روزنامه اعتماد
1402/11/01
زدن زير ميز كورش كبير
از زماني كه رسانهها قدرتمند شدند، عدهاي هم بنا بر وضعيت شغلي و اجتماعيشان در زير نور و مركز توجه قرار گرفتند. بعض از آنها به حق و بعض به ناحق و بر حسب تصادف. اين وضعيت با خود، نوعي وابستگي و شايد بشود گفت ناهنجاري روحي و رواني را به همراه آورد كه تا پيش از آن نزد آدمي تجربه نشده بود: «اعتياد به در مركز توجه بودن». عدهاي براي ديده شدن و در تيتر رسانهها بودن يا براي جمع كردن تعدادي «فالوئر» هر مطلبي را ميگويند و مينويسند و برايشان اهميتي ندارد كه اظهاراتشان چه هزينههايي به دنبال دارد و ممكن است چه تبعاتي ايجاد كند. من و مانند من كه نه وزني داريم و نه توجهي را جلب ميكنيم نه «فالوئري» در «پيج»هايمان داريم و نه ميز مسووليتي، اگر چيزي هم بگوييم از باد هوا و غبار آسمان ناديدهتر ميشود. اما موضوع درباره وزيري كه بر يكي از مهمترين جايگاههاي مديريت فرهنگي كشور تكيه زده، البته فرق ميكند. جناب آقاي ضرغامي علاقه خودشان را به هميشه در مركز توجه بودن، نشان دادهاند و معمولا هياهوهاي بزرگ براي هيچ به پا ميكنند. صبحانههاي جنجاليشان در دوره به ظاهر بيمسووليتيشان را به خاطر داريد؟ با سياستمداران و فعالان فرهنگي و اجتماعي راست و چپ و منتقد و موافق، صبحانهاي در ايوان ميخوردند و خبرش بيرون ميآمد. اين صبحانهها البته هيچ كاركردي براي نزديك كردن ديدگاههاي طرفين نداشت ولي آقاي ضرغامي را در تيترها نگه ميداشت. ايشان كمي بعد با شعار «زير ميز زدن» نامزد رياستجمهوري ۱۴۰۰ شد و نهايتا به عنوان وزير ميراث فرهنگي و گردشگري بر اين مسند بسيار مهم در كشور تاريخي ما نشست. آقاي وزير، دست از شعار «زير ميز زدن» بر نداشت، چون از اساس مديريت بر سازمان متولي ميراث فرهنگي و حفظ آثار باستاني و تمهيدات گسترش گردشگري را نميشناخت. ايشان احتمالا نميدانند كه سازماني با چنين اوصاف در كشوري مثل ايران كه سرمايه معنوي و مادي هنگفت تاريخي را به ارث برده، وظايفي بلندمدت و طرحهايي براي تثبيت وضعيت بايد داشته باشد. اداره ميراث فرهنگي كشور با روحيه به اصطلاح «انقلابي» جور در نميآيد. جناب وزير، زدن زير ميزي كه در مديريت پيشين براي شركتهاي نابلد مرمت و پيمانكاران نورسيده بيتخصص آماده شد، كار انقلابي و اساسي است، اما شما زير ميز آرامگاه كورش و مجموعه بينظير پاسارگاد ميخواهيد بزنيد؟ كدام تپه تاريخي و كدام بافت قديمي از تعرض دشمنان فرهنگ و تاريخ و توسعهگرايان ضدميهن مصون مانده؟ كورش بنيانگذار سرزمين ماست. چندين قرن پيش او موفق شد با متحد كردن اقوام مختلف بر بنياد يك تفكر انساني و مهرآميز، دولتي فراگير و يكپارچه تاسيس كند كه امروز «ايران» ناميده ميشود. يادبودهايش، محل زندگياش و پايتخت و ديگر نشانههايش نه تنها مزاحم هيچ توسعهاي نيستند، بلكه مقوم حس ميهندوستي و يكپارچگي بين اقوام ايراني است. مظلومتر از كورش پيدا نكردهايد كه حالا زير ميز آرامگاهش و يادبودهايش ميزنيد؟ آن هم به بهانههاي مردمپسند كه آرامگاه كورش مانعي براي توسعه شهرستان پاسارگاد است! وجود يك مركز گردشگري با بازديد چند صدهزار نفر در سال، آرزوي هر كشور و شهري است. در كشورهاي ديگر از هيچ براي خودشان تاريخ ميسازند و از آن به اقتصادشان رونق ميدهند، آن وقت شما اين مجموعه بينظير كه ميتواند سبب شكوفايي ده شهر مانند پاسارگاد و مرودشت شود را برنميتابيد؟ چرا؟ چون در نگاه بسيار قديمي شما توسعه يعني كارخانه، يعني پالايشگاه و لوله نفت و توليد كالا و مصرف. چه باك اگر در اين راه زيستگاهها تخريب شوند، شناسنامه و تاريخ مملكتي گم شود، جنگلها و درياچه خشك شوند و شورهزار شوند؟ مهم اين است كه شما و همفكران شما نشان بدهند كه شغل ايجاد كردهاند، حال به چه قيمت و با تحميل چه هزينهاي به مردم امروز و فردا، بماند. خروارها نابساماني در حوزه مديريت شما وجود دارد. مرمتهاي غيرتخصصي به كالبد آثار تاريخي ايران كه ارثيه گذشتگان و امانت آيندگان در دستان ماست لطمات جبرانناپذير زده، هيچ كاري براي توسعه گردشگري نتوانستهايد انجام بدهيد، صدها بنا و تپه و اثر تاريخي در حملات سودجويان تخريب شده و از بين رفتهاند. در موضوع تخريب بافت تاريخي شيراز به جاي آنكه طرف بافت تاريخي را بگيريد، حامي تخريب شديد و با صحه گذاشتن بر كاري ناشايست، نام خود را در حافظه مردم ايران ثبت كرديد. اظهارنظرهايتان در خصوص توسعه گردشگري بياناتي منفعلانه و فاقد ارزش تخصصي و كارشناسي است. مانند تمهيدي كه براي اختصاص سيمكارت گردشگري به مخيلهتان رسيده بود. اي كاش جناب آقاي وزير شوق جلوي دوربين قرار گرفتن و سر و صدا ايجاد كردن و زير ميز زدنها را ترك ميفرمودند و به جاي آنكه سخنگوي تخريبكنندگان ميراث فرهنگي به بهانه توسعه شوند، مديريتي متوازن، كارآمد با برنامههاي بلندمدت كارشناسي شده را اعمال ميفرمودند.توضيح ضروري| بخش دوم مطلب آقاي مهرداد حجتي با تيتر «نگاه به نقطه يك، درنگ در نقطه دو!»كه قرار بود امروز منتشر شود به علت برخي مشكلات فني به فردا موكول شده است. بدين سبب از خوانندگان محترم پوزش ميخواهيم
سایر اخبار این روزنامه
دوگانگي نگاه اصولگرایان به حجاب در انتخابات
اُفت ميانگين نمرات دانشآموزان آیا باز هم مقصر دولتهاي پيشين است؟
سخنانش از بداخلاقي سياسي و روحيه پرخاشگري ايشان است
5 مستشار نظاميجمهوري اسلامي ايران شهيد شدند
نقطه پايان بر 7 ماه پرحاشيه بخش خصوصي؟
تداوم يك شكست فاحش
صداي تپش قلب ايران
اُفت كيفيت آموزش
يارگيري و ايجاد اجماع عليه تروريسم بين المللي اسراييل
توافق بر مساله مشترك راهكار برونرفت از مشكلات
زدن زير ميز كورش كبير
تيپ، پيپ و گناه روزنامهنگار
از شكاف رابطهها تا معضلات اجتماعي
اگر منزوي زنده بود...
سال بد، سال مرگ سال خون داریوش
در سينماي عياري، خانواده همه چيز است
امنيت براي همه نا امني براي هيچكس
مسووليت و بيمسووليتي فرزندآوري
اولياي دم براي قاتليكه شوهران خود را كشت تقاضاي قصاص دارند
تداوم يك شكست فاحش
صداي تپش قلب ايران
توافق بر مساله مشترك راهكار برونرفت از مشكلات
يارگيري و ايجاد اجماع عليه تروريسم بين المللي اسراييل