روزنامه جوان
1402/10/30
متهمان نمک خوردند و نمکدان شکستند
جوان آنلاین: دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر که به دست چهار تبعه غیرمجاز رقم خورده، صبح روز پنجشنبه ۲۸ دیماه برای رسیدگی به اتهامهای دو متهم باقیمانده در شعبه اول دادگاه کیفری یک کرج برگزار شد. متهمان که اسکندر و میرویس نام دارند به دادگاه گفتند که چگونه در سناریوی خونین که کریم، متهم ردیف اول طراحی کرده نقش داشتهاند.پس از اینکه قاضی رسمیت دومین جلسه رسیدگی به اتهام قتل داریوش مهرجویی و همسرش را اعلام کرد، از اسکندر یکی از متهمان خواست در جایگاه قرار گیرد. او اتهامهای شروع به قتل عمدی خانم محمدیفر، مباشرت در ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو به نحو وارد آوردن جراحت به بدن وی، مشارکت در سرقت، ورود به عنف به منزل دیگران و اخفای ادله جرم را قبول کرد.
متهم در شرح حادثه گفت: من چاهکن بودم و وضع مالی خوبی نداشتم. یک هفته قبل از قتل، کریم تماس گرفت و گفت مردی را میشناسد که در خانهاش دلار، یورو و طلای زیادی دارد و خواست برای دزدی به آنجا بریم. برای اینکه به راحتی به پول برسم پیشنهاد سرقتش را قبول کردم. او آدرس محل سرقت را به من داد. قرار ما پشت دیوار شهرک بود که به خانه مهرجویی مشرف بود. کریم گفت از این راه اگر برویم دوربینها متوجه حضورمان نمیشود. آن شب وقتی سر قرار حاضر شدم، کریم، میرویس و برادرش داود آنجا بودند. کریم نقشه را برایمان توضیح داد. بعد از اینکه او از دیوار عبور کرد ما هم به دنبالش وارد شدیم. مطابق نقشه قرار بود از در آشپزخانه وارد ساختمان شویم. ما پشت در آشپزخانه بهصف شده بودیم، خانم از روی سایه کریم متوجه فردی ناشناس شد و گفت کی هستی. کریم صدایش را عوض کرد و گفت در را باز کن. خانم گفت الان زنگ میزنم و پلیس را باخبر میکنم. کریم، خانم را تهدید کرد، اما یادم نیست چه چیزی به او گفت. بعد رو کرد به ما و گفت که امشب شب دزدی نیست. برویم و یک شب دیگر بیاییم.
قاضی: پس قتلها در دومین مرحله اتفاق افتاد؟
متهم: بله.
قاضی: درباره آن شب توضیح بده.
متهم: دومین شب هم از همان مسیر وارد شدیم. کسی به مسیر رفت و آمد ما شک نکرده بود و همه چیز همانطور بود. کریم با خودش دو چاقو داشت؛ یکی دسته قهوهای و دیگری دسته زرد. با خودش هم چند جفت دستکش آشپزخانه همراه داشت که به هر کداممان یک جفت داد و خواست دستمان کنیم. همه دستکشها را دستمان کردیم، اما میرویس گفت با دستکش نمیتواند کار کند. بعد از اینکه از دیوار عبور کردیم از مسیر آشپزخانه وارد ویلا شدیم. میرویس چوب بزرگی برداشته بود. وارد که شدیم آقا و خانم مهرجویی دور میز آشپزخانه نشسته بودند. آقا داشت تلویزیون نگاه میکرد. وقتی وارد شدیم، خانم متوجه ما شد و به یکی از اتاقها دوید. من و داود دنبالش دویدیم. او در را بسته بود و هل میداد. هر دو در را هل دادیم و وارد شدیم. همانطور که ایستاده بود، دست و پای خانم را با پارچه مشکی که آنجا بود، بستیم و گفتیم، طلاهایت را بده. او گفت طلاهایش را قبل از سفر خارج به خانه مادرش برده است. چند النگویی را که به دست داشت، درآوردیم. پابند طلایش را هم گرفتیم که گم شد. میخواستیم از اتاق بیرون برویم که کریم وارد شد. چاقوهایش خونی بود. چاقوی دسته زرد را به من داد و گفت خانم را بکش و اگر او را نکشی، خودت را میکشم. با چاقو دو ضربه به گردنش کشیدم. خون زیادی نیامد فقط یک قطره روی لباسم ریخت. عقبعقب رفتم و چاقو از دستم افتاد. کریم چاقو را برداشت و به گردن خانم فرو کرد که خون روی من و دیوار پاشید. بعد از آن هم رفتیم خانه را گشتیم و دو موبایل پیدا کردیم.
قاضی: مهرجویی چطور کشته شد؟
متهم: قبل از اینکه دنبال خانم وارد اتاق شوم، فقط یک صحنه دیدیم که میرویس دستش بالا و پایین میرفت.
قاضی: اموال سرقتی را چه کردید؟
متهم: کریم اموال سرقتی را به من داد و خواست پنهان کنم. گفت، من بیرون شهرک کار میکنم و کسی دنبالم نمیآید. اموال سرقتی را داخل کیسه گذاشتم. بعد از قتل به خانهام در فرخآباد رفتم و لباسهایم را شستم و کیسه را در منطقه چهارشنبهبازار خاک کردم.
در ادامه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت اینها اتباعی هستند که با ورود غیرمجازشان نمک خوردند و نمکدان شکستند. او برای موکلش درخواست تخفیف در مجازات کرد و گفت اسکندر از وقتی بازداشت شده با مأموران همکاری داشته است. او به قصد سرقت وارد شده و کریم او را برای قتل تهدید کرده است که برایش درخواست اعمال تخفیف دارم. قصد قتل داشتم
بعد از دفاعیات وکیل اسکندر، قاضی آخرین متهم پرونده را که میرویس نام دارد به جایگاه دعوت کرد. میرویس وقتی در جایگاه قرار گرفت، درحالیکه گریه میکرد اتهامهای شروع به قتل مهرجویی، مباشرت در ایراد ضرب و جرح عمدی با وارد آوردن ضربات متعدد به مهرجویی، مشارکت در سرقت و ورود به عنف به منزل دیگران را قبول کرد.
قاضی: چرا اینقدر گریه میکنی، روز گذشته هم وقتی اتهامهایت در دادگاه خوانده شد، دیدم که خیلی گریه میکردی!
متهم: من پشیمانم. با کارمان فرزندان مهرجویی را بیپدر و مادر کردیم. خودم هم دختری دارم که بیپدر میشود.
متهم در شرح حادثه گفت: من مهرجویی را میشناختم و با او اختلاف داشتم. کریم هم از اختلاف من و مهرجویی خبر داشت. چند روز قبل از آن بود که تماس گرفت و گفت میخواهد مهرجویی را بکشد. از من خواست همراهش بروم تا کارش را تمام کنیم. کریم گفت همه خبر دارند که من با مهرجویی اختلاف دارم و اگر او مهرجویی را بکشد باز هم پای من گیر است و مأموران به سراغم میآیند، برای همین بود که قبول کردم. من و کریم از اول قصدمان کشتن مهرجویی بود.
قاضی: ماجرای ۳۰ میلیون تومان مطرح شده در پرونده چیست؟
متهم: آن موضوع ربطی به مهرجویی نداشت و من طلبی هم از او نداشتم. مدتی قبل از باغ همسایه سرقت کردم. اموال سرقت شده ۳۰ میلیون قیمت داشت. صاحب باغ گفت که اگر میخواهی از تو شکایت نکنم، اموال را برگردان یا پولش را بده. من هم در نهایت قبول کردم در قبال ۳۰ میلیون برایش کار کنم. در این فرصت بود که مهرجویی خبردار شد که من از باغ همسایهاش سرقت کردهام برای همین کاری کرد که من را از شهرک بیرون کنند. آنجا بود که کینهاش را به دل گرفتم و تصمیم گرفتم او را بکشم.
قاضی: دلیل اختلافت با او همین بود؟
متهم: بله، مهرجویی باعث اخراجم شده بود.
قاضی: با خانم هم اختلاف داشتی؟
متهم: نه. خانم رابطه خوبی با من داشت. یکبار که خرمالوهایشان را چیده بودم مقداری از آن را به من داد تا به خانه ببرم و با زنم بخورم، حتی برای تولد فرزندم هم به من کادو داده بود.
قاضی: از خانه سرقت هم کردی؟
متهم: نه، برای کشتن رفته بودم.
قاضی: ماجرای قتل را شرح بده.
متهم: فقط من و کریم از نقشه قتل خبر داشتیم و آن دو در جریان نبودند. وارد خانه که شدیم خانم به یکی از اتاقها فرار کرد. من چوب داشتم و چهار ضربه به سر مهرجویی زدم. ایستاده مقاومت میکرد، حتی دستش را جلو آورد، اما ضربهای هم به دستش زدم که کریم از راه رسید و با ضربه چاقو کارش را ساخت. مهرجویی وقتی ضربه چاقو به گردنش خورد، روی صندلی افتاد و صندلی هم شکست. دفاع نماینده دادستان
سپس نماینده دادستان به دادگاه گفت: در جلسه روز گذشته وکیل مهرجویی اعلام کرده بود که چرا لباسهای مرحوم آغشته به خون نیست. او با نشان دادن تصویر گفت، وقتی جسد کشف شد مهرجویی از صورت به زمین افتاده بود. طبیعی است که ضربه به گلویش وارد شده و خون ازگلو، جلوی لباسها را آلوده کرده است که با نشان دادن تصویر دیگر از جسد مشخص شد روی لباسها آغشته به خون است. آخرین دفاع
در ادامه قاضی، کریم را برای شنیدن آخرین دفاعیاتش به جایگاه فراخواند. او در آخرین دفاع هم اتهام دو فقره قتل، شرکت در سرقت، ورود به عنف به منزل دیگران را انکار کرد و گفت: وقتی حادثه اتفاق افتاد من در ویلای مهرجویی نبودم.
متهم ادامه داد: من وضع مالی خیلی خوبی داشتم و ماهی ۴۰میلیون تومان درآمدم بود.. پنج باغ را اداره میکردم و پولی خوبی درمیآوردم.
متهم گفت: من در سلول انفرادی بودم که در باز شد و یک لحظه میرویس را دیدم. زبانش را گاز میگرفت و به اشاره میگفت که توبه کرده است. در ادامه داود دیگر متهم پرونده به دعوت قاضی در جایگاه قرار گرفت و در آخرین دفاع هم اتهامهای خود را قبول کرد.
او گفت: من نمیدانستم که کریم قصد قتل دارد. به من گفته بود قرار است برای دزدی برویم. من از زمانی که دستگیر شدهام به همه چیز اعتراف کردهام و اصلاً هم تحت فشار نبودم.
اسکندر هم در آخرین دفاع گفت که از زمان دستگیری به همه چیز اعتراف کرده و با پلیس همکاری داشته است.
متهم گفت: من نمیدانستم که کریم قصد قتل دارد و میخواهد آدم بکشد. همه چیز زیر سر کریم بود.
میرویس هم در آخرین دفاع، اتهاماتش را قبول کرد. سپس قاضی از وکلای اولیای دم خواست بار دیگر خواستهشان را مطرح کنند که آنها گفتند برای چهار متهم پرونده درخواست قصاص دارند. در پایان هیئت قضایی وارد شور شدند.
سایر اخبار این روزنامه
سفرای ایران و پاکستان به محل مأموریت باز میگردند
امریکا پاسخ قدرتنمایی یمن را با اتهام تروریسم داد!
هدف دولت سامان دادن کارهای نیمهتمام است
اعتدالیون اصرار دارند برای انتخابات فهرست بدهند
سفرهای خارجی را مدیریت کنید
متهمان نمک خوردند و نمکدان شکستند
مقدمهای برای تیتراژ آخر!
انهدام اهداف متخاصم با سامانههای بومی
تلاش برای افزایش حضور زنان در مجلس آینده
دستگیری تعدادی از سرکردگان داعش