توان‌بخشی معرفتی ضرورت امروز جامعه ایران

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود فرمودند که اهل علم و معرفت حوزوی، دانشگاهی و روشنفکران باید تلاش کنند با توان‌بخشی معرفتی، معرفت لازم را به مردم منتقل کنند تا همه مردم با آگاهی و مسئولیت‌پذیری در صحنه مبارزه با سلطه جبهه استکبار و پیشرفت جامعه و قوی شدن کشور حضور پیدا کنند. از گذشته همواره قشر عالم و اهل فکر جامعه وظیفه معرفت‌بخشی به عموم مردم برای جلوگیری از انحراف و حرکت به سمت تعالی را بر عهده داشته است. در عصر حاضر که دوره توسعه تکنولوژی به خصوص تکنولوژی ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی است، هر شخص با داشتن یک گوشی هوشمند به راحتی به هزاران صفحه و محتوا دسترسی داشته و با صد‌ها و هزاران نفر می‌تواند ارتباط برقرار کند و از این رهگذر، خود را عالم به همه مسائل و بی‌نیاز از اهل علم و معرفت می‌داند، ولی آیا این امکان، لزوماً به معنای توسعه دانایی و معرفتی آحاد بشر بوده و سبب رشد انسان‌ها گشته است؟ این پرسشی است که در کنار آن ده‌ها پرسش می‌توان مطرح و ساعت‌ها درباره آن بحث کرد. ولی روشن است که امروزه این تکنولوژی‌های ارتباطی را نمی‌توان صرفاً ابزار‌هایی خنثی دانست که در خدمت بشر هستند بلکه باید توجه کرد که افراد و جریاناتی که مالکیت این تکنولوژی‌ها را بر عهده دارند و آن را به سهولت در دسترس همگان قرار می‌دهند، به دنبال اهداف سلطه‌گرانه و سودجویانه خاص خود هستند و همین نیز باعث شده که طی، به‌خصوص، دو دهه اخیر در سطح جهانی شاهد شکل‌گیری نسلی از نوجوانان و جوانان هستیم که سبک زندگی آنان کاملاً متناسب با آنچه در این شبکه‌ها ارائه می‌شود است. در چنین وضعیتی است که می‌توان گفت که گسترش فضای مجازی و دسترسی راحت عموم مردم به شبکه‌های اجتماعی، نه تنها موجب شکل دهی آرمانشهری سرشار از آگاهی، معرفت و عدالت برای بشریت نشده، بلکه با قدرت مسلط توسعه‌دهندگان این شبکه‌ها که جریان سلطه غربی و نظام استکباری سرمایه‌داری است، بشریت شاهد توسعه جاهلیت مدرن و علاقه بسیاری از مردم برای تحمیق، به سلطه کشیده شدن و استعمار فرامدرن شده است.
دشمنان تمدنی ایران نیز تلاش زیادی کرده‌اند با توسعه شبکه‌های اجتماعی جهت‌دار در ایران، در کنار شبکه‌های ماهواره‌ای ترویج‌کننده سبک زندگی غربی همین وضعیت را به وجود آورند. تلاشی طولانی مدت که نتیجه آن، پرورش کسانی است که از شهادت کودکان و زنان ایرانی در کرمان با عملیات تروریستی یک برند استکبارپرورده بدنام به نام داعش به سفارش کارفرمای صهیونیست آن خوشحال می‌شوند، از باخت تیم ملی فوتبال ایران شاد می‌شوند، به اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان توهین می‌کنند و از کشتار هزاران زن و کودک فلسطینی حمایت می‌کنند!
روشن است که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی می‌تواند فواید زیادی داشته باشد ولی قطعاً مالکان این تکنولوژی‌ها از توسعه آن‌ها به دنبال منافع افراد جامعه به خصوص شهروندان کشور‌های دیگر و کشور‌هایی که در قامت رقیب یا دشمن به آن‌ها نگاه می‌کنند نیستند. در کنار توسعه شبکه‌های اجتماعی که در بطن خود از مرجعیت افتادن گروه‌های مرجع سابق مثل اهل علم و معرفت، روشنفکران و دانشگاهیان را دارد و به جای آن، سلبریتی‌های وابسته به غرب و اینفلوئنسر‌های ترویج کننده سبک زندگی مادی، تبرج‌گرایانه و لذت‌طلبانه را در جایگاه مرجعیت اجتماعی قرار می‌دهد، طی سال‌های اخیر تلاش ویژه‌ای نیز برای تشدید این براندازی مراجع اجتماعی و قرار دادن مراجع جدید انجام شده است. از طرفی توسعه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در ایران بدون توجه به الزامات آن و آماده‌سازی جامعه برای مواجهه با آن، سبب شده که دشمنان ایران طی دو دهه گذشته در حوزه جنگ شناختی، حساب ویژه‌ای بر روی آن باز کرده و همزمان با توسعه سبک زندگی مدنظر خود در شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای، از آن برای مدیریت اذهان بخش‌هایی از جامعه و دستکاری قوه ادراکی و شناختی آنان برای کنترل و جهت‌دهی کنش آن‌ها در آشوب‌ها و فتنه‌ها استفاده کنند.
در چنین شرایطی است که باید نسبت به وضعیت جامعه و آینده پیش رو احساس خطر کرد. این احساس خطر از منظر سیاسی نیست و فراتر از آن از منظر نابودی بنیان‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران است. با وضعیت گفته شده خطرات بزرگی هویت فرهنگی ایران را تهدید می‌کند. با توسعه بی‌ضابطه و بی‌برنامه شبکه‌های اجتماعی، زبان فارسی به عنوان عنصر زبانی مشترک اقوام گوناگون و نشان هویت ملی ایرانیان در معرض خطر قرار گرفته و خیل واژگان مخرب غربی در زبان مردم به خصوص نوجوانان و جوانان به وفور یافت می‌شود. بگذریم که همین شبکه‌ها باعث توسعه ادبیات زشت و زننده و فحش‌آلود و چارواداری در بین بخش‌هایی از مردم شده است. حس هویت اجتماعی و وطن‌دوستی ضربات مهلکی خورده و شاهد مواجهه با کسانی هستیم که هیچ علقه و عرق خاصی نسبت به مقوله‌ای به نام وطن ندارند و حتی غم‌انگیزتر اینکه برخی نسبت به آن، خشم و نفرت داشته و آن را به راحتی و بی‌پروا ابراز می‌کنند و همه این‌ها صرفاً توصیف بخشی از مشکلات و خطراتی است که در حوزه فرهنگ و همبستگی اجتماعی، امروزه جامعه ایران با آن دست به گریبان است. از طرفی تضعیف مراجع اجتماعی اهل فکر و اندیشه، ویژه یک جریان خاص سیاسی نیست و شامل همه جریانات سیاسی شده و به طور کلی یک مسئله فراجناحی است.
تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر ضرورت تلاش اهل فکر و روشنفکران برای توان‌بخشی معرفتی جامعه که در ادامه توصیه به جهاد تبیین توسط ایشان طی سال‌های اخیر بیان شده است، ناظر به همین شرایط بوده و تکرار آن، مؤید اهمیت مسئله و ضرورت ورود اهل فکر و اندیشه به صورت فردی و گروهی به این موضوع فارغ از وظایف دستگاه‌های مسئول است. امروز این یک تکلیف دینی و ملی و یک واجب اجتماعی برای اهل فکر و اندیشه و هر کسی که ذره‌ای علقه نسبت به اسلام و ایران و حفظ فرهنگ و جامعه دارد است که نسبت به این مسئله فکر کند و برای حفظ فرهنگ غنی و انسجام اجتماعی جامعه ایران و مقابله با جنگ شناختی وسیع و پردامنه دشمن، جای خود را در این موضوع پیدا و به صورت خودانگیخته و آتش به اختیار برای توان‌بخشی معرفتی جامعه ورود کند.