌تفاوتي در ميان آحاد ملت نسبت به امر انتخابات باعث غلبه «عدم رقابت» به «رقابت» و چيرگي «ركود» بر «رونق» انتخابات مي‌شود. بنابراين فرضيه مشاركت بالا در انتخابات از ميان مي‌رود و مشاركت‌هاي نازل در انتخابات ثبت مي‌شوند. فرمان و رويكردي كه هيات نظارت در ردصلاحيت بسياري از چهره‌هاي اصلاح‌طلب داشت، باعث شده تا تنها يك جريان اقليت در جناح راست امكان ارايه ليست داشته باشد و جريانات اصلاح‌طلب عملا از گردونه رقابت در انتخابات خارج شوند. اين وضعيت بدون شك، مشاركت را تقليل داده و تبعات آن به امنيت كشور هم خدشه وارد مي‌سازد. اگر از منظر امنيت و بقا هم به نظام‌هاي سياسي نگاه شود، موضوع رقابت در انتخابات واجد اهميت ويژه‌اي خواهد شد. به نظرم تا وقت باقي است، بايد تكانه‌هاي لازم براي افزايش مشاركت در انتخابات برنامه‌ريزي شود. طي دوره‌هاي اخير انتخابات، اصلاح‌طلبان همواره بر اين امر تاكيد داشتند كه نارضايتي‌ها، عدم اعتماد‌ها و مطالبات مردم بايد از مجراي انتخابات پيگيري شوند. اين مكانيسم عملي نمي‌شود مگر اينكه مردم احساس كنند ميان نامزدهاي جريانات گوناگون، تفاوت‌هايي وجود دارد. در واقع مردم مطالبات خود را در آينه وعده‌ها، اهداف و برنامه‌هاي نامزدها ببينند. در غير اين صورت از همين امروز مي‌توان انتخابات 1402 را در امتداد انتخابات 1400 و 98 دانست. انتخاباتي با كاهش چشمگير مشاركت مردم و حضور يك اقليت خاص. براي برخي افراد و جريانات قدرت‌طلب، مشاركت در انتخابات و افزايش سطح امنيت و بقاي سيستم كمتر مورد اهميت است. براي اين طيف‌ها، قدرت به هر قيمتي كفايت مي‌كند و ضرورتي براي افزايش مشاركت حس نمي‌شود. كشوري مانند تركيه 6ماه قبل انتخاباتي با مشاركت بالاي 80درصدي را رقم زده؛ اين در حالي است كه آخرين تجربيات انتخاباتي ايران در سال‌هاي 98 و 1400 نسبتي با مشاركت نداشته است. اين‌بار هم تنها 20تا 25چهره اصلاح‌طلب در سراسر كشور تاييد صلاحيت شده‌اند؛ طبيعي است كه با اين تعداد نمي‌توان توقع داشت كه ليستي توسط جريان اصلاحات بسته شود.جرياني كه اميد داشت با 150 تا 160 نامزد بتواند يك رقابت حداقلي در انتخابات داشته باشد، امروز در خوش‌بينانه‌ترين حالت تنها بين 20تا30 نامزد از بطن احزابي چون كارگزاران، حزب اسلامي كار، اعتماد ملي، حزب ندا و چهره‌هاي مستقل اصلاح‌طلب خواهد داشت. با چنين قلع و قمع‌هايي بعيد است كه بتوان زمينه‌اي براي افزايش مشاركت در انتخابات ايجاد و مردم را مجاب به حضور در انتخاباتي كرد كه فاقد رقابت است.
 
سایر اخبار این روزنامه