چهره‌اش پس از سقوط هواپیما همچنان سالم و روشن بود

  دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان  ساعت 12/30 دقیقه ظهر اول اسفند 1364، هواپیمای مسافربری که گروهی از روحانیون و نمایندگان مجلس و مسئولان فرهنگی را از تهران به مقصد اهواز می‌برد، در آسمان این شهر هدف دو موشک قرار گرفت و در شمال اهواز سرنگون شد. در این واقعه دلخراش حجت‌الاسلام والمسلمین فضل الله محلاتی، نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران به همراه بیش از چهل نفر از سرنشینان آن هواپیما به شهادت رسیدند. حجت‌الاسلام شیخ فضل الله محلاتی از یاران با سابقه حضرت امام و از مبارزان دیرین انقلاب اسلامی به شمار می‌رفت. او از نخستین لحظات آغاز نهضت امام در کنار ایشان بود و تا آخر عمر با برکتش نیز هماره در کنار رهبر و مراد خویش باقی ماند و حتی یک لحظه در پیروی و همراهی امام تردید نکرد.  حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره این ویژگی شهید محلاتی می‌فرمایند: «... از خصوصیات شهید محلاتی عشق و ارادت وافر به امام بود. به قدری ایشان به امام علاقه داشت و اعتقاد به نظرات امام داشت که هر موقع امام یک چیزی را بیان می‌فرمودند مثل یک امر تعبدی برایش لازم‌الاجرا بود. اعتقاد و ارادت ایشان به امام به نظر من یکی از عوامل تحرک مستمر و خستگی‌ناپذیر ایشان بود. امام هم به ایشان علاقه داشتند و خیلی احترام قائل بودند و به او محبت داشتند و به عنوان یک فرد مورد اعتماد به وی نظر می‌کردند...» از همان ماجرای انجمن ایالتی و ولایتی از همین روی حجت‌الاسلام محلاتی از همان آغاز نهضت یعنی ماجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و موضع‌گیری علیه آن‌، وارد نهضت امام گردید. شهید محلاتی در خاطرات خود به نقشش در ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی این‌گونه اشاره می‌کند: «... پس از احاله موضوع به نخست‌وزیر، امام خمینی یک تلگراف و یک نامه هم برای اسدالله علم نه به عنوان نخست‌وزیر، بلکه آقای اسدالله علم فرستادند و باید بگویم آن تلگراف را به من دادند و من کارم دیگر از همان موقع شروع شد که رابط بین ایشان بودم و آقایان قم. در این مبارزه نوعاً اعلامیه‌ها را از ایشان می‌گرفتم و به تهران می‌آوردم. در تهران یک ارگان مخفی داشتیم که در رأسش مرحوم حاج‌ حسین آقا مصدقی در بازار بود ایشان کاغذ فروش بود و با چاپخانه‌ها ارتباط داشتند. من اعلامیه‌ها را می‌آوردم و به حاج حسین آقا مصدقی می‌دادم و آقای مصدقی هم می‌برد برای چاپ. بعضی اوقات شب تا صبح در چاپخانه بودیم.» اما این اولین میدان مبارزاتی نبود که شهید محلاتی در آن شرکت داشت. وی سالها پیش در صف اول مبارزان و انقلابیون علیه صهیونیسم حضور داشت. همان زمانی که رژیم صهیونیستی در بهار سال 1327 پس از اشغال سرزمین فلسطین اعلام موجودیت کرده و آیت‌الله کاشانی و شهید نواب صفوی برای مقابله با آن، گروهی از جوانان مسلمان را گردآورده و در صدد اعزام به فلسطین و جنگ با اسرائیل بودند. مبارزه علیه صهیونیسم از ابتدای تشکیل اسرائیل فضل‌الله محلاتی در آن زمان از جمله جوانانی بود که بنا به دعوت نواب صفوی و یارانش پس از تأسیس رژیم جعلی اسرائیل، برای رفتن به فلسطین و جنگیدن علیه صهیونیست‌ها نام‌نویسی کرد و پس از آن به عنوان نماینده آیت‌الله کاشانی مأموریت یافت تا به شهرهای مختلف سفر کرده و خصوصاً برای انتخابات دوره هفدهم مجلس، به روشنگری و آگاهی بخشی مردم بپردازد که طی یکی از سخنرانی‌هایش، مورد تعقیب مزدوران رژیم شاه نیز قرار گرفت. شهید محلاتی در کنار فداییان اسلام و شهید نواب صفوی، به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت. اساساً نواب صفوی، یکی از مهم‌ترین عوامل کشیده شدن حجت‌الاسلام محلاتی به سوی مبارزه و انقلاب بود. خودش در این باره گفته است: «... این‌جا باید بگویم که مرحوم نواب صفوی یک حق بزرگی به گردن من دارد و آن این است که این روحیه را او به من داد، یعنی او بود که با تأثیر نفسی که داشت با هر کسی برخورد می‌کرد و با او مأنوس می‌شد، نه تنها او را شجاع بار می‌آورد و روحیه می‌داد بلکه آن چنان تهوری در آدم به وجود می‌آورد که در رابطه با انجام وظیفه از هیچ چیز وحشت نداشته باشد.» فضل‌الله محلاتی پس از آغاز نهضت امام در سال 1341 و پایان قضیه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، در جریان مقابله امام با لوایح شش‌گانه و رفراندوم فرمایشی آن هم ضمن مسئولیت پخش اعلامیه‌های امام، در تجمعات اعتراضی نیز فعال بود و در جریان اجتماع روحانیون در منزل آیت‌الله غروی در4 بهمن 1341 به همراه برخی دیگر از روحانیون انقلابی توسط ساواک دستگیر شد. شهید محلاتی درباره این اولین دستگیری خود می‌گوید: «... اولین باری که من دستگیر شدم در قضیه ششم بهمن سال 41 در قضیه رفراندوم بود. ما در آن زمان مرتباً جلساتی داشتیم. هم جلسه وعاظ و هم جلسه ائمه جماعات دایر بود و من در هر دو جلسه شرکت می‌کردم. اعلامیه می‌گرفتیم، چاپ و پخش می‌کردیم و من که مسئول این کار بودم و با چاپخانه‌ها در ارتباط بودم. لازم بود در هر دو جلسه شرکت کنم. صبح یک روز، در منزل مرحوم آقای سید احمد لواسانی جلسه‌ای داشتیم و قرار شد که بعد از همان روز، جلسه در منزل آیت‌الله غروی کاشانی دایر باشد. من با یک عده‌ای از آقایان علما، عصر آنجا بودیم. ناگاه سرهنگ طاهری (که آدم خشن و خبیثی بود و خیلی هم مرا اذیت کرد) با یک سرهنگ دیگر از ساواک ریختند در آن خانه و ما را گرفتند و به قزل‌قلعه بردند.» از زندانی به زندان دیگر محرم سال 1342، حجت‌الاسلام محلاتی به همراه سایر روحانیون پیرو امام خمینی، بنا بر اوامر و برنامه‌ریزی حضرت امام، سخنرانی‌های متعددی در افشای رژیم شاه و روشنگری مردم انجام داد. ایشان در این باره نقل کرده‌اند: «... من با مرحوم شهید مطهری شب‌ها در خیابان پیروزی سخنرانی داشتم و افسرهای نیروی هوائی می‌آمدند و منطقه حساسی بود. در خیابان هشت متری چادر زده بودند، مرحوم شهید مطهری اول صحبت می‌کرد. شب دوازدهم محرم مرحوم شهید مطهری از منبر پایین آمد و من رفتم بالای منبر، وسط راه ایشان را دستگیر می‌کنند....» همراه با دستگیری امام در 15 خرداد 1342، بسیاری از روحانیون انقلابی از جمله شهید محلاتی نیز دستگیر شدند و از آن پس او بارها و بارها به زندان افتاد، محاکمه گردید و شکنجه شد. از جمله پس از تبعید امام که او را به زندان انداختند؛ اما از پای ننشست و همچنان به مبارزات خویش ادامه داد. شهید محلاتی پس از درس‌های ولایت فقیه امام در بهمن 1348، به همراه برخی دیگر از یارانش در تشکیلات روحانیت مبارز برای تداوم مبارزه و نهضت امام، جلسات مستمری داشتند. در جریان یکی از همین جلسات بود که بازهم دستگیر شد. سند ساواک جلسات فوق و بازداشت شهید محلاتی را چنین روایت کرده است: «... اطلاع رسیده حاکی بود که عده‌ای از وعاظ افراطی و مخالف در تهران مبادرت به اظهار مطالب خلاف مصالح مملکتی در محافل و مجالس عمومی می‌نمایند و بعضاً نیز جلساتی تشکیل و ضمن انتقاد از وضع موجود کشور و تبلیغ به نفع روحانیون افراطی... تحریک به تحصن در منازل بعضی از آیات می‌نمایند. متهم مورد بحث (فضل‌الله محلاتی) نیز جزو این عده در این زمینه فعالیت داشته لذا به اتهام اقدام علیه امنیت کشور بازداشت و برابر قرار تأمین مورخ 51/3/3 زندانی و قرار صادره به رؤیت متهم رسیده.»  مقاوم و خستگی‌ناپذیر در طی سال‌های مبارزه شهید محلاتی در طی سال‌های بعد تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، اگرچه از سوی رژیم شاه، ممنوع‌المنبر شد اما همچنان با سخنرانی‌های افشاگرانه و روشنگرانه خود و همچنین تشدید فعالیت‌های تشکیلات روحانیت مبارز، در محوری‌ترین نقاط نهضت امام حضور داشت. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره شیوه مبارزات حجت‌الاسلام شهید محلاتی فرموده‌اند: «... من تاکنون هیچ فردی را ندیدم که در مبارزات عمومی این جور سازش‌ناپذیر و خستگی‌ناپذیر باشد...البته کسانی هستند که با یک فشار تسلیم می‌شوند، ولی ایشان در مقابل فشار دشمن واقعاً تسلیم نمی‌شد، بارها زندان افتاده بود، به نظرم 10 الی 15 مرتبه در طول دوران مبارزه زندان رفته بود، دستگیر شده بود.» این صدای انقلاب اسلامی ایران است روز 22 بهمن 1357، شهید محلاتی، در راس گروهی از انقلابیون وارد ایستگاه رادیو در بی‌سیم چهارراه قصر شد در حالی که عقربه‌های ساعت، ۱۶و۳۰ را نشان می‌داد او پشت میکروفن پخش قرار گرفت و گفت: «این صدای انقلاب اسلامی ایران است. این صدای انقلاب اسلامی ایران است.» هنوز انقلابیون در حال فتح سنگر به سنگر جبهه دشمن و فروپاشی کاخ ستمشاهی بودند که صدای حجت‌الاسلام محلاتی از ورای گیرنده‌های رادیو، گوش‌های را نوازش داد و عزم‌ها را در تسخیر آخرین سنگرها راسخ‌تر گرداند. پس از پیروزی انقلاب از سوی حضرت امام مأموریت‌های گوناگونی بر عهده حجت‌الاسلام شهید فضل‌الله محلاتی نهاده شد و او مسئولیت‌های مختلفی را پذیرفت از جمله: معاون کمیته مرکزی انقلاب اسلامی، نماینده امام و سرپرست صندوق تعاون اصناف، اولین نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی در سال 1358، نماینده امام در شورای عالی حج و اوقاف، نماینده مردم محلات در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. شهید محلاتی با آغاز جنگ تحمیلی، به طور مدام مابین جبهه‌ها و تهران در رفت و آمد بود و در بیشتر عملیات رزمندگان حضور مستقیم داشت. در یکی از همین رفت و آمدها بود که هواپیمایش مورد اصابت موشک‌های بعثیون قرار گرفت و سقوط کرد.  آنها که در اولین جست‌وجوهای قربانیان و شهدای هواپیمای یاد شده حضور داشته‌اند، نقل می‌کنند که برخلاف سایر شهداء، صورت و چهره شهید محلاتی برعکس پیکرش، کاملا سالم و بشّاش و روشن مانده بود.
سایر اخبار این روزنامه