مادري؛ نقشي معلق بين زمين و آسمان

شايد به جرات بتوان گفت، از زمان ظهور و بروز جنبش‌هاي زنان تاكنون، يكي از بحث‌انگيزترين نقش‌ها، «نقش مادري» است. نقشي كه به فراخور نژاد، قوميت، قبيله، دين و فرهنگ‌هاي مختلف، تعاريف و تكاليف آن نيز متفاوت است. در گذشته، عرف، ادبيات و دين، تصويري آسماني از نقش مادري را ارايه مي‌كردند. عرف، جايگاهي دست نيافتني به مادر بخشيد، اديان آن را موهبتي خدايي برشمردند و ادبيات او را الهه و مظهر مهر و گذشت و فداكاري ناميد. بدين سان آنچه نيكويي است با مادر همراه شد. بردباري و پايداري، عشق و عاطفه، مهر و مراقبت، بخشندگي و ازخودگذشتگي و ده‌ها صفت نيكوي ديگر با مادر ملازم شد. «اُم» مبدا و مطلع هر چيز بود و مادري، آغاز زندگي تلقي شد. نقش مادري نماد كمال زن محسوب مي‌شد، راه رسيدن به بهشت از مسير مادري مي‌گذشت و بهشت زير پاي مادران بود. از پيشوايان ديني تا صاحب‌نظران علمي، در توصيف مادر بارها سخن گفتند، راز تداوم نهاد خانواده در طول سده‌هاي پيشين را مديون نقش مادري دانستند و با سلامت او، جامعه سالم مي‌شد. تحولات عصر جديد همه پديده‌ها را تحت تاثير خود قرار داد و نقش مادري را نيز با تغيير در مفهوم مواجه كرد. چرخش پارادايمي و ظهور و بروز گونه‌هاي جديدي از «جنبش زنان»، گوي مادري را غلتان-‌غلتان و آرام-آرام از آسمان به سمت زمين هدايت كرد و در عصر «بازانديشي مفاهيم»، نقش مادري راه زمين را در پيش گرفت. تلقي يگانه از مادري در عصر پيشين، با تنوع زيست جهان‌ها، چندگانه شد؛ بغض خفته بسياري از زنان وا شد، برخي تكاليف نقش مادري كه بديهي و طبيعي پنداشته مي‌شد با تغيير در مفهوم مواجه شد. عده‌اي از زنان فمينيست در دهه 60، «مادربودگي» را «نهادي سركوبگر» دانسته، خواستار نابودي آن شدند و لذت بردن از نقش مادري را ناشي از «آگاهي كاذب» زنان عنوان كردند. برخي برآيند نقش مادري را «تلف شدن يك نفس انساني» به شمار آوردند و محبوس كردن و محدود كردن زنان در كنج خانه را «ستم» بر آنها عنوان كردند. كار تا بدان‌جا پيش رفت كه وظيفه فرزندآوري را «سركوب زنان» برشمردند. فرهنگ «نوسازي» با همه توان، به مقابله با تعريف پيشين از مادري برخاست. از شاخصه‌هايي چون اشتغال و تحصيلات تا مهدكودك، كاهش مواليد و تك فرزندي در پي برساختي جديد از مادري بودند. كم‌كم درك و تصور زنان از نقش مادري دچار تغيير شد. مادري از ارزش به نقش و از نقش به ارزش به نوسان درآمد. جايگاه اسطوره‌اي زن به چالش كشيده شد و مفهوم «قرباني» سر برآورد. لذت ديروزين جاي خود را به ناخوشي‌هاي امروزين داد. برخي صاحب‌نظران فروكاستن نقش‌هاي متعدد زنان را به نقش مادري، ستم بر زنان عنوان كردند و بدين‌گونه بسياري از زنان وارد وادي حيرت شدند. بين زمين و آسمان سرگردان شده و به دنبال رهايي از اين وضعيت بودند. عده‌اي بر تحولات جديد چشم فرو بسته و بسان گذشته به ايفاي نقش مادري با همان ويژگي‌ها ادامه دادند. برخي ديگر، از تحولات استقبال كرده و پذيراي تعاريف و مفاهيم جديد نقش مادري شدند. تعداد زيادي نيز راه ميانه را برگزيدند تا ضمن ايفاي نقش مادري، راه مشاركت بيشتر در اجتماع را برگزينند. زلزله مدرنيته، آشوب مفهومي به‌پا كرده بود. برخي زنان در پي آن بودند تا نقش مادري را از جايگاه پيشين جدا كنند و برخي نيز مادري را سمبل و نماد اين جايگاه مي‌دانستند. هر دم تعريفي نو از نقش مادري بيرون داده مي‌شد، هر لحظه به يكي از اركان آن پايگاه سنتي حمله مي‌شد و تكاليف جديدي براي نقش مادري وضع مي‌كردند. بسياري از زنان متحير مانده بودند. آيا مادري همان است كه بهشت زيرپاي آن است يا اين نقش، زنان را به گرداب جهنمي كشانده كه پدرسالاري براي او ايجاد كرده بود؟ مادري هويت‌بخش است يا زنان را با بحران در هويت مواجه مي‌سازد؟ غريزه‌اي طبيعي است يا سازه‌اي اجتماعي و فرهنگي؟ ذاتي است يا عرضي؟ اكتسابي است يا انتسابي؟ نقش است يا نهاد؟ سوژه است يا ابژه؟ مادر خوب، قرباني است يا الگوي فداكاري؟ و ده‌ها سوال ديگر كه زنان و به خصوص مادران تحصيلكرده با آن مواجه شده بودند. در اين ميان، انواعي از مادري سر برآورد. بانوي اول، مادر سرپرست خانوار، مادر كم توان، مادر آقاي رييس، مادر زباله‌گرد و چندين گونه ديگر از مادري خود را نشان دادند. در بسياري از خانوارها، مادري همراه رنج و سختي شد. تكاليف درون و بيرون از خانه بر دوش او نهاده شد تا او با پايداري خود به همه اثبات كند كه توانايي اداره آن را دارد. احساس مسووليت او، سبب شده بود كه يك تنه تمامي ناملايمات را به جان بخرد و اعضاي اين كشتي بر گل نشسته را به ساحل آرامش برساند. او به همه يادآور مي‌شود كه شب‌ها كيسه‌هاي بزرگ زباله را بر دوش مي‌كشد، اما اجازه نمي‌دهد كه فرزندانش گرسنه سر بر بالين نهند. از يك‌سو، تصوير آسماني از خود را در رسانه رسمي مي‌بيند و از سوي ديگر، دستي بر عرق‌هاي نشسته بر پيشاني مي‌كشد و به شعارهاي صاحبان قدرت و حاملان وعده‌هاي بيهوده، نگاهي تمسخرآميز مي‌كند. واقعيت آن است مفهوم مادري در عصر حاضر با تعاريف مختلف و شاخصه‌هاي متعدد روبه‌رو است. اعضاي جامعه بايد از زنان و مادران انتظار ايفاي نقشي متناسب با نياز زمانه داشته باشند. زنان علاوه بر نقش مادري، صاحب نقش‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي ديگري نيز هستند و ايفاي آن منجر به تعادل جامعه خواهد شد. هر چند عده‌اي از سياستگذاران در پي آن هستند تا با وضع قوانين مختلف، مادري را به نهادي تحت كنترل خود درآورند، اما بسياري از زنان، فعالانه راه غلبه بر انفعال را يافته، به دنبال هويت‌هاي متكثر گشته و خود را از محدوده پيشين خارج كرده‌اند. هر روز كه بر دانش تخصصي زنان افزوده مي‌شود و پايگاه اجتماعي آنها ارتقا مي‌يابد، از آن نقش سنتي خود فاصله گرفته و مسيري جديد را آغاز كرده‌اند. تلاش براي گذاشتن آنها در حالتي معلق، جامعه را در تعليق فرو خواهد برد. نياز امروز جامعه، بسترسازي مناسب براي ايفاي درست نقش مادري، رفع تبعيض و نابرابري جنسيتي و كمك به مشاركت و حضور بيشتر آنها در حوزه‌هاي مختلف اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي در جامعه خواهد بود. دانش‌آموخته جامعه‌شناسي
 
سایر اخبار این روزنامه