روزنامه خراسان
1403/01/27
مجسمهسازی با ضایعات خودروی اسقاطی
مجید حسین زاده | روزنامهنگار -دستوپنجه نرم کردن با فلزات و آهنآلات بهخاطر سرسختی آنها، معمولا جزو پرچالشترین و جانفرساترین مشاغل محسوب میشود. این کار قطعا برای یک خانم، دردسرهای بیشتری دارد بهخصوص اگر بخواهید آثار حجمی خاص و متفاوتی را تولید کند. «مریم کاظمی» مجسمهسازی است که 17سال بهعنوان مدیرمالی مشغول فعالیت بوده اما یکهو تصمیم میگیرد تا به سراغ یکی از مشاغل مورد علاقهاش از کودکی برود. بنابراین از شغلش استعفا میکند و یک کارگاه مجسمهسازی با ضایعات آهن در تهران راه میاندازد. او برای ساخت این آثار حجمی و تندیسها، خودش برای جمعآوری ضایعات فلزی دست به کار میشود و به آهن سخت و سرد در قالب مجسمههای با روح و لطیف، جان میدهد. در پرونده امروز زندگیسلام و به بهانه روز جهانی هنر به سراغ او رفتیم که تصاویر آثار هنریاش در شبکههای اجتماعی پربازدید شده و حتی در رسانههای خارجی هم مورد توجه قرار گرفته است. امروز یعنی 15 آوریل ، روز جهانی هنر توسط انجمن بینالمللی هنر(IAA) به منظور ارتقای آگاهی از فعالیتهای خلاقانه هنری در سراسر جهان نامگذاری شده است.به این کار چلنگری میگویند به عنوان اولین سوال از او میپرسم که نام این هنر و حرفه دقیقا چیست که میگوید: «این آثاری که میسازم، مجسمههای فلزی هستند اما در اصل به این کار چلنگری میگویند یا نوعی چلنگری است که در آن به آهن بر اساس چیزهایی که در ذهنمان است یا مردم سفارش میدهند، شکل میدهیم؛ بنابراین هر شکل و طرحی که به من داده شود یا به ذهنم خطور کند، من این قابلیت را دارم که با آهن، مفتول و ورق آن را اجرا کنم و بسازم تا به یک مجسمه یا پیکره تبدیل شود. در این کار خردههای آهن را به هم جفتوجور میکنم بنابراین نه آهنگری صرف است و نه مجسمهسازی معمولی». مردها در این شغل کم میآورند ظاهر این شغل بسیار سخت و پرچالش به خصوص برای یک خانم به نظر میرسد. نظر خانم کاظمی را در این باره جویا میشوم که میگوید: «دقیقا درست است. این شغل مردانه است و اصلا یک جوری است که مردها در این شغل کم میآورند. من خودم بارها شده که کم آوردم و احساس کردم که دیگر نمیتوانم این شغل را ادامه بدهم اما چون خیلی علاقهمند بودم، ادامه دادم و سختیهایش را تحمل کردم. این شغل به خصوص از نظر بدنی خیلی سخت است، توان بالایی میطلبد و انرژی زیادی هم میبرد. همچنین باید حوصله و صبر بسیار زیادی هم داشت و زود خسته نشد وگرنه اثر نهایی، ماندگار نخواهد بود.»
17سال مدیرمالی بودم و سال 96 استعفا دادم این هنرمند، سالها به عنوان مدیرمالی کار میکرده است اما ناگهان تصمیم به رها کردن فعالیت دفتری میگیرد و یک کارگاه مجسمه سازی در تهران راه میاندازد. از او میپرسم که دقیقا چه اتفاقی افتاد که چنین تصمیمی را گرفت که میگوید: «17 سال مدیر مالی یکی از بیمارستانهای تهران بودم اما سال 96 استعفا دادم. دلیلش هم این بود این کار یعنی مجسمهسازی از ابتدا جزو علایق زندگی من بود و احساس کردم که دیگر نباید زمان را برای رسیدن به این هدف و آرزویم از دست بدهم. بنابراین تصمیم گرفتم در ابتدا یک کارگاه کوچک باز کنم اما یک دفعه، سر از این کارگاه بزرگ فعلی درآوردم. با خودم برنامهریزی کرده بودم که در ابتدا مقداری کار هنری بکنم تا یک مقداری به من آرامش بدهد اما یک دفعه افتادم در این شغل و الان دیگر یک کار صنعتی شده و از مجسمهسازی کوچک و ساده فاصله گرفته است. ابتدا میخواستم فقط یک کار هنری بکنم و یک کارگاه معمولی داشته باشم اما الان وارد یک مرحله دیگر شدم چون از محصولاتم استقبال شد و خودم هم همیشه دنبال انجام کارهای بزرگ هستم.» طرحهایم چکیده خلاقیت هایم است از خانم کاظمی درباره اولین قدم برای تولید یک مجسمه یا پیکره فلزی میپرسم که این طور توضیح میدهد: «بگذارید با یک مثال این مسئله را برایتان شفاف کنم. من الان در حال ساختن یک کشتی هستم. وقتی میخواهم کشتی بسازم، ابتدا در اینترنت، طرحهای کشتیهای متعدد را میبینم و به جزیئات آنها دقت ویژهای میکنم. سپس همه آنها را بررسی میکنم. از میان همهشان به یک جمعبندی میرسم و یک طرح جدید میزنم که تصمیم میگیرم آن را پیاده و بسازم. الان برای تولید همین کشتی که الان در حال ساخت آن هستم، حداقل 50تا عکس را به طور دقیق با جزئیات بررسی کردم و چکیدهاش را که به نظرم قشنگترین حالت ممکن خواهد شد به زودی پیاده میکنم. در این بین، گاهی یک فکر خلاقانه هم به نظرم میرسد که آنها را هم جدی میگیرم و به کار اضافه میکنم. مثلا برای همین کشتی، میخواهم پاروهایی بسازم که حرکت میکند و تا امروز، کسی در جهان نمونه مشابه آن را نساخته است.»
ضایعات فلزی را دانهبهدانه جمعآوری میکنم او درباره این که مواد اولیه ساخت این آثار حجمی را چطور تهیه میکند، میگوید: «مصالح اصلی ما آهن است. از مفتول و ورق آهن در سایزهای مختلف بگیرید و همینطور ضایعات خودرو برای ساخت این آثار حجمی استفاده میکنم. همچنین با قطعاتی از ضایعات آهن، خودروی اسقاطی، پیچ و مهره و زنجیر، پیکره و تندیس میسازم. ضایعات را هم از گذشته تا همین الان، خودم جمع میکنم. دلیلش هم این است که انتخاب بعضی قطعات فقط کار خودم است و باید با چشم خودم ببینم که به درد کارم میخورد یا نه. یعنی من هرچه قدر به یک نفر بگویم که فلان چیز را برای من از بین ضایعات پیدا کن، نمیتواند. من خودم باید بروم در ضایعاتیها و آن قطعهای را که میخواهم پیدا کنم تا بتوانم استفاده کنم. ضایعات خودرو به خصوص در تولید مجسمهها کاربرد دارد. مثلا پرتره مرد هزار چهره را تماما با ضایعات خودرو زدم یا کارهای رباتیک و ... را. مثلا برای چشم یک مجسمه، من باید یک چیزی پیدا کنم که به چشم بخورد و شبیه باشد. به همین خاطر باید قطعات مورد نیاز را دانه به دانه، خودم پیدا و انتخاب کنم. بعد از این که ضایعات شبیه به جسمی که تصمیم به ساخت آن را دارم، پیدا میکنم، آنها را با جوشکاری در کنار یکدیگر قرار میدهم. وقتی یک شکلی را تجسم میکنم و تصمیم به ساختش میگیرم، با ضایعات از پایین تا بالای آن را میسازم تا به محصول نهایی برسم.» ساخت هر اثر بین یک هفته تا یک ماه زمان میبرد از اومیپرسم که تا حالا چند تا اثر تولید کرده و ساخت هر کدام از آنها چه قدر زمان برده است که میگوید: «خیلی اثر تولید کردم. من تقریبا به صورت حرفهای، دو سال است که مشغول این کار هستم و خیلی کارهای متفاوت و آثار حجمی فلزی را تولید کردم. تعداد آنها که فروختم قطعا بیشتر از 100 مورد بوده است. درباره ساخت هر اثر هم باید بگویم که این مسئله بستگی به عوامل مختلفی دارد اعم از اندازه طرح، میزان مصالح مورد نیاز، پیچیدگی آن، جزئیاتش و ... . با این توضیحات، تقریبا از یک هفته شروع میشود. یعنی یک طرح حداقل یک هفته و بیشترین آنها تا یک ماه هم زمان برده است.» قیمت این مجسمهها از 7 تا 60 یا 70 میلیون تومان است خانم کاظمی درباره قیمت تقریبی آثاری که برای ساخت آنها زحمت زیادی کشیده میشود، میگوید: «ببینید، نسبت به زحمتی که برای هر مجسمه یا اثر حجمی یا تندیس کشیده میشود، نمیتوان نسبت به سختی که برای آن کشیده شده، رویش قیمت گذاشت چون مردم در ایران، توان خرید آن را ندارند. اما بخواهم تقریبی بگویم، طرحهایم از 7 یا 8 میلیون تومان شروع میشود تا 60 یا 70 میلیون تومان. قیمت آن بستگی به عوامل مختلفی دارد اما تقریبا در همین بازه است.» از لندن و کشورهای حوزه خلیجفارس مشتری داشتم خانم کاظمی با اشاره به این که از کشورهای خارجی هم پیشنهاد ساخت آثار حجمی داشته، میگوید: «مشتری خارجی هم در این سالها داشتم. مثلا از لندن، کشورهای حوزه خلیج فارس مثل قطر، کویت و ... مشتری داشتم که از همین مجسمههایم خریدند. همچنین سفارشهایی از عراق و آلمان هم داشتهام. در مورد درآمد، برای سازمانها هم فقط یک بار برای شهرداری دو تا المان ساختم که آن هم 2 سال پیش بود. یک مجسمه کلاه قرمزی را ساختم و یک خرگوش که به یک شهرستان ارسال شد». درآمدم در زمان مدیرمالی بودن بیشتر بود اما ... از این هنرمند میپرسم که آیا شده تا حالا از انتخاب این شغل پیشمان شود؟ آیا درآمدش در زمان مدیرمالی بودن بیشتر بوده یا الان؟ او میگوید: «من آن زمانی که کار مالی میکردم چون سمت و مسئولیتم بسیار خوب بود، درآمدم بالا و نسبت به تورم، جذاب بود. البته مسئولیتم سنگین بود و استرس زیادی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتم که استعفا کنم و یک کار آسانتر انجام بدهم که مورد علاقهام هم باشد. درباره این که بعد از تغییر شغلم پشیمان شدم یا نه، راستش را بخواهید، بعضی وقتها خیلی پشیمان میشوم چون خیلی به من سخت میگذرد. اگر بگویم که واقعا از من چیزی نمانده، دروغ نگفتم. بارها پیش آمده که بهخاطر فشار کاری در همین کارگاه شروع کردم به گریهکردن. بعضی وقتها شب که به خانه میرسم، میگویم که از فردا دیگر در این کارگاه را میبندم اما باز دلم نمیآید چون زحمت زیادی برای آن کشیدم.» سختیهای این شغل، یکی دوتا نیست از خانم کاظمی میخواهم برای ما درباره سختیهای این حرفه و چالشهایش کمی بیشتر توضیح دهد که میگوید: «اولین سختی، محیط گرم و پرسروصدای کارگاه است. این که باید آهن سرسخت را شکل دهیم، از سختیهای دیگر کار است. یکی از قسمتهای سخت این کار، برخورد آدمها با من است. مثلا چندباری پیش آمده که چند نفر به کارگاهم آمدند و چون من خانم هستم، بعدش فهمیدم که از من دزدی کردند و چندتا از اثرهایم را بردند. آدمهای ناجور هم گاهی به کارگاهم میآیند. این جور چیزها برایم خیلی اذیتکننده بوده. علاوه بر این، جور کردن متریال، گشتن در ضایعات در گرما و سرما، وصل کردن اینها به هم تا رسیدن به نتیجه نهایی و ... خیلی سخت است. اگر بگویم این شغل در حد کار در معدن سخت است، گزاف نگفتم. یک بخش دیگر هم بحث درگیری روانی و ذهنی این کار است. مثلا هر روز باید تجسم کنم که امروز میخواهم چه چیزی بسازم و آیا ارزش دارد که روی آن وقت بگذارم یا نه؟ گاهی وقتها شب نمیتواتم بخوابم از بس که ذهنم مشغول است. باید ساعتها فکر کنم که میخواهم چه چیزی بسازم، جزئیاتش چطور باشد و این مسئله باعث میشود که ذهنم بیش از حد درگیر باشد. گاهی پیش میآید که من جلوی تلویزیون روشن مینشیم اما آن را نمیبینم چون ذهنم درگیر چیز دیگری است و به فکر طرحهایم هستم. کلا تفریح دیگری هم به جز کارم ندارم. به عبارتی دیگر، این کار همه زندگیام را درگیر کرده است.»
هدفم شناختهشدن این هنر است «کلا آثاری که با دست ساخته میشوند، خاص و پرطرفدار هستند. من در این سالها طرحهای زیادی تولید کردم و برای همهشان زحمت زیادی کشیدم. از نظر خودم، خاصترینشان مجسمه مرد هزار چهره است که خیلی هم از آن استقبال شد. کارهای ربایتک و دوچرخه و ... هم زحمت زیادی برای تولیدشان کشیدهام.» خانم کاظمی با این مقدمه و در پایان میگوید: «من سعی میکنم این حرفه را تا جایی که میتوانم ادامه بدهم. برایم مهم است و هدفم این است که بیشتر شناخته شود و مورد توجه قرار بگیرد. اکنون سفارشهایی از داخل ایران و خارج دارم و دوست دارم یک روزی را ببینم که آثارم را به تمام کشورهای جهان صادر میکنم.»