احترام به تفاوت‌ها از حقیقت تا دروغ

به تفاوت‌ها احترام بگذارید! این شعار اسم رمز عمده جنبش‌های اجتماعی و فرهنگی دهه‌های اخیر در جهان است. از حامیان همجنس‌گرایی در کانادا و لندن گرفته تا تظاهرات انسان‌های سگ‌نما در برلین و حامیان آزادی سقط جنین در امریکا همگی این شعار واحد را فریاد می‌زنند. در جامعه ما نیز حامیان جنبش زن، زندگی آزادی، این رویکرد را تحت عنوان احترام به عقاید و آزادی در انتخاب پوشش ترویج می‌کنند.
اما به‌نظر می‌رسد شعار فوق در عین مشترک‌بودن در جنبش‌های متعدد، رو به سوی قبله واحدی ندارد، بنابراین لازم است برای ارزیابی امکان تحقق این رویکرد، ابتدا به تحلیل ابعاد آن بپردازیم.
دین اسلام یک مکتب فکری و پارادایم اندیشه‌ای به شمار می‌رود و آنچه مسلم است پذیرفتن یک پارادایم به مثابه پذیرفتن تمامی اجزای آن در سه ساحت هستی‌شناسانه، معرفت‌شناسانه و ارزش‌شناسانه است. به عبارتی نمی‌توان باور‌های هستی‌شناسی خود را از یک مکتب و معرفت‌ها و محتوا‌های فکری را از مکتبی دیگر و قضاوت‌های ارزش‌شناسانه را از مکتبی دیگر اخذ کرد. در این صورت دچار التقاط شده‌ایم که خطایی بزرگ در ساحت اندیشه و عمل به شمار می‌رود.
البته هر مکتب فکری در هر یک از اجزای سه‌گانه خود دارای رویکرد‌های متنوعی است که تا وقتی از دایره باور‌های متافیزیکی و هستی‌شناختی آن مکتب خارج نشده‌اند، تنوع آن‌ها قابل‌پذیرش است. به عبارتی نوعی تکثر درون گفتمانی در هر پارادایمی ممکن و حتی ضروری است، اما چنانچه رویکرد‌های شناختی و گرایشی از دایره پارادایمی خود خارج شوند، عملاً دیگر چیزی از مکتب یا پارادایم مذکور باقی نمی‌ماند.


مدعیان این شعار در خیال تحقق جامعه‌ای هستند که زن معتقد به حجاب و زن دوستدار برهنگی با آزادی کامل در خیابان تردد کنند و به انتخاب یکدیگر احترام بگذارند. البته بدیهی است وقتی پای احترام به انتخاب‌ها به میان می‌آید بحث تنها در حجاب خلاصه نمی‌شود، بلکه پله‌های بعدی انتخاب مشروبات و مأکولات حرام، انتخاب شریک همجنس، ازدواج با حیوانات، انتخاب شبکه‌های رسانه‌ای پورن و بی‌نهایت انتخاب دیگر است.
حال آنکه هر کدام از این انتخاب‌ها بر مفروضاتی نه متفاوت، که متعارض بنا شده‌اند. امر به حجاب از آیات محکم قرآن و دستورات واجب دین است و برپاداشتن واجبات دین چه در عرصه فردی و چه در ساحت اجتماع از ضروریات دینداری است، بنابراین فردی با باور‌های دینی و التزامات عملی به دستورات دین نمی‌تواند در مقابل برهنگی اجتماعی سکوت پیشه کند. ضمن اینکه مانور برهنگی در جامعه به معنای سلب آزادی بصری معتقدان به حجاب است. به علاوه در جامعه‌ایرانی با اکثریت قریب به اتفاق مسلمان و حکومت اسلامی که توسط مردم انتخاب شده‌است، حکومت ضامن اقامه احکام دین نیز هست. پس برهنگی و بی‌حجابی با کارکرد‌های حکومت اسلامی نیز در تعارضند. حال مجدداً به این شعار پرآوازه بر می‌گردیم: به تفاوت‌ها احترام بگذارید!
جولان گفتمان‌های رقیب و متعارض در جامعه به تنش‌ها و چالش‌های اجتماعی منتهی می‌شود و برای رفع این تعارض، بشریت همواره ناگزیر از اتخاذ یکی از دو راهبرد بوده‌است: اقتدارگرایی مبتنی بر قدرت و حذف گفتمان‌های رقیب از صحنه اجتماع، یا اتخاذ نسبیت‌گرایی فرهنگی و ملاک‌زدایی ارزشی در عرصه اجتماع.
راهبرد اول ریشه در دیکتاتوری انسانی و نزاع و سرکوب و سرانجام تحمیل گفتمان قدر دارد و راهبرد دوم برخاسته از فقدان معیار، شاخص‌گریزی و خنثی‌گری بوده و میوه اباحه‌گری، باورزدایی و خاموشی ارزشی را به ارمغان می‌آورد.
اما رویکرد تراز انقلاب اسلامی از راهبرد سومی حکایت می‌کند:
با پذیرش ربوبیت خداوند بر صحنه گیتی، وجوب اطاعت از امر الهی اثبات می‌شود و با رد دو گفتمان اقتدارگرا و باورگریز، به عبودیت الهی تن داده می‌شود.
بر اساس دیدگاه دین مبین اسلام که اعتقاد اکثریت جامعه ایرانی است، خداوند متعال نوع بشر را بر فطرت واحدی خلق کرده‌است که مؤید خالقیت و ربوبیت الهی است. این عقیده با پای به میان گذاشتن خود، دست رد بر سینه گفتمان‌های بشرساز می‌زند که اعورانه تنها به روایت بخشی از حقیقت هستی نائل آمده‌اند. بدین ترتیب گفتمان‌های معارض با دین از صحنه خارج می‌شوند.
کوتاه سخن آنکه پذیرفتن تکثر فرهنگی در اجتماع در صورتی قابلیت تحقق دارد که متضمن تعارض گفتمانی نباشد، چراکه جاری شدن پارادایم‌های متعارض به موازات هم به معنای از صحنه راندن حقوق اکثریت مسلمان جامعه است.