مددكاران اجتماعي به مثابه «سرمايه اجتماعي» در جامعه

به عنوان يك جامعه‌شناس معتقدم براي مطالعه پديده‌هاي اجتماعي كه در جامعه ما حضور دارند بايد فرود به زمين و به واقعيت و عينيت رجوع كرد. حال اين واقعيت در درون متروها يا اتوبوس‌ها و بازار يا سازمان‌هاي دولتي و خصوصي باشد، فرقي نمي‌كند، مهم اين است كه بروي و ببيني و تعمق و باور كني ايثارگري‌هاي انسان‌ها را، به‌رغم زمانه‌اي كه در اطراف‌مان جاري و ساري است و پر از بحران‌هايي كه در ميدان‌هاي مختلف زندگي ما حضور دارند و بايد با آنها دست و پنجه نرم كني. فرصتي دست داد كه براي برگزاري يك دوره آموزشي به استان مازندران، شهرستان بابل سفر كنم و از نزديك همياران ارزشمندم را در سازمان بهزيستي اين استان زيارت كنم. به عنوان يك معلم، معتقدم در چنين دوره‌هاي آموزشي، اين فقط معلم نيست كه تعليم مي‌دهد، بلكه او هم از اين تعامل علمي مي‌آموزد، اين آموختن، لزوما در داخل كتاب‌ها نيست و گاهي به عنوان يك دانش‌آموخته جامعه‌شناسي بايد از تجربه اجتماعي چنين ميدان‌هايي آموخت. در اين دوره فرصت اين را پيدا كردم كه با مددكاران سازمان بهزيستي اين استان از نزديك ملاقاتي داشته باشم و اين فرشتگان روي زمين را بشناسم.  شغل آنها، مددكار اجتماعي است، بعضا ممكن است بارها و بارها اين نام به گوش ما رسيده باشد، اما فرصت تامل درباره اين شغل و كساني كه پذيراي انجام وظيفه در اين شغل هستند، را نداشتيم . مددكار اجتماعي، يك انسان ايثار‌گر است و به عنوان انسان‌هاي بي‌ادعا و گمنام در همه كشور در اين سازمان حضور دارند و  من آنان را «خدايان هميار» در روي زمين مي‌دانم.  حضور در اين دوره مرا از نزديك با فضاي اجتماعي كار آنان آشنا ساخت، شغل آنان «انسان‌سازي» و «معنا دادن به انسان‌ها» است، مددكار بودن نيازمند داشتن صفاتي چون مهرباني، همراهي، همدلي، همياري و ايثارگر بودن است. بي‌ترديد همه اين صفات خوب در ميدان انديشه‌ورزي و ارزش‌هاي مدني هويداست و اين انسان‌ها داراي چنين ارزش‌هايي هستند كه ساعت‌ها وقت بگذارند تا با مددجوي خود در يك محيط سرشار از اعتماد و دوستي و مشاركت و همدلي صحبت كنند و هنر اصلي آنان در اين ميدان «خوب گوش دادن» است تا بتوانند با همراهي اين مددجو او را به آرامش و نظم و پويايي و معنويت و معناگرايي دعوت كنند و چه چيزي از اين بالاتر در اين دنياي پر از بحران. فرآيند مددكاري اجتماعي در زمينه مراقبت از مددجوي خود به عنوان يك كارگزار اجتماعي است. به گفته هريسون از صاحب‌نظران حوزه مددكاري اجتماعي كه مي‌گويد: مراقبت اجتماعي «مشتمل است بر واكنش به وابستگي و كمك به تدارك خدمات بهنجار جامعه‌پذيري، رشدي و مشاوره‌اي كه تقريبا هر كس براي زندگي در جوامع پيچيده امروزي به آن نياز دارد.» و البته اين مراقبت اجتماعي در قالب يك كارگزار اجتماعي قابل تعريف و پياده‌سازي است . بدين معنا به عنوان مثال، مددكاري كه شرايط را به گونه‌اي همدلانه، مهيا مي‌كند تا بتواند مشاوره ازدواج بدهد، براي فرد بيكاري شغلي بيابد يا در يافتن مسكن مناسب به او كمك كند و... نيازمند در اختيار داشتن منابعي است كه او را در امر تسهيلگري ياري دهند . بالطبع اين منابع هم در خود مددكار و هم در ساختار كاري بايد به هم پيوند بخورد تا مددجو به يك آرامش و رفاه نسبي دست يابد. مددكاري اجتماعي نوعي مشاركت است و حمايت اجتماعي از مددجويان خود و از اين حيث او به مثابه سرمايه اجتماعي در پيشاني و ويترين خدمات انساني مي‌درخشد و حضورش اميدبخش در دل تاريكي‌ها براي انسان‌هاي نيازمند است.  با حضور در اين ميدان باور كردم كه مددكاري اجتماعي، نوعي ديگر از توسعه اجتماعي در كشورهاي فقير و در حال توسعه است. كار جامعه‌اي و توسعه اجتماعي از ابعاد ديگر سرمايه اجتماعي‌ و تكميل‌كننده هم در امر معناگرايي و توسعه انساني و اجتماعي هستند. مددكاران اجتماعي مملو از شور و همدلي و همراهي‌اند و چنين منبع غني انسان‌سازي نيازمند تشويق ساختارهاي تصميم‌گير در امركاري خود هستند تا بتوانند به سيستم‌هاي بسته نابهنجار نفوذ كنند و ياري‌بخش آنان باشند. بنا بر مباحث فوق، بر اين انديشه هستم كه نقش مددكاران اجتماعي: 
1- توسعه جوامع مراقبت‌كننده است.
2- تشخيص دادن و توسعه دادن فعاليت‌هايي كه به نفع عموم است.
3- ظرفيت‌سازي در افراد و جامعه .


4- ترويج عدم تمركز و تصميم‌گيري‌هاي محلي و كمك به عملي شدن آن تصميمات.
5- ترويج بهداشت و سلامت جامعه و آسايش اجتماعي.
6- ترويج عدالت محيطي و همچنين عدالت اجتماعي.
7- كاهش استرس (فشار رواني) انساني و بوم‌شناختي (محيطي) به ويژه از طريق تمركز بر كار درباره سوگ و فقدان.
8- تمركز بر روش‌هاي طبيعي شفابخشي و معناگرايي.
نكته پاياني 
گفت‌وگو در يك فضاي اعتمادآميز و مشاركت‌جويانه براي حل مسائل مددجويان و انسان‌هاي نيازمند به منظور طرح مساله درست و پيدا كردن بستر راه‌حلي كه مددكار همواره يك سرمايه اجتماعي در انديشه انسان‌ها باشد.