روزنامه جوان
1402/11/23
خودمان کارمان را سخت کردیم
جوان آنلاین: وقتی در شش مسابقه از جمع ۲۲ موقعیت بزرگ گلزنی یا به تعبیری شانس گلزنی، ۱۴ موقعیت را از دست میدهید، یعنی یک ایراد بزرگ در تیم وجود دارد، یعنی قانون نانوشته فوتبال که میگوید «اگر گل نزنی، گل میخوری» به شدیدترین شکل ممکن در مورد شما اجرا خواهد شد.آنچه بر تیم ملی فوتبال ایران در هجدهمین دوره جام ملتهای آسیا گذشت مصداق همین چند خط بود. تیمی که به گفته سرمربی آن، خلق موقعیت میکرد و تیم برتر بود، اما نمیتوانست از موقعیتهای خودش به درستی استفاده کند، در نتیجه کارش گره میخورد. امیر قلعهنویی بعد از بازی دوم مقابل هنگکنگ جمله درستی گفت: «خودمان بازی را برای خودمان سخت کردیم.» جملهای که البته خودش از آن درسی را که باید نگرفت.
یک نگاه گذرا به عملکرد تیم ملی در جام ملتها به خوبی نشان میدهد که شاگردان قلعهنویی چگونه سینوسی نتیجه گرفتهاند. یک بازی خوب بودهاند و عالی و بازی بعد پراشتباه و پرایراد. نمیتوان «شانس» را در فوتبال نادیده گرفت. تمام آنهایی که تجربه فوتبال را دارند، میدانند که خیلی وقتها کار طوری گره میخورد که انگار توپ نمیخواهد وارد دروازه شود. اگر بخواهیم با این دیدگاه به ماجرا توجه کنیم سه بازی ایران مقابل هنگکنگ، سوریه و قطر مصداق بارز این مسئله بود. دو بازی اول را با ضرب و زور بردیم، اما در سومی کارمان بدجور گره خورد. مقابل قطر کم موقعیت برای گلزنی نداشتیم، اما همه از دست رفت تا در بزنگاه تاریخی ببازیم و به فینال نرسیم، چرا؟ چون توپ نمیخواست وارد دروازه حریف شود.
اما اگر به صحبت قلعهنویی بعد از بازی با هنگکنگ استناد کنیم، متوجه میشویم که مقابل سوریه و قطر هم این خودمان بودیم که کار را برای خودمان سخت کردیم. عدم استفاده از موقعیتهای مناسب و میدان دادن بیش از حد به این دو حریف باعث شد کار ایران گره بخورد و در نهایت هم آنچه که تصورش را نداشتیم، رخ داد. اینکه سرمربی تیم درست تعویض کرد یا نه، اینکه فرصتهای طلاییمان را یکی پس از دیگری از دست دادیم و هزار و یک بهانه دیگر ایرادهایی است که میتوان به راحتی به قلعهنویی و تیمش وارد کرد، اما واقعیت همان جمله است «خودمان کار را برای خودمان سخت کردیم»، والا نه سوریه تیمی بود که کارمان را به پنالتی بکشاند (هرچند همیشه حریف چغری بوده) و نه قطر تیمی بود که سه گل به ایران بزند.
مسئله مهم اینجا بود که ایراد کارمان را متوجه شدیم، اما برای رفع و درمان آن کاری انجام ندادیم و حالا مثل همیشه داریم صغری و کبری میچینیم که اگر اینطور میشد، چه میشد و اگر آنطور میشد، چه! جالب است که حتی در رسانه هم مفسر درستی برای این کار نداریم. یک عده که همیشه هستند تحلیلگران فوتبال شدهاند. عدهای که با هر پیروزی ما را تا آسمان بالا میبرند و همانها بعد از هر شکست ما را ذلیل عالم و آدم میکنند. کسی هم نیست برای یکبار این واقعیت را به مردم بگوید که فوتبال همین است و برد و باخت دارد. اصلاً مگر ژاپن و کرهجنوبی حذف نشدند، آنها که مثلاً بابرنامهتر از ما هم بودند پس چطور حذف شدند؟ یا اینکه چرا استرالیا و عربستان به جایی نرسیدند؟
بگذریم؛ جام ملتها تمام شد، اما فوتبال همچنان ادامه دارد. حالا وقت درس گرفتن است، کاری که البته ما هرگز نتوانستهایم آن را یاد بگیریم. یاد نگرفتهایم که از باختهایمان درس بگیریم. چند روزی همه حرف میزنند و بعد همه چیز فراموش میشود. یادمان میرود که اگر امروز بهترین فرصت برای قهرمانی را از دست دادیم، مقصر فقط خودمان بودیم که کار خودمان را سخت کردیم. حالا حرف از ادامه همکاری کادر فنی ایرانی با تیم ملی است و ما امیدواریم که امیر قلعهنویی این درس را گرفته باشد که نباید کار را برای خودش و شاگردانش سخت کند. حالا او فرصت جوانگرایی دارد، فرصت اینکه از جام ملتها درسهای لازم را بگیرد و آنها را به کار ببندد.