«سرکش» روایتی از مرهم گروه‌های جهادی بر زخم‌های سیستان و بلوچستان

جوان آنلاین: مستند «سرکش» از تولیدات گروه مستند بنیاد فرهنگی روایت فتح که در چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار حضور دارد، پرتره‌ای از زندگی کارآفرین برتر، نخبه دانشگاهی و جهادگر جواد یوسفی است که به موضوع بسیار مهم مرهم فعالیت‌های جهادی و اقدامات محرومیت‌زدای آن‌ها بر زخم‌های واقعی در استان سیستان و بلوچستان می‌پردازد.
«جوان» در گفتگو با سجاد سلیمان‌خانی، کارگردان این مستند به چگونگی شکل‌گیری ایده اولیه و انگیزه‌های تولید پرداخته و همچنین مشکلات تولید چنین آثاری را مورد بررسی قرار داده است.

معمولاً به دلیل پیش‌زمینه‌های غلط قبلی انگاره‌های ذهنی مخاطبان در مورد سیستان و بلوچستان حول موضوعاتی مثل قاچاق سوخت، موادمخدر و گروه‌های تکفیری می‌چرخد، آیا فکر می‌کنید این مستند بتواند تغییری در نگاه مخاطبان ایجاد کند؟


سرزمین سیستان در شاهنامه اهمیت ویژه‌ای دارد، سرزمین دوست داشتنی که محل تولد و خیزش بسیاری از پهلوانان ایران‌زمین از جمله رستم است. ضمن اینکه بلوچستان با فرهنگی غنی و مردمانی بردبار شناخته می‌شود، اما برخی از مردمان غیور این استان بنا به دلایل عمده زیرساختی، هنوز هم از فقر اقتصادی و فرهنگی رنج می‌برند. من برای حل معضلات و پاک کردن چهره فقر از سر و روی سیستان و بلوچستان به وسع خودم این مستند را تولید کردم. جالب اینجاست که نه‌تن‌ها همت مسئولان دولتی، بلکه تلاش مردم و نهاد‌های مردمی برای فقرزدایی و محرومیت‌زدایی لازم و ضروری است. انگیزه شما برای پرداختن به بحث تولید مستند در زمینه اقدامات جهادی و بحث کارآفرینی و فقرزدایی از برخی مناطق محروم کشور از جمله سیستان و بلوچستان چه بود؟
امروزه این مسئله آشکار شده که لازمه رسیدن به توسعه، توجه به روستا‌ها و بخش روستایی به عنوان بخش پایه است. کارآفرینی به عنوان موتور توسعه، نقش مهمی در رشد اقتصادی کشور‌ها و ایجاد فرصت‌های شغلی دارد. با توجه به نقش و اهمیت کارآفرینی و سابقه درخشان کارآفرینان در توسعه کشورها، بسترسازی برای حمایت از کارآفرینان به‌خصوص برای جوامع در حال توسعه اهمیت فراوانی دارد. با توجه به اینکه عمده جمعیت فقیر جهان در مناطق و بافت‌های روستایی کشور‌های در حال توسعه زندگی می‌کنند، بنابراین اشتغالزایی در مناطق محروم و روستایی بسیار بااهمیت است. در عصر حاضر که با افزایش جمعیت، جوامع و سازمان‌ها به سرعت در حال گسترش و پیشرفت هستند و در پی آن، پیچیدگی آن‌ها نیز رو به افزایش است، کارآفرینی در یک تعامل چندسویه، یعنی هم در مفهوم ایجاد اشتغال، هم در مفهوم ایجاد تحول از راه نوآوری‌ها و بهبود فرآیند‌ها و هم به عنوان عامل کلیدی در رشد و توسعه اقتصادی به شدت مورد نیاز است، حتی می‌توان بحث کارآفرینی را در عصر مدرن امروزی از اصلی‌ترین راهبرد‌های بنیادی هر کشور محسوب کرد. چه ویژگی و عناصری باعث تولید این مستند و پرداختن به اقدامات یک جهادگر کارآفرین در سیستان و بلوچستان شد؟
شاید باورش سخت باشد، اما هنوز هم هستند مردمی که در این روزگار دل به مال دنیا و پست و مقام نبسته و راهی سرزمین‌های محروم شده‌اند. آن‌ها صدای محرومان را شنیده، مرهمی برایشان پیچیده و تمام تلاش‌شان این است که زخم‌شان را درمان کنند. یکی از این افراد که از دیار خود به همراه خانواده کوچ کرده، جواد یوسفی است. او ایده‌پرداز و مجری طرح «حامی دامدار» کارآفرینی است که توانسته با نوآوری در نحوه تخصیص تسهیلات به مردم، انحراف تسهیلات را به صفر و بازدهی آن را به حداکثر برساند. جواد یوسفی به دلیل دغدغه‌های شخصی طرح «حامی دامدار» را که منجر به اشتغال ۲۰۰ نفر شده به روستا‌های محروم سیستان و بلوچستان برده است. او برای اجرای ایده‌اش در اوج فعالیت گروهک‌های تروریستی معاند و شخص عبدالمالک ریگی به همراه خانواده از تهران به زاهدان مهاجرت کرده است. شناخت استراتژیک از زیر و بم اقتصاد روستا، محصول تمرکز جدی او در منطقه هدف بود. یوسفی معتقد بود اقتصاد روستا در ذات خود مولد است و اگر روستا شکل طبیعی خود را داشته باشد در هیچ امری نیازمند جایی خارج از جغرافیای خود نیست. این سوژه برای من اهمیت داشت. از زمان مهاجرت او به استان سیستان و بلوچستان نزدیک به یک دهه گذشته و تلاش زیادی را در این سال‌ها برای پاک کردن گرد محرومیت از سر و صورت این استان کرده است. به نظرم ما از این چهره‌ها باید بهره ببریم و استفاده کنیم. وجه تمایز اینگونه سوژه‌ها به نسبت دیگر سوژه‌های حوزه مستند‌سازی چیست؟
سوژه مستند به کار تیمی و گروهی اعتقاد دارد، نه کار فردی و به اعضای گروه چهار نفره‌ای که هر کدامشان با خانواده از استان‌های مختلف به آنجا رفته‌اند، مشاغل خانوادگی راه می‌اندازند و از تربیت نسلی توانمند در آنجا غافل نیستند نزدیک می‌شود. صرفاً کار جهادی و عشق خدمت به مردم دلیلی برای کوچ و مهاجرت از شهر به روستا‌های محروم است. دل کندن از شغل و پست و مقام‌های قبلی یک دلیل دارد، آن هم دغدغه‌مندی و حس مسئولیتی است که در برابر تک‌تک مردم کشور دارند. آن‌ها معتقد هستند پخش غذا، لوازم‌تحریر و لباس فقط برای مدت کوتاهی می‌تواند مفید باشد. البته اگر خانواده‌ای از یک پیرزن و پیرمرد از کارافتاده تشکیل شده، این کمک‌ها بلامانع است، اما وقتی می‌بینی در خانواده‌ای چهار مرد جوان زندگی می‌کنند و همه بیکارند، این کمک‌ها نه‌تن‌ها فایده‌ای ندارد، بلکه برعکس عمل می‌کند و تأثیرات بدی خواهد داشت! حرکت غلط نهاد‌های حمایتی به اقتصاد مقاومتی کمکی نمی‌کند. تمام کمک‌ها باید هدفمند باشد، این مسئله چیزی است که تا قبل از ورود تخصصی آن‌ها به منطقه، مورد توجه قرار نمی‌گرفت، چون رویکرد‌های احساسی و مقطعی بعضی مردم به این محرومیت‌ها دامن زده بود. اگر فقط پول یا بسته‌های حمایتی به افراد تعلق بگیرد، این کار آن‌ها را مستقل نمی‌کند و باعث می‌شود دیگر در قبال کارشان دلسوز نباشند، ولی این رویکرد را با ایجاد اشتغال تغییر داده‌اند تا از دسترنج خودشان نان بخورند. واکنش و بازخورد مخاطبان نسبت به این مستند چگونه بوده است؟
واقعاً فکر نمی‌کردم که با این حجم از استقبال مواجه شویم. خداراشکر مورد توجه بسیاری از اساتید و چهره‌های فرهنگی قرار گرفتیم و تشویق شدیم که آثاری از این دست را بیشتر کار کنیم.