پیام ها و پیامدهای یک« تنش مرزی»


 

 دکترحامد رحیم‌پور

تنش‌های مرزی بین ایران و پاکستان در دو سه روز گذشته ریشه در گذشته‌ای دارد که به حضور تروریست‌ها و گروه‌هایی بازمی‌گردد که امنیت مردم ایران را نشانه گرفته‌اند. درواقع بسیاری از این تنش‎ها و درگیری‌ها در گذشته بوده اما به دلیل رسانه‌ای شدن روندهای جهانی و طبعاً سرایت این فرایند به داخل کشور، همه، نظراتی درخصوص مسائل مرتبط با سیاست خارجی و امنیت ملی دارند که از جهتی مفید و از جهتی آسیب‌زننده است. به هر روی پس از هر کنش یا واکنش نظام، افرادی هستند که نظر خود را می‌دهند. اگر پاسخی داده نشود، می‌گویند نظام ترسیده و جرئت مقابله ندارد. اگر پاسخ داده شود، عده‌ای پس از ایراد به نوع واکنش اتهام می‌زنند که چرا اطلاع دادید؟ پس یعنی می‌ترسید. اگر اطلاع داده نشود و طرف مقابل واکنش نشان دهد هم می‌گویند چرا با بی‌تدبیری، تنش می‌سازید؟ و یک عده دیگر هم می‌گویند پس باید سنگین‌تر بزنید!  به هر حال هر کس برای خود تزی دارد و هنر آن است که بهترین تز در فرایندهای تخصصی کشور اتخاذ شده و به شکل مناسب به جامعه برای همراهی منتقل شود. پیرامون تنش مرزی اخیر نیز به نظر نگارنده نکاتی حائز اهمیت است:
 
1-هیچ‌کس نباید از جمهوری اسلامی ایران انتظار داشته باشد تا در برابر حضور و جولان گروهک‎های تروریستی در محیط پیرامونی خودش بی‌تفاوت باشد، به‌ویژه اگر این جریانات و مشتقاتشان در داخل مرزهای ایران شیطنت‌هایی کرده باشند. تنها در طی دو هفته اخیر تقریباً هر روز یک مشکل حاد امنیتی در سیستان و بلوچستان که ریشه در پاکستان داشته رخ داده بود ؛ موارد جدی امنیتی در حد انتحاری. به کرات نیز به طرف پاکستانی با اسناد و مدارک، پایگاه ها و تحرکات تروریست‎ها گفته شده بود اما هیچ‎گونه کار موثری از سمت پاکستان اتفاق نیفتاد. این اواخر تحرکات و تهاجمات جیش‎الظلم در حال تبدیل شدن به رویه شده بود(عملیات  و سپس بازگشت به سمت پاکستان)؛رویه‎ای که برای ایران و نهادهای نظامی- امنیتی‎اش خیلی سنگین بود و نمی توانست بی تفاوت بماند.
 
2- حب وطن و علاقه انسان به جغرافیای محل زندگی و اجتماعی که فرد در آن تحت عنوان ملیت رشد پیدا می‎کند، امری غریزی است. پس همان‎طور که من و شما خاک ایران را دوست داریم و بدان تعصب می‎ورزیم برای طرف مقابل هم همین است. عملیات در کوه سبز پاکستان اما کاملا درست و حساب‌شده بود؛ از طرح‌ریزی و تاکتیک تا اجرا و عملیات اما نقش‌آفرینی یک متغیر کنترل‌نشده یعنی رسانه‎ای کردن ماجرا  باعث شد اتمسفر روابط دوجانبه تهران-اسلام‎آباد تا حدی متاثر شود. اگر حمله 27 دی ماه مانند بسیاری از عملیات‌های گذشته خبررسانی نمی‌شد، هم افکار عمومی پاکستان علیه ایران یکپارچه نشده و هم مقامات پاکستانی با تحریک طرف‌های خارجی خاصه تحریکات طرف هندی، مجبور به اقدام نظامی نمی‎شدند.
 
3- اگرچه اسلام آباد در روابط خود با تهران دچار اصطکاکاتی همچون سپاه صحابه و گروه‎های تکفیری، مسئله بلوچستان و... بوده است ولی پاکستان در سطح رسمی کمترین تنش را به نسبت سایر همسایگان با ایران داشته‌است. اگر این تنش مرزی منجر به بالا رفتن عزم پاکستان برای برخورد با گروه‎های تروریستی و تجزیه طلب شود و اسلام آباد را ترغیب سازد تا با  ایجاد کارگروه های مشترک به سمت نوعی همکاری مرزی در مقابله با این گروه‌های تروریستی حرکت کند؛ فواید این تنش بر مضراتش خواهد چربید. گفت‎وگوی دیپلماتیک در بالاترین سطح و حتی گفت‎وگو بین نظامیان ارشد دو کشور دراین مقطع زمانی نیز لازم و فوری است. آن‎چه مهم است، شکل‌گیری یک توافقنامه جدید امنیتی بین دوطرف برای نوع پاسخگویی نظامی به تروریسم در دو سوی مرز است.
 
4- ساعاتی پس از حملات پهپادی پاکستان به خاک ایران، یکی از خبرنگاران صداوسیما در صفحه شخصی خودش و برخی از کانال‎های تلگرامی درصدد بودند این خط خبری را جابیندازند که حملات پاکستان نشان‎دهنده وجود یک هماهنگی مخفیانه میان ایران و ارتش پاکستان به‌منظور دستیابی به هدف مشترک ریشه‌کن کردن تروریسم در دو سوی مرز است. سناریویی پرهزینه و دارای تبعات منفی بی‎شمار. در واقع پیام این خط خبری این است که ایران توافق و هماهنگی انجام داده است که خروجی‎اش تجاوز به خاک کشورمان می‎باشد! افزون بر این که این سناریو به نوعی پیام ضعف و ناتوانی ما را در انهدام تروریست‎های داخل خاک ایران می‎رساند و همچنین می تواند در اذهان بلوچ ها در ایران و پاکستان و افغانستان ، تبعات سنگین سیاسی امنیتی داشته باشد.
 
5- برخی از سیاسیون و کارشناسان می گویند که حملات موشکی ایران به اربیل عراق و سوریه و پاکستان موجب به حاشیه رفتن غزه از کانون توجه رسانه و افکار عمومی شده است. اگر این گزاره به معنای این باشد که نباید اولویت ها از حمایت از غزه فاصله بگیرد صحیح است؛ اما اگر بدین معناست که تیتر اول رسانه ها را در کوتاه مدت تغییر داده است به نظر می رسد چندان مهم نیست. اولا فشارهای رسانه‎ای تغییر موثری در رفتار رژیم صهیونیستی ایجاد نکرده است. استمرار فشار رسانه‎ای هم بعید است تغییر راهبردی در میادین جنگ در نوار غزه ایجاد کند. ثانیا اخبار این درگیری ها برای ما مهم و بزرگ است اما برای افکار عمومی بین المللی خبری در میان اخبار متعدد دیگر است. درواقع اگر بنا داریم درباره درستی یا نادرستی تنش با پاکستان یا اقدام مشابه دیگری قضاوت کنیم، باید درباره به‎کارگیری استدلال های کلیشه ای تامل بیشتری داشته باشیم.
 
6- ونکته آخر این‎که برای بازدارنده شدن باید شجاع بود و اقدام کرد. اقتضای ورود به میدان زد وخورد است. نمی شود که از نیروی مسلح مطالبه اقدام داشته باشیم اما با هراتفاقی پشتش را خالی کنیم، هرچند که بازنگری‌های اساسی در برخی فرایندهای داخلی  از جمله پیوست‌رسانه‌ای و همراه‌سازی افکار عمومی الزامی است.