شریک جرم، ژانرگریز و بی‌سرانجام

جوان آنلاین: زمانی که سه قسمت از سریال شریک جرم پخش شد در همین ستون نوشتم که این سریال به‌رغم ادعای ژانر معمایی- جنایی‌اش به شدت پردازش سطحی و مبتدیانه‌ای دارد، اما گمان می‌کردم این سریال حداقل بتواند خودش را از چنین نقد‌هایی نجات بدهد و در مسیر درستی از روایت قرار بگیرد تا اینکه ناغافل بعد از هشت قسمت به پایان رسید و معلوم شد ما با یک مینی‌سریال مواجه بودیم، اما این نکته در هیچ جا گفته نشده بود. حالا بیشتر از قبل می‌توانیم بگوییم که شریک جرم سریال بلندی بوده که انگار کارگردانش نتوانسته آن را جمع کند. 
امیر عربی به عنوان نویسنده در قصه‌نویسی کم آورده و گویا همه چیز را رها کرده و سریال در یک بلاتکلیفی مطلق به پایانی بی‌نتیجه رسیده است. 
شریک جرم، ژانرگریز است و نمی‌تواند حتی به صورت خفیف طرح موضوع کند، چراکه نه دغدغه دارد و نه می‌تواند قصه‌سازی کند. همه چیز براساس خرده‌روایت است که تبدیل به یک روایت واحد نمی‌شود. خط روایی آن نیز مغشوش و بی‌حاصل است و آدم‌هایش حتی نمی‌توانند یک تیپ باشند، چراکه فیلمنامه براساس یک طرح سطحی نوشته شده است. نه میترا را به عنوان یک وکیل می‌پذیریم و نه دستیارش که به این اندازه ابلهانه با یک پرونده قتل و موضوع عاطفی برخورد می‌کند. این در شرایطی است که پدرش وکیل خبره‌ای بوده و البته از پدر هم جز گویندگی پادکست چیزی نمی‌بینیم. ظاهراً میری سعی داشته سریالی درباره قاچاق دختران به کشور‌های همسایه بسازد، اما نتوانسته بستر‌سازی مناسبی برای نزدیک شدن به این موضوع مهیا کند. به همین دلیل بحرانی تولید نمی‌شود که ژانر جنایی را پدید بیاورد یا آن را گسترش بدهد. همه چیز در روایت‌های مقطعی خلاصه می‌شود که روایت را الکن کرده است. ژانر جنایی باید پدیدآورنده بحرانی جذاب باشد که در هر قسمت مخاطب را با چالش‌های اساسی مواجه کند، اما شریک جرم بیشتر از اینکه بخواهد گسترش و پیشرفت داشته باشد، نتوانست با رعایت چارچوب‌های اساسی قصه‌اش را روایت کند. انگار ساده‌انگاری در جرم و وکالت مضمون شریک جرم بوده و به همین دلیل نه می‌تواند اثر چالش‌برانگیزی باشد و نه مخاطب را با خود همراه کند و در بسیاری از مقاطع مخاطب به آن می‌خندد، مانند بازی پدر در میان خلافکاران و ارتباط سریعش با آنها. میری می‌توانست از خرده‌روایت‌هایی که به سریالش آسیب‌زده بگذرد و لایه‌های گوناگونی برای خط روایی‌اش تدارک ببیند تا به این اندازه با سریالی کسالت‌آور مواجه نشویم. شریک جرم به دلیل اینکه متن شسته و رفته‌ای ندارد و ریتمش کند است، مخاطب را آزار می‌دهد. زمانی که قرار است مینی‌سریالی ساخته شود، آن‌هم با چنین ژانری باید ریتم قصه و سریال تند‌تر باشد. این سرعت بخشیدن باعث افزایش جذابیت ژانری می‌شود و حتی می‌تواند در بیشتر جا‌ها پوششی باشد برای سوراخ‌های فیلمنامه، اما میری سعی داشته در مسیری هموار جلو برود و چالشی بودن ژانرش را نادیده بگیرد، به همین دلیل است که ارتباط لازم را نمی‌گیرد. نه معلوم می‌شود علی مصفا چه کسی و چه نقشی در زندگی میترا دارد، نه ارتباط میترا با خانواده دستیارش را متوجه می‌شویم و نه خیلی چیز‌های دیگر که میری لازم ندانسته به آن‌ها بپردازد، به همین دلیل درست در جایی که سریال می‌توانست ادامه داشته باشد مخاطب با کلی سؤال‌های بی‌جواب مواجه و سریال تمام می‌شود. اینکه یک سریال در شناسنامه‌اش بنویسد ژانر جنایی- معمایی دلیل نمی‌شود که راهش را درست طی کرده باشد. ژانر و التهاب از فیلمنامه می‌آید، نه از شعار دادن‌های پوشالی. شریک جرم از هر لحاظ سریال ناقص و آشفته‌ای است.