شتاب‌بخشی مقاومت اسلامی به تغییر در نظم جهانی 

هندسه قدرت و نظم جهانی که در دوران بعد از جنگ‌های جهانی اول و دوم و تغییرات اساسی ناشی از این جنگ‌ها و افول و برآمدن قدرت‌های جهانی شکل گرفت، در حال گذار به نظم جدیدی است. از جمله نشانگان این تغییر، تحول در نحوه تعاملات کشور‌ها با یکدیگر به‌ویژه مدعیان قدرت جهانی و همچنین نحوه حل و فصل منازعات بین‌المللی و توان ایفای نقش قدرت‌های جهانی است. هنوز کابوس امریکا و متحدان غربی‌اش از نتایج جنگ روسیه و اوکراین به اتمام نرسیده که عملیات طوفان‌الاقصی علیه رژیم صهیونیستی و تلاش این رژیم برای بازیابی توان بازدارندگی از دست رفته خویش با به کارگیری شیوه‌های قدیمی خود، یعنی نسل کشی، جنایت و تنبیه دسته جمعی ساکنان مظلوم باریکه غزه، منازعه دیگری در منطقه غرب آسیا پدید آورده است.  امریکا و متحدان غربی آن مشابه جنگ اوکراین به این منازعه به نفع اسرائیل غاصب و جنایتکار ورود پیدا کرده و با زدن پل هوایی برای ارسال سلاح و فعال‌سازی دستگاه سیاست خارجی و به کارگیری تمام توان خود در شورای امنیت سازمان ملل و حتی ورود مستقیم به اتاق‌های فرماندهی و اعزام شناور‌های جنگی به جانبداری و حمایت تمام قد از صهیونیست‌های جنایتکار پرداخته‌اند.  در همین حال اضلاع مختلف مقاومت اسلامی در منطقه، یعنی حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن و گروه‌های مقاومت مردمی در عراق نیز به حمایت از مردم مظلوم غزه به میدان آمده و با هدف مهار ماشین جنگی صهیونیست‌های جنایتکار، بخشی از ظرفیت‌های خود را به کار گرفته و عملیات‌های محدودی علیه پایگاه‌ها، بنادر رژیم صهیونیستی و مراکز و پایگاه‌های نظامی امریکا در عراق و سوریه به اجرا گذاشته‌اند.  اصرار صهیونیست‌ها به جنایت علیه ساکنان غزه که با آسودگی خیال از هرگونه واکنش بیرونی و با اتکا به حمایت‌های همه‌جانبه امریکا و چند کشور اروپایی، دنبال می‌شود، مقاومت اسلامی در یمن را به سمت عملیات دریایی علیه شناور‌های صهیونیستی یا حامل کالا و اقلام متعلق به صهیونیست‌ها سوق داده و موجب تعطیلی چند بندر اسرائیلی و کندی در مبادلات خارجی اشغالگران شده است.  پیامد‌های سنگین و اثرگذار این اقدام انصارالله یمن بر صهیونیست‌ها، باعث شد امریکایی‌ها برای نجات صهیونیست‌ها مستقیماً به میدان آمده و به دنبال تشکیل ائتلافی دریایی برای مقابله با ارتش و گروه‌های جهادی و مردمی یمن برآیند که البته در تشکیل ائتلاف ناکام مانده و با کمک انگلیسی‌ها حملات هوایی و موشکی را علیه یمن به اجرا گذاشتند.  در مقابله با این عملیات نظامی امریکا و انگلیس، یمنی‌ها که پیش از این با اعلام ضرورت پایان دادن جنایت علیه اهالی غزه از سوی اسرائیل جنایتکار، تنها به کشتی‌های مربوط به صهیونیست‌ها شلیک می‌کردند، شناور‌های نظامی و تجاری امریکا و انگلیس را نیز هدف قرار داده آن‌ها را در فهرست اهداف و تهدید‌های نظامی خود قرار دادند. همچنین گروه‌های مقاومت مردمی در عراق که تا پیش از این فقط علیه برخی پایگاه‌های نظامی امریکا در عراق حملاتی محدود انجام می‌دادند، دامنه حملات خود را از پایگاه‌های امریکایی در عراق به سوریه و مرز‌های اردن توسعه داده و فراتر از آن حمله به پایگاه‌ها و مراکز صهیونیستی را هم به آن اضافه کرده‌اند. دولت عراق هم به امریکایی‌ها اعلام کرده که نمی‌تواند امنیت نظامیان امریکایی و پایگاه‌های آنان را تأمین کند و نیازی به ادامه حضور این نظامیان که به بهانه مبارزه با داعش به عراق وارد شده‌اند ندارد. همچنین خبر‌هایی مبنی بر گفت‌وگوی مقامات امریکایی با طرف‌های عراقی برای کاهش یا خروج نظامیان امریکایی از عراق نیز علنی و رسانه‌ای شده است که حاکی از پیدایش زمینه خروج امریکا از عراق می‌باشد. پدیده‌هایی که می‌تواند به تأثیرگذاری این تحولات در نظم منطقه‌ای و نظم جهانی در آینده منتهی شود یا به عبارتی پیامد‌های این منازعه پدید آمده در غرب آسیا را بر جایگاه امریکا در نظم جهانی آینده تعیین کند، عبارت‌اند از: ۱- پیروزی یا شکست امریکا یا مقاومت اسلامی در نبرد و منازعه به وجود آمده. ۲- اتحاد یا موضع خنثای سایر کشور‌ها نسبت به طرفین درگیری. ۳- توان و آمادگی امریکا برای تأثیرگذاری بر روند وضعیت به وجود آمده. گرچه پیروزی یا شکست طرفین منازعه را زمان آینده مشخص خواهد کرد، اما بی‌تفاوتی کشور هایی، چون عربستان و امارات در این نبرد و بسنده کردن آن‌ها به ابراز نگرانی از این درگیری و کنار کشیدن برخی کشور‌های اروپایی از میدان این منازعه و تنها ماندن امریکا و انگلیس، تکلیف محور سرنوشت ساز دوم را روشن کرده و مذاکره امریکایی‌ها با دولت عراق برای تخلیه پایگاه‌های نظامی و خارج شدن از دایره اهداف مقاومت اسلامی در عراق و همچنین دادن پیام‌های چندباره به یمن برای اجتناب از توسعه درگیری و فشار بر صهیونیست‌ها برای سرعت بخشیدن به روند اتمام جنگ و پذیرش آتش بس نیز گویای توان امریکا برای تأثیرگذاری بر روند منازعه است.  ورود امریکا به منازعه به نفع صهیونیست‌ها، مصداق اتم شرط‌بندی روی اسب بازنده است که با شریک شدن در شکست صهیونیست‌ها، قدرت بلامنازع و برتر خود را در معرض امتحان و ارزیابی با چشم انداز مبهم قرار داده و روند افول قدرت خود را سرعت بخشیده است. بدین ترتیب اشتباه محاسباتی امریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی و مقابله با مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا، سرآغاز تحول در نظم منطقه‌ای و شتاب‌بخشی به تغییر در نظم جهانی است که خشم و نفرت عمیق ملت‌ها هم پیشران دیگری در این روند تغییر و تحول به حساب می‌آید.