مادری در کشاکش مدرنیته و سنت

کم و کیف ارزش‌ها، نگرش‌ها و هنجار‌های نسل جدید جامعه ایرانی و رابطه نسل‌ها با یکدیگر یکی از سؤال‌های اساسی جامعه ما محسوب می‌شود. این مسئله از زمانی مورد توجه قرار گرفت که با پایان یافتن جنگ تحمیلی و اجرای برنامه‌های توسعه، جامعه ایرانی دچار تغییرات فرهنگی و تحولات اجتماعی شگرفی شد. همزمان با این تحولات، گروه‌های سنی جدید از جامعه عرصه نوجوانی را ترک گفته و به خیل جوانان می‌پیوندند و در عرصه عمل اجتماعی ایفای نقش می‌کنند و آهسته آهسته نسلی جدید که عنوان نسل سومی‌ها را برای خود برگزیده است، شکل می‌گیرد. در عصر تحولات پرشتاب اجتماعی و تغییرات سریع فرهنگی، تفاوت‌های بین نسلی در نگرش‌ها، به ایجاد شکاف و فاصله بین نسل‌ها منجر و باعث می‌شود هر نسل شیوه زندگی متفاوتی پیدا کند. در گذشته جوامع کمتر در معرض تغییر بود و در نتیجه تمایزات و تفاوت‌های نگرشی نیز کمتر بود و پسران همانند پدران و دختران همانند مادران فکر و رفتار می‌کردند، اما امروزه جوامع در معرض تغییرات سریع قرار گرفته‌اند و تفاوت میان نسل‌ها آنچنان عمیق شده که زمینه مهمی را برای شکاف اجتماعی در درون جوامع فراهم آورده است. مدل کوهورتی تغییر اجتماعی که بر تفاوت‌های سنی در رابطه با رفتار‌ها و ارزش‌های خانواده نیز منطبق است، به این موضوع اشاره دارد که نسل‌های جوان‌تر با پذیرش عقاید و ارزش‌های جدید، نقش تعیین‌کننده‌ای در پذیرش تغییرات اجتماعی بر عهده دارند، حال آنکه نسل‌های قدیمی‌تر با پایبندی به ارزش‌های سنتی جامعه، در برابر تغییرات سریع مقاومت می‌کنند. برای قرن‌های متمادی، نظام ارزش‌های اسلامی، به مثابه یک نیروی همگون‌ساز در سرتاسر ایران ایفای نقش کرده است. شریعت اسلام بر قداست نهاد خانواده و اهمیت تشکیل و تحکیم آن تأکید زیادی دارد و به تبع در این میان نقش مادری نیز مورد توجه و تأکید دین اسلام قرار دارد، به گونه‌ای که مادری را مهم‌ترین نقش زنان می‌داند و برای آن قداست خاصی قائل است، اما امروزه با تحول ارزش‌های دینی سنتی، به ارزش‌های عقلانی- غیردینی، تحول فرهنگ از تأکید بر نقش سنتی زنان که در آن زندگی‌شان تاحدود زیادی به تولید‌مثل و پرورش فرزندان زیاد محدود می‌شود، ابتدا تحت نفوذ پدران‌شان و سپس شوهران‌شان، با استقلال اندک و گزینه‌های اندک در خارج از خانه، به جهانی که در آن زنان به طور فزاینده طیف گسترده‌ای از گزینه‌های زندگی را دارند و اغلب زنان مشاغل و علایق خارج از خانه دارند، پدید آمده است. این تحول فرهنگی با کاهش نرخ باروری همراه است. 
امروزه زنان ایرانی رفته‌رفته در سطح وسیعی به باز‌اندیشی درباره موقعیت‌ها و هویت‌های اجتماعی سنتی خود پرداخته‌اند، بنابراین در اثر پیدایش ارزش‌ها و نگرش‌های جدید، مقاومت‌هایی از جانب آن‌ها چه در عرصه خانوادگی و چه در عرصه اجتماعی، در زمینه پذیرش نقش‌های سنتی زنان در خانواده و جامعه شکل گرفته است. این مقاومت‌ها و بازاندیشی‌ها به خصوص از طرف نسل جوان مورد پذیرش قرار می‌گیرد و در بعضی مواقع، سبب بروز تعارض در ارزش‌های مورد پذیرش از سوی آنان و ارزش‌های القاشده به آن‌ها که از سوی والدین انجام می‌گیرد، می‌شود. از آنجا که بیش از نیمی از جمعیت کشور ما جوان هستند، بنابراین شناسایی ارزش‌ها و نگرش‌های آن‌ها در رابطه با نقش مادری می‌تواند قدمی در جهت روشن‌کردن سیمای زن ایرانی، ارزش‌ها، نگرش‌های او و نیز شناسایی عوامل مؤثر بر تغییر دیدگاه زنان و دختران ایرانی بردارد و افزایش دانش و نگرش ما نسبت به نقش مهم مادری در جامعه را موجب شود. 
از سوی دیگر ساختار خانواده همیشه تحت تأثیر تغییرات و تحولات اجتماعی بوده است، در نتیجه این تحولات، بخشی از وظایف خانواده را نهاد‌های اجتماعی دیگر برعهده گرفته‌اند. در دهه‌های اخیر گسترش نوگرایی و ارزش‌های مدرنیته و جهانی‌شدن، سبب ارتقای آگاهی زنان، ازدیاد فرصت‌های شغلی و تحصیلی آنها، تعدد روابط اجتماعی و تعلقات گروهی در بین زنان و در نتیجه تعدد و تکثر منابع هویت‌یابی زنان شده است. در فرهنگ ایرانی- اسلامی، مادر به عنوان کسی که مراقبت و پرورش نسل آینده را برعهده دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است، چنان که در روایات دینی بهشت زیر پای مادران قرار دارد. در جامعه ما نیز مادری وظیفه‌ای زنانه تلقی شده است و پیوند عمیقی با فیزیولوژی زنانه دارد. پژوهشی در همین زمینه نشان می‌دهد حدود ۹۰ درصد زنان جامعه ما مادری را مهم‌ترین نقش خود می‌دانند. 
نسخه جدیدی از تبیین‌های ایده‌ای و ارزش خانواده، اخیراً تحت عنوان تئوری ایده‌آلیسم توسعه مطرح شده است. در این تئوری بر اشاعه و گسترش ایده‌های مرتبط با توسعه، پیشرفت و مدرنیته در سطح جهان، به عنوان نیرویی مهم و تأثیرگذار در تغییرات ارزشی و رفتاری خانواده تأکید شده است. طبق این تئوری هر کجا که عناصری از ایده‌آل‌های اساساً غربی توسعه و اشکال خانواده مرتبط با آن، گسترش و مقبولیت یافته‌اند، به تسریع تغییر در بسیاری از رفتار‌های جمعیتی و خانوادگی، نظیر افزایش استفاده از روش‌های پیشگیری از باروری و گسترش خانواده‌های کوچک‌تر، افزایش سن ازدواج، برابری جنسیتی و فرزندآوری خارج از محدوده خانواده کمک کرده‌اند. در عین حال مقاومت در مقابل عناصری از ایده‌آلیسم توسعه در نقاطی از دنیا، عاملی در ابقای الگو‌ها و اشکال سنتی خانواده بوده است. گرچه هر کدام از دیدگاه‌های تئوریکی تلاش کرده‌اند عوامل تغییرات خانواده و ساز و کار تأثیرگذاری آن‌ها را توضیح دهند، اما قدر مسلم اینکه تأثیر عوامل نگرشی و ساختاری تغییرات خانواده در بین همه گروه‌ها و لایه‌های اجتماعی یکسان و همزمان نیست. معمولاً در بین گروه‌های مختلف اجتماعی، سطوح مختلفی از پایبندی به ارزش‌های ریشه‌دار تاریخی و همچنین انطباق با تغییرات جدید نیز وجود دارد که سبب ایجاد تفاوت‌ها و شکاف‌های اجتماعی می‌شود. 
جامعه ما از سمتی که در آن مادری را مهم‌ترین و اصلی‌ترین نقش زن می‌دانست، به سویی در حرکت است که سایر نقش‌های زنان نیز در جامعه و خانواده اهمیت می‌یابد و زنان به اختیار خود و با توجه به شرایط، تصمیم به بچه‌دار شدن و مادرشدن می‌گیرند. آنچه مهم است اینکه هنوز هم گروه‌های کثیری از زنان و دختران در جامعه دیده می‌شوند که اهمیت و ارزش نقش مادری را درک می‌کنند و آن را مقدس می‌شمارند و در این نقش انگیزه، مهارت، تعهد و احساس مسئولیت قوی دارند که می‌توان با سیاستگذاری‌های بجا و شایسته در حمایت از مادران و توجه بیشتر مسئولان به تصویب قوانینی در این رابطه به خصوص زمینه‌های اشتغال و تحصیلات و ارائه تسهیلات لازم به مادران بار دیگر تقدس و اهمیت بیشتر نقش مادری را به جامعه بازگرداند و با داشتن خانواده‌های خوب زمینه داشتن جامعه خوب را فراهم کرد، در نتیجه نگرش مثبت به نقش مادری در جامعه رایج می‌شود.