روزنامه خراسان
1403/02/01
7 متهم طلاق بعد از 20سال زندگی
1 محققنشدن آرزوهای اولیه زوجین وقتی دو نفر با حجم زیادی از آمال و آرزوهای دور و دراز ازدواج میکنند، همواره به دنبال محقق کردن آنها هستند و در این راستا همه توان و انرژی خود را صرف میکنند. زمانی که بعد از گذشت 10، 15 یا 20 سال از زندگی مشترک به خاطر این تلاشها خسته شده و از تغییردادن طرف مقابل ناامید میشوند، خشمگین می شوند و یکدیگر را مقصر این شکست میدانند، بنابراین اختلافات و لجبازیها شروع شده و به جای این که آرامش بخش یکدیگر باشند، سوهان روح هم میشوند. در این میان نبود همدلی و درک متقابل مزید بر علت می شودو همواره هر دو طرف احساس میکنند که بازنده این زندگی هستند و تصمیم به جدایی میگیرند. 2 بحران میان سالی و رفتن فرزندان برخی از افراد در سنین میان سالی دچار بحران شده و از یک طرف گذشته زندگی خود را مملو از شکست و هدررفتگی میدانند و از طرف دیگر با تغییراتی مانند بازنشستگی و یائسگی و ... نمیتوانند کنار بیایند ،بنابراین آرامش روانی خود را از دست میدهند. گروهی هم بعد از رفتن فرزندان با پدیده آشیانه خالی مواجه شده و امید و انگیزه خود را نسبت به ادامه زندگی از دست میدهند. در این گروه کسانی که از ابتدای زندگی مشکل داشتهاند و بهخاطر فرزندان طلاق نگرفتهاند، بیشتر از بقیه آسیبپذیر هستند و احساس میکنند الان که فرزندان به سر وسامان رسیدهاند، در واقع انگیزه با هم بودن را از دست دادهاند و بهتر است جدا شوند. 3 انتخاب همسر نامناسب صرف نظر از افرادی که مناسب ازدواج نیستند، اگر بر اساس معیارهای علمی، دو نفر مناسب ازدواج با هم نباشند، چنان چه زندگیمشترک را شروع کنند، دیر یا زود اختلافات میان آنها به حد غیرقابل تحملی خواهد رسید. بنابراین میتوان گفت اشتباه در انتخاب همسر هم یکی از مواردی است که پایداری و دوام زندگیمشترک را تهدید میکند. بنابراین اگر مشاورههای پیش از ازدواج به عنوان یک اولویت خانواده و سازمانهای مربوطه مدنظر قرار گرفته و حتی اجباری شود، از قرار گرفتن دو نفر اشتباهی در کنار هم جلوگیری شده و عملا از طلاقهای آینده هم پیشگیری خواهد شد. 4 ضعف در مهارتهای دهگانه زندگی یکی از اصلیترین علل بروز اختلاف بین زوجین در همه سنین، نداشتن آگاهی نسبت به مهارتهای ده گانه زندگی است. وقتی زن و شوهر مهارتهایی از قبیل مهارت گفتوگو، حلمسئله، تصمیمگیری، کنترل خشم، همدلی و ... را بلد نیستند نمیتوانند مشکلات بهوجود آمده را از روشهای صحیح حل و فصل کنند، بنابراین روز به روز دامنه تعارضات آنها گستردهتر شده و نهایتا، به اشتباه بهترین راهحل را جدایی میبینند. 5 افتادن در دام آسیبهای اجتماعی مسائلی از قبیل بیکاری اعضای خانواده به خصوص سرپرست خانوار، مشکلات اقتصادی، ناامیدی فرزندان نسبت به آینده و پدیدههای شومی مثل اعتیاد و رفتارهای پرخطر هم از جمله مواردی هستند که سهم بسزایی در فروپاشی خانوادهها دارند چراکه وقتی حجم معضلات گوناگون در خانواده زیاد میشود تاب آوری زنوشوهرها را تحتتاثیر قرار داده و پرخاشگر و بیاعصاب میشوند. وقتی هم سلامت روان افراد دچار خدشه میشود نمیتوان انتظار رفتارهای منطقی از آن ها داشت. 6گذر اشتباه از سنت به مدرنیته یکی دیگر از مواردی که این روزها بر کیفیت رابطه زوجین تاثیرگذار بوده، موضوع تحول جامعه از زندگی سنتی به سبکزندگی مدرن و در دهکده جهانی است. مهیا نبودن زیرساختهای روانی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در بین افراد جامعه باعث شدهاست که گذر از سنت به مدرنیته و ورود فناوریهای مورد استفاده در جهان به خانوادهها باعث ایجاد یک تلاطم و بههمریختگی شده و ممکن است بسیاری از زنوشوهرها با مقایسه زندگی خود احساس شکست در زندگی داشته باشندو امید خود را از دست بدهند. چنین افرادی در مقابله با مشکلات احساس ناتوانی می کنندو تصمیم به جدایی میگیرند. 7 استفاده نکردن از خدمات تخصصی مشاوره وقتی دامنه ناسازگاری زنوشوهرها گسترده میشود، اظهارنظرهای غیرکارشناسی و احساسی اطرافیان و به ویژه دخالتهای خانوادهها باعث تشدید مشکلات میشود. در چنین مواقعی اگر زن و شوهر از مشاورههای تخصصی افراد دارای صلاحیت استفاده کنند، تاحد زیادی میتوانند زمینه اختلافات را کاهش دهند.
سایر اخبار این روزنامه
8 قرن دلربایی سعدی شیرازی از فارسیزبانان جهان
ناکامی گناه مبهم فرشته!
بیماری های ویروسی؛ پشت خط حمله
استقبال مردم و پلیس از اصلاح قانون مبارزه با سرقت
بودجه عمرانی در نقش گوشت قربانی!
گشایش ده ها طرح صنعتی و عمرانی و احیای 201 واحد تولیدی راکد
«پاسخ مسخره!»
تذکر به رفتارهای بی قاعده درباره حجاب
ناگفتههای روماریوی ایران از 14 سال زندان
چهارمین وتو برای کودک کش
فنر قیمت ها در نرود!
7 متهم طلاق بعد از 20سال زندگی
سامانههای پدافندی در لبههای فناوری