روزی که «شاه با فرح فرار کرد»
روز 26دیماه 1357ساعت 13:08، محمدرضا پهلوی بههمراه همسرش فرح، خاک ایران را به مقصد مصر ترک کرد. شاپور بختیار نخستوزیر، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، علیقلی اردلان وزیر دربار و جمعی از وابستگان درباری برای بدرقه وی حضور داشتند.
شاه در فرودگاه علت سفر خود به خارج را اینگونه توصیف کرد «مدتی است احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمنا گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت.»
سه روز قبل از فرار، شاه شورای سلطنت را تشکیل میدهد تا این شورا موجبات استمرار حکومتش و امکان مذاکره با سران انقلاب را فراهم کند که البته در این هدف ناکام ماند.
آسوان؛ نخستین مقصد شاه آواره
شاه پس از خروج از کشور در 26دی 1357به مصر رفت و در آسوان مورد استقبال انور سادات، دیکتاتور مصر، قرار گرفت. در پاییز سال 57، جهان سادات، همسر رئیسجمهوری مصر، در تماس تلفنی با فرح از شاه و همسرش برای سفر به آسوان دعوت کرد و گفت: «فرح بیایید اینجا، ما در انتظارتان هستیم.»
علت انتخاب مصر بهعنوان مقصد اول و آخر شاه در دوران آوارگی به تاریخچه روابط خانوادگی پهلویها با خاندان سلطنتی مصر بازمیگشت. محمدرضا پهلوی همسری مصری(فوزیه دختر ملک فواد) داشت که در انتخاب این مقصد بیتأثیر نبود.
شاه و همراهانش در هتل ابروی(oberoi) که در جزیرهای میان رود نیل بنا شده، اقامت کردند. آنها پنج روز در آسوان بهسر بردند و ملاقاتکنندگان زیادی نداشتند. در این مدت یکی از اشخاصی که تلفنی تماس گرفت کنستانتین، پادشاه سابق یونان، بود. همچنین ژرژ فلاندرن، پزشک فرانسوی، که از پنج سال پیش سرطان شاه را معالجه میکرد با او دیدار کرد، اما حتی خود شاه وسعت بیماریاش را نفهمیده بود.
چند ساعت قبل از عزیمت شاه و همراهانش به آمریکا، سفیر مراکش در مصر به دیدار او رفت و دعوت ملک حسن دوم، پادشاه مراکش، را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کرد و اینگونه مقصد دوم شاه مشخص شد.
اقامت شاه در مراکش و بازگشت امام خمینی(ره) به ایران
شاه به دعوت پادشاه مراکش به آن کشور رفت ولی در «رباط» تشریفات رسمی از وی به عمل نیامد. شاه پس از دیداری با ملک حسن، در کاخ «جنانالکبیر» اقامت کرد. شاه 67روز در این کاخ ماند و در طول این مدت، امام خمینی بعد از 14سال تبعید از نوفللوشاتو به تهران آمد و 10روز بعد، انقلاب اسلامی در 22بهمن به پیروزی رسید.
در مدت زمان دو ماهه اقامت شاه در مراکش، اکثر درباریان و اطرافیان شاه که وی را در خروج از ایران به مصر و از آنجا تا مراکش همراهی کرده بودند، بهتدریج رهسپار اروپا و آمریکا شدند. تنها جمعی از خدمه بودند که شاه را هنگام ترک مراکش همراهی کردند.
ملک حسن که قصد داشت روابط سیاسی خود را با نظام تازهتأسیس ایران حفظ کند، مایل نبود اقامت شاه طولانی شود. محمدرضا پهلوی در شرایطی که نتوانسته بود کشوری را بهعنوان پناهگاه بیابد، به پیشنهاد مشترک راکفلر و کیسینجر مجبور شد به باهاما در آمریکای مرکزی برود.
سفر به آمریکای مرکزی و ممانعت انگلستان از پذیرش شاه
وی با هواپیمای اختصاصی سلطان حسن، صبح 10فروردین 58فرودگاه رباط را به مقصد جزایر باهاما ترک کرد. شاه 70روز در این جزیره به سر برد. در همین مجمعالجزایر بود که شاه توسط پزشکان اعزامی از فرانسه، از سرطان غدد لنفاوی مطلع شد. طبق اسناد منتشر شده از آرشیو ملی بریتانیا، در زمان اقامت شاه در باهاما، انگلستان ماموری سری به باهاما اعزام میکند که به شاه پیام دهند که بریتانیا آمادگی پذیرش وی را ندارد.
شاه و باقیمانده همراهان روز 20خرداد 1358با یک هواپیمای کرایهای از باهاما راهی مکزیک شدند و در یک خانه ویلایی که قبلاً برای اقامت آنان درنظر گرفته شده بود، مستقر شدند. شاه در این مدت از یک تومور سرطانی بدخیم و یرقان شدید رنج میبرد. پس از 4ماه اقامت در مکزیک وی مطلع شد که دولت کارتر با سفر او به آمریکا صرفا با هدف معالجه بیماری موافقت کرده است. پس در 30مهر 58، مکزیکوسیتی را به مقصد بیمارستان نیویورک ترک کرد.
شاه به آمریکا میرود
شاه 54روز در بیمارستان نیویورک بستری شد. در این مدت دو بار تحت عمل جراحی طحال و کیسه صفرا قرار گرفت. کمتر از دو هفته پس از ورود شاه به این بیمارستان، لانه جاسوسی سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درآمد و این امر، کارتر را نسبت به عدمحضور شاه در آمریکا متقاعد کرد. مکزیک نیز به شاه اطلاع داد که بعد از تصرف سفارت آمریکا در تهران، دولت مکزیکوسیتی بهخاطر حفظ روابط سیاسی خود با حکومت تهران مایل به میزبانی مجدد شاه نیست.
بدترین لحظه برای شاه و همسرش، زمانی بود که در 11آذر 58از بیمارستان نیویورک مرخص شدند، ولی هنوز مقصدی برای سفر نداشتند. در نتیجه با یک هواپیمای نیروی هوایی آمریکا به مقصد تگزاس پرواز کردند تا 2هفته باقی مانده از روادید خود را در آنجا داخل آپارتمانی کوچک بگذرانند، اما حین راه به همراهان آمریکایی خبر رسید که آن آپارتمان هنوز آماده نیست. شاه و همسرش را به مکانی که بعدا معلوم شد، مرکزی برای نگهداری بیماران روانی است، بردند. فرح برای نخستین بار با فریاد به همراهان آمریکایی خود اعتراض کرد و گفت «آیا ما در اینجا زندانی هستیم؟ آیا کارتر ما را زندانی کرده است؟ ما در اینجا دیوانه خواهیم شد؟ باید بیرون برویم و...»
مقامات آمریکایی با پایان مهلت اقامت شاه در آمریکا به وی اطلاع دادند که بهدلیل عواقب ناشی از تصرف سفارت آمریکا در تهران، امکان تمدید روادید وی وجود ندارد و به همین دلیل در پاناما جایی مناسب برای اقامت وی و همسرش درنظر گرفته شده است. شاه که غیر از پذیرفتن، چاره دیگری نداشت به اتفاق همسرش در 24آذر 1358با هواپیمای نیروی هوایی آمریکا از فرودگاه تگزاس به پاناما در آمریکای مرکزی برده شدند.
پاناما و ترس شاه از استرداد به ایران
وقتی شاه و فرح در پاناماسیتی از هواپیما خارج میشدند، تنها جمعی از سربازان گارد ملی پاناما، افسران امنیتی، دستیاران «عمر توریخوس»، دیکتاتور پاناما و سفیر آمریکا کسی در فرودگاه نبود. شاه، همسرش و پزشک مخصوص آنها با بالگرد از فرودگاه به یک پایگاه در جزیرهای به نام «کونتا دورا» متعلق به پاناما انتقال داده شدند.
شاه در پاناما با دو دردسر روبهرو بود؛ اول شدت گرفتن بیماری شاه که وی مایل نبود پزشکان پانامایی بدون اطلاع از ماهیت و عمق بیماریاش معالجات را از صفر شروع کنند و دیگری اطلاعاتی که براساس آن مقامات وزارت خارجه دولت ایران در تماس مداوم با مقامات پانامایی بودند تا بتوانند راهی برای استرداد شاه پیدا کنند. درواقع در پاناما بحث استرداد شاه قوت گرفته بود و کارتر قصد داشت با تحویل شاه بر سر گروگانهای آمریکایی چانهزنی کند.
براساس کتاب «دخترم فرح» نوشته فریده دیبا، مادر فرح پهلوی، عمر توریخوس، انسان بسیار بیادبی بوده و به هیچوجه آداب گفتوگوی دیپلماتیک را رعایت نمیکرد. توریخوس، شاه را «چوپن» مینامید یعنی تفاله! با همه این مشکلات، شاه و همسرش 100روز در پاناما ماندند و سپس به اصرار همسر رئیسجمهوری مصر،
با یک هواپیمای پانامایی رهسپار قاهره شدند.
مصر؛ آخرین مقصد آخرین پادشاه ایران
در 2تیر 1358و زمان اقامت شاه در مکزیک، انورسادات از پارلمان مصر تقاضا کرده بود قطعنامهای تصویب کند و به شاه اجازه دهد تا بهعنوان پناهنده سیاسی برای همیشه در مصر بماند. این پیشنهاد سادات با 384رأی موافق در برابر 8رأی مخالف تصویب شد.
شاه 8فروردین 59در بیمارستان معادی قاهره تحت عمل جراحی طحال و کبد قرار گرفت. آزمایشهای انجام شده روی بافتها نشان میداد سرطان بدخیم تمامی سیستم خون و کبد وی را فرا گرفته است. همه پزشکان سرشناس مصری به رهبری یک متخصص قلب که پزشک شخصی سادات بود، در بیمارستان معادی حضور داشتند. حال عمومی شاه در اقامت دومش در مصر هفته به هفته و ماه به ماه وخیمتر شد تااینکه 4ماه پس از سفر دوم خود به مصر در 5مرداد 1359درگذشت.شاه را در مسجد رفاعی قاهره به خاک سپردند. همان مسجدی که جنازه رضاشاه بعد از فوت در آفریقای جنوبی مدتی در این مسجد به خاک سپرده شده بود. ملک فاروق، پادشاه اسبق مصر و برادر زن محمدرضا پهلوی نیز در همین مسجد دفن شدند. تقدیر آخرین شاه دیکتاتور ایران این بود که مانند پدرش، وی نیز در آوارگی و غربت، دنیا را ترک کند.